اسرائیل بر خلاف همه هیاهوها نشان داد کاملاً آسیبپذیر است ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
اسرائیل بر خلاف همه هیاهوها نشان داد کاملاً آسیبپذیر است
۱۴۰۳/۰۱/۲۶
در این باره، روزنامه صهیونیستی هاآرتص، به سرزنش دولت نتانیاهو پرداخت و نوشت: با حمله ایران، اسرائیل بهای اقداماتش را پرداخت.
ها آرتص نوشت: با حمله ایران به اسرائیل، زمان پرداخت بهای اقدامات اخیر اسرائیل فرا رسید و این بار ممکن است هزینه غیرقابل تحمل باشد.
ترور سرتیپ زاهدی مانند تمام کشتارهای هدفمند انجام شده توسط اسرائیل، غیرضروری و بیهوده بود و این بار خطرناک نیز بوده است. سرتیپ زاهدی یک نظامی بود. هدف از نابودی او مانند همه کشتارهای هدفمند اسرائیل، ارسال پیام بازدارندگی و کاهش تواناییهای نظامی طرف مقابل (در این مورد ایران) بود. آیا حتی یک افسر در ارتش اسرائیل وجود دارد که کشتن او به طور قابل توجهی، بر تواناییهای نظامی اسرائیل تأثیر بگذارد؟ خیر وجود ندارد و هرگز وجود نخواهد داشت. چرا ما همواره معتقدیم در حماس، حزبالله یا ایران افسرانی حضور دارند که حذف آنان، امنیت ملی ما را بهبود میبخشد؟ اسرائیل زاهدی را ترور کرد، چون فرصت از بین بردن او فراهم شد و هنگامی که چنین فرصتی به دست میآید هیچکس مقابل وسوسه شیرین اجرای یک ماموریت جیمز باندی مقاومت نمیکند. اما پس از آن چه میشود؟ اگر تا پیش از این اتفاقی رخ نداده بود بدان خاطر بود که ما اسرائیلیها هرگز بهائی برای قتلهایی که مرتکب میشدیم نمیپرداختیم. چند سالی است که اسرائیل در لبنان، سوریه و همچنین در خاک ایران، تهران را بهطور مداوم تحریک کرد و هیچ بهائی نپرداخته بود.
احمقانه است که باور کنیم طنابی که اسرائیل کشیده، پاره نمیشود. آن لحظه فرا رسیده است. مسئولیت حمله ایران به اسرائیل، برعهده کسانی است که ترور سرتیپ زاهدی در دمشق را تایید کردند. در اینجا بحث اخلاق یا عدالت مطرح نیست، بلکه صرفا بحث عقل و درایت مطرح است. تحریک ایران در این برهه زمانی در حالی که نیروهای اسرائیل در غزه در حال عقبنشینی و تلفات دادن هستند و مرزهای لبنان ملتهب است و کرانه باختری نیز تهدیداتی درباره انجام اقدامی خطرناکی مطرح کرده را نمیتوان نادیده گرفت. اسرائیل در جنگ با خطرناکترین و قدرتمندترین دشمنی است که تاکنون با آن روبهرو شده. آیا این همان چیزی است که مغزهای متفکر، افرادی که دستور ترور را در دمشق دادند، میخواستند؟ آیا این همان چیزی است که ما اسرائیلیها میخواهیم؟ آیا واقعا این چیزی است که ما در حال حاضر به آن نیاز داریم؛ جنگ با ایران؟ فقط دوباره نگویید که چارهای جز این نبود. یک انتخاب وجود داشت: نکُشیم. آن شخصی که قاتلان را برای ترور سرتیپ زاهدی اعزام کرد، اسرائیل را در معرض خطر قرار داد.
در همین حال، روزنامه آمریکایی یو اسای تودی درباره عملیات ایران نوشت: عملیات هوائی ایران، تاریخی است. لری جانسون مامور کهنهکار و سابق سیا هم اظهار کرد: آنچه میبینیم این است که علیرغم همه غوغاها و منم منم کردنهای اسرائیل درباره تواناییهای عظیمش، ایران نشان داد که اسرائیل کاملاً آسیبپذیر است.
شبکه سی ان ان هم گزارش داده که «حمله ایران به اسرائیل، بزرگترین حمله در تاریخ با پهپاد و موشکهای بالستیک بود. این حمله پنج ساعت طول کشید».
اسکات ریتر بازرس سابق تسلیحاتی سازمان ملل نیز در حساب ایکس خود در واکنش به حمله موشکی ایران به اسرائیل نوشت: چشم در برابر چشم. ایران با حداقل هفت موشک مافوق صوت جدید خود به پایگاه هوائی نواتیم حمله کرد. نواتیم محل استقرار جنگندههای اف-۳۵ است که به کنسولگری ایران در دمشق حمله کردند. حتی یک موشک ایرانی رهگیری نشد. به این فکر کنید. اسرائیل بیدفاع است.
روزنامه گلوبال تایمز هم گزارش داد: ایران با هوش راهبردی پاسخ داد و با موشک و پهپاد، با موفقیت، اهداف اصلی نظامی در اسرائیل را منهدم کرد.
«نداف آرگمن» رئیس سابق سازمان اطلاعات داخلی رژیم صهیونیستی «شاباک» هم گفته است: اگر بنیامین نتانیاهو از مقام خود کنارهگیری نکند، اسرائیل را به سمت نابودی سوق میدهد و این سرانجام ما خواهد بود.
شبکه آمریکایی ای بیسی نیوز به نقل از یک منبع نظامی اسرائیلی خاطر نشان کرد: ایران فقط پایگاههای نظامی را هدف قرار داد.
بنابر برخی گزارشها، فرودگاه نظامی نواتیم به طور کامل در حملات موشکی و پهپادی ایران تخریب شد.
تظاهر به دینداری و انکار منافقانه حکم قصاص
به گزارش رجانیوز، یکی از ویدئوهای «مدرسۀ آزاد فکری»، گفتوگو با عمادالدین باقی درباره «قصاص و دادرسی عادلانه» است. باقی، در این مصاحبه، بهعنوان فردی مخالف هرگونه اعدام به طرح نظرات خود میپردازد. در بین صحبتهای وی نکات جالبی به چشم میخورد. نخست آنکه شاگرد آقای منتظری بهجای طرح نظرات فقهی و ورود به بحث از دید قصاص بهعنوان یک قاعدۀ فقهی، شروع به استدلال حقوق بشری و آماری میکند و از جهانبینی غیر اسلامی به طرح بحث پرداخته و حکم شرعی قصاص را نفی میکند تعابیر این شاگرد آیتالله منتظری دربارۀ حکم الهی و قرآنی قصاص از صرف متوقف ساختن و اجرا نکردن آن فراتر رفته و او رسماً به احکام و دستورات الهی میتازد.
عمادالدین باقی، کارکرد پنهان مجازات اعدام را نه جلوگیری از قتل، که آموزش کشتن میداند و مدعی است با اجرای حکم خداوند، کشتن تجویز شده و اجرای حکم الهی توسط جمهوری اسلامی را کشتن توسط حکومت خطاب کرده و قصاص را علت تروریسم میداند! او میگوید اتحادیۀ اروپا هرچند مجازات اعدام را لغو کرده اما به علت تجویز کشتن در قالبهایی چون قصاص که به زعم او علت تروریسم است، از نسلکشی غزه حمایت میکند! چنین سفیدشویی بهنفع سردمداران جنایتکار اروپایی ازجانب حامیان آنها نیز اتفاق نمیافتد، اما کسیکه در اینجا نام خود را بهعنوان یک روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب و شاگرد آیتالله جا انداخته، با مقصر دانستن احکام اسلامی تئوریزه میشود.
او در حالی فرض کارآمد بودن قصاص و جلوگیری از ریختن خونهای بیشتر توسط قصاص را منتفی و غلط دانسته که حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه به صراحت فرمودهاند «خداوند قصاص را برای حفظ خونها واجب فرمود» (فَرَضَ اللهُ... والقِصاصَ حَقنا للدِّماءِ، نهج البلاغة: الحكمة ۲۵۲). پرسش این است که آقای باقی با چندین سال تحصیل حوزوی همینقدر سطحی با مسائل و احکام فقهی برخورد میکند یا تعمداً آنها را نادیده میگیرد؟
یا در جای دیگر ادعا میکند از نظر قرآن این مجازات بازدارنده نبوده و نیست. باید گفت که اولاً مگر ملاک اجرای یک حکم در جامعۀ اسلامی بازدارندگی یا عدم بازدارندگی آن است؟ آیا در کنار منابع مورد قبول فقه برای تشریع و اجرای حکم، فلسفهبافی به نام «بازدارندگی» هم اضافه شده است؟ ثانیاً آنکه این سخن آقای باقی با حدیث امام علی(ع) که میفرمایند «من چهار كلمه گفتم و خداوند در كتاب خود سخن مرا تصديق كرد... گفتم: كشتن از كشتن میكاهد، پس خداوند عز و جل اين آيه را نازل فرمود: و براى شما در قصاص زندگى است» (قُلتُ أربَعا أنزَلَ اللهُ تعالى تَصدِيقي بها في كتابِهِ... قلتُ: القَتلُ يُقِلُّ القَتلَ فَأنزَلَ اللهُ: و لَكُم في القِصاصِ حَياهًْ»، الأماليللطوسي: ۴۹۴/۱۰۸۲) چگونه قابل جمع است؟ باعث تعجب است که چگونه یک فرد مدعی تفسیر قرآن و با تحصیل حوزوی زمانیکه میخواهد دربارۀ یک دستور خداوند صحبت کند، این چنین نسبت به احادیث و آیات بیتفاوت است!
در تمام این مصاحبه ۱۴۷ دقیقهای فقط به یک آیۀ قرآن، یعنی «ولا تقتلوا نفس التی حرمالله الا بالحق» اشاره میشود و باقی آیات قصاص توسط آقای باقی نادیده گرفته میشود! همین یک آیه نیز توسط ایشان مورد تحریف قرار میگیرد. او میگوید چون حکم قصاص در قرآن تخییری است و اولیای دم میتوانند بهجای قصاص، قاتل را عفو کرده یا به دیه مصالحه کنند، پس میتوان بهطور کلی آن را کنار گذاشت! این استدلال آنقدر مضحک است که نیازی به جواب ندارد و هر انسان عاقل و بالغی میتواند سستی چنین مغالطهای بفهمد.
خوب است به ایشان یادآوری شود که پیامبر اسلام (ص) بر «زنده نگه داشتن قصاص» تأکید میکنند (أيُّها الناسُ، أحيُوا القِصاصَ، الأمالي للمفيد: ۵۳ / ۱۵) و قرآن کریم نیز در قصاص، حیات میبیند (وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاهًٌْ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ، سورۀ بقره آیۀ ۱۷۹) و قصاص را حقی برای اولیای دم میشمارد (یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى، سورۀ بقره آیۀ ۱۷۸) (وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً، سورۀ اسراء آیۀ ۳۳).
خوب است آقای باقی نیز در کنار مراجعات متعددی که به آمار قتل و اعدام در کشورهای دیگر و آثار نویسندههای غربی دربارۀ مجازات اعدام دارد، کمی هم به آیات قرآن و احادیث و مبانی تقنین در حکومت اسلامی رجوع کند. شاید به یاد آورد که قرآن کریم فرموده است کشتن یک انسان از روی ناحق به معنی کشتن تمام انسانهاست (مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ... فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا، سورۀ مائده آیۀ ۳۲) و قصاص جان برای جان است و کسی که حکم خدا را اجرا نکند ستمگر است (وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ... وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ، سورۀ مائده آیۀ ۴۵).
تاریخ خبر: ۱٤۰۳/۰۱/۲۷، ۰۹:۱۷:۰۰ بازدیدها: 53