به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,106
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 6,043
بازدید ماه: 121,549
بازدید کل: 23,783,345
افراد آنلاین: 7
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
زلال بصیرت (۳۷) - خطرات انحراف از«صراط مستقیم»(2) ۱۳۹۳/۰۵/۲۲
خطرات انحراف از«صراط مستقیم»(2)

زلال بصیرت

  انسان، هر لحظه در معرض لغزش و اشتباه

Image result for ‫آیت‌اللّه مصباح یزدی‬‎

  بسم الله الرحمن الرحیم

اگر انسان شعور و حضور ذهن داشته باشد و شیطان، او را به غفلت و نسیان مبتلا نكند، باید بداند كه هر سخنی كه می‌گوید برای آغاز هر جمله و برای ادامه سخن احتیاج به یاری و عنایت خدا دارد. اگر خدا نخواهد پس از گفتن حرف اول، برای گفتن حرف دوم، قدرت از انسان گرفته می‏شود، یا از یاد انسان می‏رود و عارضه‏ای یا بیماری یا سكته پیدا می‏شود، ممكن است نیت برخی كار‌ها پاك و سالم باشد و از آغاز، كاری را كه شروع می‏كنیم برای خدا و با قصد خوب انجام بگیرد اما پس از شروع، شیطان وسوسه ‏كند و بگوید «اگر فلان شخص ببیند كه تو اینجا آمده‌ای، بسیار خوب است چرا كه بعد‌ها به درد تو می‏خورد!»؛ این می‏شود «ریا». یا اینکه بگوید سخن تو را بعداً دیگران نقل می‌كنند و در شهرهای دیگر آوازه سخنان تو خواهد پیچید و دیگران نیز استفاده می‏كنند و می‏گویند عجب سخنان خوب و مطالب درستی! این می‏شود «سمعه».
خدای متعال می‏فرماید: «أَنَا خَیْرُ شَرِیك»(1)؛ «هر كسی در كار خود یك سهم كوچكی برای غیر من قرار بدهد، من سهم خود را می‏بخشم. كاری كه من در آن شریك داشته باشم، قبول نمی‏كنم.»؛ بر همین اساس انسان، لحظه به لحظه احتیاج به خدا دارد تا به او عنایت فرماید كه شیطان او را فریب ندهد.
وسوسه‌های شیطانی در نیت‌های خیر
ممكن است در برخی اوقات یك چیزی به ذهن انسان خطور كند و آن را در كار ترتیب اثر دهد. پس از مدتی آشكار می‌شود كه آن القاء شیطان بوده است. انسان در هر روز و هر لحظه و هر ساعتی، در معرض سقوط و اشتباه و انحراف است. طلبه در آغاز ورود به حوزه واقعا لله و فی‏الله اقدام می‌کند، جز رضای خدا و خدمت به دین و ثبت نام او در طومار سربازان حضرت صاحب الامر (عج) هیچ قصد دیگری ندارد. طلبه حاضر است از همه چیز بگذرد تا در این راه موفق بشود و جزو سربازان امام زمان(ع) حساب بیاید. كم نیستند طلبه‏هایی كه در آغاز با صفا و خلوص و پاكی وارد حوزه می‏شوند و مثل یك پارچه نور و غنچه گل، كار خود را شروع می‏كنند. اما پس از مدتی تحت تأثیر محیط و شرایط زندگی، نیازهایی در زندگی پیدا می‌شود كه آرام آرام انگیزه‌های آنان سست شده و هدف‌های دیگری نیز مدنظر قرار می‌گیرند. وقتی قصد انسان آلوده شد و خلوص و پاكی و صفا رخت بر بست و خدای ناكرده مهار انسان در دست شیطان قرار گرفت، آرام آرام به جای مقاصد حلال دنیوی، مقاصد غیرحلال نیز ضمیمه می‏شود. آن هنگام است كه انسان از اوج به حضیض دوزخ سقوط كرده و همنشین شیاطین و افراد فاسد و منحرف و دشمنان دین ـ نعوذبالله ـ. خواهد شد. در این مورد نمونه‌های فراوان وجود دارد. از روز اول كه انسان كاری را آغاز می‌كند ممكن است قصد او خالص باشد. چنین كسی نمی‌تواند مطمئن باشد كه تا پایان راه، خدا او را حفظ كند. اگر می‏خواهد خدا او را حفظ كند لحظه به لحظه باید از خدا بخواهد تا او را حفظ كند.
پایه‌های بینشی و گرایشی در رفتارهای اختیاری
رفتار اختیاری ما دو پایه اساسی دارد: یك پایه شناختی و بینشی و یك پایه گرایشی و ارادی. نخست آنكه انسان باید بداند كه چه كار باید بكند و دوم آنكه باید بخواهد آن كار را انجام دهد. شیطان در هر دو مرحله می‌تواند با وسوسه، نفوذ ‏كند. شیطان در شناخت انسان خدشه وارد كرده و شك ایجاد می‏كند. به عنوان نمونه انسان در آغاز طلبگی فكر می‏كند كه این راه امام زمان(ع) است و با پاكی و كمال اطمینان خاطر وارد حوزه می‏شود. اما پس از مدتی براساس شرایط روزگار «بَلْ مَكْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ»(2)؛ می‏گوید، طلبگی هم شد كار؟ آیا خدا به هیچ كار دیگری راضی نیست؟ امام زمان(ع) فقط به طلبه‌‌ها نیاز دارد؟ وارد كارهای دیگر می‌شویم تا به جامعه خدمت كنیم! طبیعی است كه كارهای دیگر درآمد بیشتری دارد، برای اینكه خود را قانع و توجیه كند، به بیان نقطه ضعف از روحانیت می‌پردازد و می‌گوید: علما چنینند و چنانند و دنیا را نشناخته و موقعیت‌‌ها را درك نمی‌كنند. پس از مدتی نیز با خروج از طلبگی، گاه به یك ضد روحانی، ضد آخوند و سپس ضد دین تبدیل می‌شود. خودم كسانی را می‌شناختم كه در كلاس درس تفسیر بنده شركت می‏كردند و با آنها ارتباط داشتیم. بعضی‏ از آنان جزو منافقین شدند و اكنون در كشور هلند زندگی می‏كنند. از بهترین شاگردان من نیز بودند. پیش از انقلاب چند سال زندان بودند و پس از انقلاب نیز به بركت انقلاب و آزادی از زندان رفتند به خارج از كشور! بعضی از آنان نیز در داخل كشور هستند كه شاید كمتر از آنها نباشند. آنها یك مسیری را سپری كردند و اینها مسیری دیگر را. انسان باید توجه پیدا كند كه نیاز به خدا فقط برای جبران گذشته و تأمین آینده نیست بلکه باید بداند كه هر لحظه هم از نظر فكر و هم از نظر اراده و خواست در معرض انحراف است.
کوردلی، نتیجه عناد با خدا
كلمه «زیغ»؛ هم در كجروی و هم در كج‏اندیشی هر دو استفاده می‏شود. «فَلَمّا زاغُوا أَزاغَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ»(3)خدا مردم را هدایت كرد، اما آنها خود منحرف شدند، چرا كه در عمل به كجروی ادامه دادند. گاهی انسان می‏داند كه دارد كار اشتباه و غلطی انجام می‌دهد، اما خود را به بی‌خیالی و نفهمی می‏زند و تغافل می‌كند. گویا توجه ندارد اما در عمق دل توجه دارد. به‌گونه‌ای رفتار می‏كند كه گویا اصلاً چیزی نشنیده است. پس از مدتی كه او را متوجه می‏كنند، حتی از رفتار خود دفاع می‏كند، لج كرده و عناد می‌ورزد. فرآیند لجبازی و عناد یك مسئله روانی است. روان‌شناسان باید تحلیل كنند كه چطور انسان لجباز می‏شود. آنچه كه آشکار است اگر انسان اشتباه خود را توجیه ‏كند و سپس آن را ادامه دهد، مصداق این آیه می‏شود: «فَلَمّا زاغُوا أَزاغَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ»؛ وقتی به كج روی ادامه دادند، خدا نیز دلهای آنان را كج می‏كند و دیگر نمی‏فهمند كه راست كدام و كج كدام است! خدا از آنها قدرت تشخیص را می‏گیرد: «خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَه»(4)؛ قرآن می‌گوید پرده‏ای در برابر آنها قرار می‌گیرد كه دیگر نمی‏بینند. چطور می‏شود كه خدای متعال با آن همه مهربانی و رحمت بی‌نهایت، بعضی از بندگان خود را كور و نابینا و كوردل نموده و بر دل آنان مُهر می‏زند: «بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَیْ‌ها بِكُفْرِهِمْ».(5)؛ انسان وقتی در سراشیبی، شروع به دویدن می‏كند، دور برمی‏دارد و كنترل اختیار خود را از دست می‌دهد و با سرعت تمام با سر و صورت بر زمین می‌افتد. از جهت توحید افعالی چه كسی این انسان را بر زمین افكند؟ همه كارهایی كه در عالم واقع می‏شود طبق قوانینی است كه خدا قرار داده است. براساس جاذبه زمین وقتی انسان با سرعت حركت ‏كند، دیگر قدرت كنترل از او گرفته می‏شود، این قانونی است كه خدا قرار داده؛ پس می‏توانیم بگوییم خدا او را به زمین افكند. كسی كه با خدا عناد می‌ورزد و دین خدا را مسخره می‌كند نتیجه‏ای جز كوردلی ندارد. آن هم كوردلی كه قدرت درك حقیقت از او گرفته می‌شود: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللّهِ»(6).
سخنرانی آیت‌اللّه مصباح یزدى(دامت بركاته) در دفتر رهبر معظم انقلاب  قم  ؛5 /7 /1387
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الكافی، ج 2، ص 295، باب «الریاء».        2. سبأ / 33.              3. صف / 5.
4. بقره / 7.                                           5. نساء / 155.           6. جاثیه / 23.