خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و .... ۱۴۰۳/۰۷/۰۶
خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۳/۰۷/۰۶
طلبکار شدن دولت آمریکا در پی ادبیات منفعلانه دولت پزشکیان
یک مقام آمریکایی در واکنشی طلبکارانه و توهینآمیز گفت: دولت پزشکیان سعی دارد این پیام را برساند که مایل به دیپلماسی و تعامل با جهان است، اما آنچه برای آمریکا اهمیت دارد عمل است نه حرف.
ویکتوریا تیلور، دستیار معاون وزیر امور خارجه ایالات متحده در امور ایران و عراق، در گفتوگویی با شبکه اینترنشنال اظهار کرد: «ما آماده تعامل هستیم، اما بهشرط آنکه حکومت ایران نشان دهد در تغییر رفتار خود جدی است. در حالی که حکومت ایران از تغییر رویکرد و دیپلماسی صحبت میکند، رویکردش در میدان، بهویژه در زمینه حمایت نظامی از نیروهای نیابتی تهران، هیچ تغییری نکرده است.»
ویکتوریا تیلور در اولین واکنش دولت بایدن به اظهارات مسعود پزشکیان گفت: «دولت پزشکیان سعی دارد این پیام را برساند که مایل به دیپلماسی و تعامل با جهان است، اما آنچه برای آمریکا اهمیت دارد عمل است نه حرف.»
دستیار معاون وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «از زمان آغاز به کار دولت پزشکیان، شاهد برخی اقدامهای نگرانکننده ایران، از جمله ارسال موشکهای بالستیک به روسیه بودهایم و رویکرد تهران در حمایت از گروههای مسلح همچنان ادامه دارد. جمهوری اسلامی باید در عمل نشان دهد که سیاستهایش را تغییر داده است.»
او افزود: «ما به استفاده از همه ابزارهای موجود برای پاسخگو کردن ایران ادامه خواهیم داد.»
تیلور به اینترنشنال گفت: «اگر ایران واقعاً میخواهد روابط خود را با جامعه بینالمللی از جمله ایالات متحده بهبود بخشد، باید گامهای معناداری بردارد. تلاشهای ما بر برقراری آتشبس و جلوگیری از بیثباتی بیشتر متمرکز است. ایران میتواند با استفاده از نفوذ خود در حزبالله و توقف حمایت از این گروه، نقشی سازنده ایفا کند.»
در همین حال، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اذعان کرد که واشنگتن بیش از ۵۰۰ تحریم علیه تهران اعمال کرده است. این اظهارات در حالی است که متیو میلر، یک هفته قبل در واکنش به سخنان آقای پزشکیان گفته بود: ایران میتواند برادری خود با آمریکا را با نیت و رفتارش ثابت کند. این برادری باید در عملکرد آنها نشان داده شود نه در گفتار آنها. اگر آنها میخواهند برادریشان با آمریکا یا دیگر کشورهای جهان را نشان دهند باید حمایت از گروههای تروریستی را متوقف کنند، فعالیتهای اتمی خود را متوقف کنند و از انتقال موشک به روسیه خودداری و حقوق بشر را نیز رعایت کنند. آنها اول از همه، قبل از صحبت از توافق، باید با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کنند.
طلبکار شدن مقامات آمریکایی در حالی است که آنها توافق برجام (مورد حمایت قطعنامه 2231) شورای امنیت را به شکل یکطرفه زیر پا گذاشتند، و از گروههای تروریستی و رژیم تروریست اسرائیل برای جنایت و نسلکشی در منطقه استفاده کردند.
نشنال اینترست: ترامپ و بایدن در فشار حداکثری بر ایران شکست خوردند
سیاست آمریکا در قبال ایران آشکارا شکست خورده است. این امر حداقل در ۶ سال گذشته از زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا از توافق چندجانبه هستهای خارج شد، به وضوح مشخص است. او بهرغم پایبندی ایران به این محدودیتها، از برجام خارج شد و حال آن که توافق برنامه هستهای ایران را محدود میکرد.
نشریه آمریکایی نشنال اینترست با تأکید بر شکست سیاست فشار حداکثری آمریکا نوشت: دولت ترامپ پس از خروج از توافق با ایران، تحریمها را به جنگ اقتصادی همهجانبه با عنوان «فشار حداکثری» گسترش داد. دولت جو بایدن نیز به اغلب فشارهای اقتصادی ترامپ علیه ایران ادامه داده است. بهرغم تلاشها برای ایجاد مشکل در مسیر معافیتهای محدود موردنیاز برای اجازه دادن به بحثهای فنی به نفع منع گسترش سلاحهای هستهای و آزادسازی قسمتی از داراییهای ایران به عنوان بخشی از مبادله زندانیان، دولت فعلی حتی تحریمهای ضدایرانی خود را اضافه کرده است. به طور خلاصه، هر کاری که ایران اخیراً انجام داده که غرب نسبت به آن ناخشنود است، در جریان فشار شدید و مداوم اقتصادی ایالات متحده بوده است.
شکست سیاست در مورد مسائل هستهای بسیار آشکار است. ایران با رهایی از محدودیتهای برجام، فعالیتهای هستهای خود بهویژه غنیسازی اورانیوم را به میزان قابلتوجهی گسترش داد. همچنین سیاست ایالات متحده در مورد سایر اقدامات ایران نیز موفق نبوده است. تحریمهای ایالات متحده کاهش فعالیتهای ایران در خاورمیانه را نشان نداده است، حتی میتوان گفت از برخی جهات پس از اعمال فشار حداکثری آشکارتر شد. کمپین فشار، سیاست در تهران را نرم نکرده و به احتمال زیاد اثر معکوس داشته است.
فرید زکریا، ستوننویس و مجری سیانان، آنچه را که سیاست ایالات متحده در قبال ایران میداند، به درستی توصیف میکند که اصلاً سیاست منسجم نیست، اما درعوض بهدنبال تقویت «نگرشی است که اساساً مبتنی بر تهییج مخاطبان داخلی آمریکایی از طریق برخورد سرسختانه است.» مشکل دیگر این است که سالهاست هر زمان آمریکا میخواهد با دشمن خارجی خود برخورد کند، به مجموعهای از تحریمها متوسل میشود؛ چرا که کمهزینهتر از یک برخورد نظامی است. با توجه به اینکه ایران، به قول زکریا، تحریمشدهترین کشور روی کره زمین است، شکست این سیاست بهویژه در مورد آن حساسیتزاست.
مفهوم اساسی- که مکرراً در لفاظیها و حتی بحثهای سیاسی جدی درباره ایران شنیده میشود- این است که تهران صرفنظر از تغییر دولتها ذاتاً به دنبال تسلط منطقهای است. این تصویر، ایران را محرک اصلی بیشتر یا حتی همه آشوبها و بیثباتیها در خاورمیانه معرفی میکند. اکثر اقدامات، پاسخی است به آنچه که بازیگر دیگری با ایران انجام داده است. محرک اقدامات ایران ناشی از DNA در تهران نبوده است. برای مثال، موشکها و پهپادهایی که ایران در ماه آوریل (فروردین ۱۴۰۳) به سوی اسرائیل پرتاب کرد، پاسخ مستقیمی به حملات متعدد اسرائیل علیه منافع این کشور بود بهویژه حمله به کنسولگری ایران در دمشق. به همین ترتیب، حمله موشکی ایران در ژانویه ۲۰۲۰ به دو پایگاه هوائی در عراق که محل استقرار نیروهای آمریکایی است، انتقام ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد نظامی و سیاسی ایران توسط آمریکا بود.
بزرگترین حمله علیه ایران، جنگ ویرانگر ۸ سالهای بود که رژیم صدام در سال ۱۹۸۰ آغاز کرد و طی آن از کمک ایالات متحده برخوردار شد. بخشهای عمدهای از سیاست ایران امروز، از جمله تلاشهای گستردهاش برای تأمین نفوذ، هنوز بازتاب تجربه آسیبزای آن جنگ است. پویایی کنونی روابط ایران و عراق کمتر تحت تاثیر هژمونیگرایی منطقهای است بلکه -همانطور که سفر پزشکیان در این ماه نشان داد- بیشتر متاثر از آن است که هر دو کشور مصمم به حفظ روابط آنقدر صمیمانه هستند.
انگیزههای مشابهی زیربنای روابط ایران با رژیمها و گروههای دیگر در منطقه است که معمولاً به اشتباه به آنها برچسب «نیابتی» ایران داده میشود. در حالی که نیابتیهای ادعایی غرب برنامههای مختص به خود را دارند، تا جاییکه بزرگترین اقدام آنها در سالهای اخیر- حمله حماس به جنوب اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) - ایران را نیز به اندازه دیگران شگفتزده کرد. اتحادی که ایران با شریک اصلی غیردولتی خود- حزبالله لبنان- حفظ میکند، در درجه اول برای حفظ بازدارندگی علیه اسرائیل است. با توجه به اینکه ایران با اسرائیلی مواجه است که قبلاً حملات خشونتبار مکرری را در داخل ایران آغاز کرده و به ترور و خرابکاری و خصومتهای بیپایان علیه این کشور مبادرت کرده و آشکارا تهدیدهای بیشتر و احتمالی بزرگتر را مطرح میکند، جای تعجب نیست که ایران نیاز چنین عامل بازدارندهای را ضروری تلقی کند.
همانطور که مقایسه رفتار ایران قبل و بعد از شروع فشار حداکثری نشان داده است، چنین محدودیتهایی ایرانیها را از انجام بسیاری از کارهایی که آمریکا در تلاش است تا از آن جلوگیری کند، باز نداشته است. آنچه را که سیاستمداران این کشور در راستای منافع امنیت ملی ایران میدانند - از جمله خنثی کردن، آمادهسازی یا تلافی تهدیدهای واقعی علیه ایران- حتی با وجود منابع کمیاب انجام خواهند داد.
تعامل راهبردی ایران و چین و روسیه برای آمریکا هراسآور است
نشریه انگلیسی اکونومیست میگوید: چهار قدرت چین و روسیه و ایران و کرهشمالی، هراسآور هستند و اوضاع حتی میتواند زمانی که آنها با هم متحد شوند، برای غرب و آمریکا بدتر شود.
اکونومیست با بیان این که این چهار قدرت، آمریکا را میترسانند، نوشت: خطرات ناشی از همسویی هرچه بیشتر این چهارگانه، نیاز به بزرگنمایی زیاد یا پیشبینیهای دور در آینده ندارد تا موجب نگرانی شود. همین حالا نیز آنها به اندازه کافی نگرانکننده هستند. وزیر امور خارجه آمریکا، در بازدید اخیر خود از اروپا بهطور غیرمعمولی صراحت داشت و گفت: «یکی از دلایلی که پوتین قادر به ادامه این تجاوز است، حمایتهایی است که از جمهوری خلق چین دریافت میکند. چین بزرگترین تأمینکننده ابزارهای ماشینی و بزرگترین تأمینکننده میکروالکترونیکهاست که همه اینها به روسیه کمک میکند تا پایگاه صنعت دفاعی خود را حفظ کند». در مقابل، روسیه به چین فناوریهای نظامی مانند زیردریایی، موشک و دیگر تجهیزات ارائه داده است. همچنین آمریکا میگوید که ایران در حال ارسال صدها موشک بالستیک کوتاهبرد به روسیه بوده است.
این افشاگریها، نمونههایی از روابط رو به رشد نظامی- صنعتی میان چین، ایران، کرهشمالی و روسیه است. آنها با یک نفرت مشترک از نظام تحت رهبری آمریکا متحد شدهاند و مشتاق به تعمیق روابط اقتصادی و صنعتی- نظامی خود هستند. یک مقام ارشد دولت آمریکا میگوید، روابط آنها به نوعی «تعامل راهبردی» تبدیل شده است.
برای درک عمق همکاریهای کنونی، به سه مبادله توجه کنید: تبادل فناوری نظامی و دانش فنی، تهدید بلندمدتتری برای امنیت غرب و توانایی آن در بازدارندگی دشمنان بهشمار میرود. گفته میشود که کرهشمالی و ایران صدها موشک از جمله بیش از ۲۰۰ موشک بالستیک کوتاهبرد فاتح-۳۶۰ را به روسیه منتقل کردهاند. آنها پیشتر، میلیونها گلوله توپ و هزاران پهپاد تهاجمی ارسال کرده بودند، حمایت صنعتی به همان اندازه مهم بوده است. اگرچه چین سلاحی ارسال نکرده اما به گفته معاون وزیر امور خارجه آمریکا، ذخایر عظیم قطعات دارای کاربرد دوگانه چینی «مستقیماً در زرادخانه روسیه بهکار گرفته شدهاند». چین ۹۰درصد از واردات میکروالکترونیک روسیه و ۷۰درصد از ابزارهای ماشینی آن را تأمین میکند. این ورودیها به روسیه امکان دادهاند تا موشکهای کروز و پهپادها را بهطور مداوم تولید کند.
تبادل فنآوری هم، به همان اندازه مهم و البته کمتر شناختهشده است؛ مبادله مغزها. جنگهای اوکراین و خاورمیانه فرصتهای فراوانی برای مبادله دانش فنی ایجاد کردهاند. اوکراین به عنوان «آزمایشگاهی برای دانش و یادگیری» ایران عمل میکند. ایران در زمان واقعی از کارایی تسلیحات خود در برابر دفاعهای غربی آگاهی پیدا میکند، در حالی که روسیه از مشاوران ایرانی یاد میگیرد که چگونه حملات هوائی با ترکیبی از پهپادها و موشکها را انجام دهد. بر اساس گزارش مرکز مطالعات منع گسترش جیمز مارتین، روسیه اطلاعاتی را درباره اختلال در کنترل پهپادها و سیگنالهای GPS با ایران به اشتراک میگذارد و همچنین تجهیزات غربی را که به دست آورده است به جمهوری اسلامی ارسال میکند تا احتمالاً برای بررسیهای فنی مورد استفاده قرار گیرد.
جریانهای فناوری به طور فزایندهای فراتر از این ترتیبات موقت و در چارچوب تعاملهای بلندمدت گسترش یافتهاند. همکاری چین و روسیه، که زمانی به دلیل بیاعتمادی متقابل محدود بود، در حوزههایی مانند زیردریاییها، هوانوردی و موشکها به سرعت پیش میرود. بر اساس گزارش بازوی تحقیقاتی نیروی هوائی آمریکا، روسیه مایل است به چین در ساخت سامانههای هشدار و دفاع موشکی کمک کند. آنها معتقدند که اکنون بین مسکو و پکن همکاریهای قابلتوجهی نیز در فضا وجود دارد. این همکاریها تنها به چین محدود نمیشود. روسیه به برنامه فضائی ایران کمک میکند که به طور گسترده به عنوان پوششی برای توسعه موشکهای بالستیک قارهپیما در نظر گرفته میشود.
این چهارگانه با وجود محدودیتهایش، از هماکنون در حال فراهم آوردن دردسرهایی برای غرب است و به نظر میرسد که این دردسر تشدید هم خواهد شد. نیروهای مسلح آمریکا، که برای مقابله با یک جنگ بزرگ سازماندهی شدهاند، اکنون به گرفتن تصمیمات دشوار و پذیرش ریسکهای تجاری بر سر منابع محدود خود مجبور شدهاند.
این مسئله بهوضوح در کمبود گلولههای توپ 155 میلیمتری در سال گذشته نمایان شد؛ زمانی که در ژانویه آمریکا از ذخایر اضطراری خود در اسرائیل برداشت کرد تا آنها را به اوکراین ارسال کند اما در ماه اکتبر مجبور شد مسیر خود را تغییر دهد و گلولههایی را که برای اوکراین در نظر گرفته شده بود به اسرائیل منتقل کند. به همین ترتیب، هر موشک ضدهوائی که توسط کشتیهای غربی به سوی پهپادهای حوثیها در دریای سرخ شلیک میشود، به این معنی است که یک موشک کمتر برای دفاع از تایوان موجود است. البته اوضاع میتواند بسیار بدتر باشد: این چهار کشور هنوز در زمینه تسلیحات هستهای با هم هماهنگی نداشتهاند و یا کارزارهای نظامی مشترک انجام ندادهاند. خطرات ناشی از همسویی هرچه بیشتر این چهارگانه، نیاز به بزرگنمایی زیاد یا پیشبینیهای دور در آینده ندارد تا موجب نگرانی شود. همین حالا نیز آنها به اندازه کافی نگرانکننده هستند.
تاریخ خبر: ۱٤۰۳/۰۷/۰۷، ۰۵:٤۹:۱۲ بازدیدها: 49