به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,225
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 6,162
بازدید ماه: 121,668
بازدید کل: 23,783,464
افراد آنلاین: 5
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۴۴ - دکتر حیدر امانی‌فر : حکم ارتداد مدافع حقیقی آزادی عقیده ۱۳۹۶/۱۱/۲۵
«پاسخ برهانی همراه با نقد آراء منتقدین و مدافعین حکم ارتداد»
 حکم ارتداد مدافع حقیقی آزادی عقیده
 
Image result for ‫دکتر حیدر امانی‌فر‬‎


دکتر حیدر امانی‌فر

یکی از موضوعات پر چالش در عصر حاضر حکم ارتداد و مجازات سنگین مرتد در ادیان الهی(کتاب مقدسه تثنیه17،1-7و 13: 6-16و همان، لاویان، 24: 15-16) می‌باشد.که به دلیل جهانی شدن اسلام و اغراض معاندین این چالش بیشتر متوجه اسلام گردیده است.
مهم‌ترین نقدی که علیه حکم ارتداد مطرح گردیده ادّعای تضاد این حکم است با آزادی عقیده و آزادی بیان که از مقبولات حقوق اولیّه جوامع بشری محسوب شده و در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز به عنوان نماد این خواست جهانی تجلّی یافته است. با بررسی آراء و نظرات مخالفین و مدافعین حکم ارتداد به نظر می‌رسد اندیشمندان با چهار رویکرد متفاوت تلاش کرده‌اند به این تضّاد یا تخاصم پایان بخشند.
گروه اول: رویکرد حذفی توسط مخالفین حکم ارتداد
گروه دوم: رویکرد دفاعی ولی انعطاف پذیر و شاید تا حدودی انفعالی
گروه سوم: رویکرد دفاعی و امنیتی
گروه چهارم: رویکرد دفاعی، تحلیلی و معرفت شناسانه
گروه اول: مخالفین حکم ارتداد با رویکرد حذفی
پیروان این رویکرد دو گروهند: الف- مرتدین، ب- طرفداران آنها
الف: گروه اول کسانی که رسماً، علناً و عملاً حکم به نسخ اسلام یا تعطیلی احکام و شریعت آن داده و آن را ترک کرده و راه الحاد و اباحه‌گری را پیش گرفته مانند بسیاری از ملاحده و مغنیان و فسّاق دوران بنی امیّه و بنی العباس که در اباحه‌گری و فسق و فجور شهره خاص و عام بودند و به کفر و زندقه متهم گردیدند.
و یا مدعیان دروغین پیامبری مانند مسیلمۀ کذّاب یا سران فرقه بابیه (علی محمد باب) و بهائیت (میرزا حسینعلی نوری) و زرّین تاج معروف به قرّه العین و یا نویسندگان و خوانندگان موهن که از این جرگه به حساب می‌آیند مانند: سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی که توسط امام خمینی(ره)محکوم به ارتدادگردیددر رأس آنها قرار می‌گیرد.
ب: گروه دوم: جریان شبه روشنفکر و غربزده می‌باشد که با شعارهای سکولاریزم، علم‌گرائی و لیبرالیسم و پلورالیسم دینی و آزادی عقیده و حقوق بشر جریان ارتداد را پشتیبانی فکری می‌نماید. که البته این هر دو گروه از سوی قدرتمندان ظالم و فاسد پشتیبانی می‌شوند.
برخی از سخنان آنان چنین است: «اجرای حکم ارتداد با حقوق انسانی منافات دارد و دفاع از مقدّسات نمی‌باشد.» و یا «آزادی یعنی حقّ نخواستن حقّ بدون آنکه شخص مورد تعقیب قرار بگیرد. یعنی بشر حق دارد که از اطاعت خدا سرباز زند و معاقب نشود.»
بررسی و نقد رویکرد اول
تکیه‌گاه مشترک تمام کسانی که از ارتداد دفاع کرده‌اند، آزادی اندیشه و عقیده و آزادی بیان به عنوان یکی از اساسی‌ترین حقوق انسانی بوده است. که اسلام نیز بر آن تأکید داشته و هیچ مخالفتی با آن ندارد.
چنان‌که در آیه 29 سوره کهف فرموده است: «حقّ از سوى پروردگار شما رسيده است، پس هر كه خواست ايمان آورد و هر كه خواست كافر شود. همانا ما براى ستمگران آتشى مهيّا كرده‌ايم كه (شعله‌هايش) همچون سراپرده‌اى آنان را فراگرفته...»
اساسی‌ترین انتقاد به این رویکرد، نتیجه‌گیری قولی و عملی«اباحه‌گری» از مباحث عقیدتی و حق آزادی و اختیار انسان می‌باشد. درحالیکه از اختیار و آزادی تکوینی انسان مسؤلیت زاده می‌شود نه اباحه‌گری و آزادی‌های مطلق و غیر اخلاقی که مرتدین به صراحت اعلام و خواستار آن هستند.
مسئله بدشت توسط بهائیان و اعلام قیامت توسط حسن دوم از فرقه اسماعیلیه در 17 رمضان 559، زنادقه زمان خلفای اموی و عباسی و تظاهر آنان به فسق و فجور از این قبیل بوده و در عصر حاضر نیز چیزی جز حذف ارزش‌های انسانی و اخلاقی نیست چنانکه سال 1377 صراحتاً در ماهنامه کیان نوشتند: «بی اعتنائی به ارزش‌ها چاره رفع تعارضات یک جامعه تکثرگرای فرهنگی است همچنانکه امروزه در خارج از کشور روابط بیرون از محدوده زناشوئی و همجنس بازی امری روا شمرده می‌شود و کسی متعرض آن نمی‌گردد».
استنتاج این گونه آزادی که عده‌ای آن را یا مطلق شمردند یا به معنای «حق نخواستن حق» و یا پشت کردن به تمام ارزش‌های اخلاقی معنا نمودند جائی برای اخلاق و انسانیّت باقی نمی‌گذارد و مورد پذیرش عقلاء و خردمندان نمی‌باشد و در واقع «تئوریزه کردن حیوانیّت رها شده است تا عقلانیّت» و همانگونه که هگل می‌گوید: «نشانه عدم بلوغ فکری بشر می‌باشد.»
مدافعین حکم ارتداد با رویکرد
 دفاعی انعطافی و حذفی
در این رویکرد برخی تلاش کرده‌اند با ایجاد تزلزل در اصل و ریشه حکم ارتداد و یا محدود کردن آن به دست معصوم یا اعلان نسخ و پایان تاریخ مصرف آن با نوعی عقب‌نشینی در مقابل آزادی عقیده پارادوکس مورد ادعا را مرتفع نمایند. این عده به نوعی دفاع انفعالی از حکم ارتداد پرداخته و آن را یا از اساس انکار کرده و یا به مقتضیات زمان پناه برده و یا آنکه به جنبه تخفیفی آن استناد جسته و یا اجرای آن را تنها مخصوص معصومین(ع) دانسته‌اند و لذا آن را منسوخ و غیرقابل اجرا می‌دانند. این افراد در واقع به جای پاسخ به شبهه به پاک کردن اصل موضوع پرداخته‌اند و مباحث ایشان بیشتر جنبه فقهی دارد تا کلامی هر چند به دنبال استفاده کلامی از نتیجه حاصله نیز هستند!
رویکرد سياسي، اجتماعي و امنيتي
  اين گروه که بيشتر به جنبه هاي عملي و پيامدهاي ارتداد و اثرات اجتماعي آن توجه كرده‌اند. ارتداد را به عنوان يکي از آسيب‌هاي اجتماعي لحاظ کرده و آن را مخلّ امنيت و وحدت جامعه اسلامي دانسته و در واقع عواقب ارتداد و صدمات وارده از ناحيه آن را باعث مردود بودن آن شمرده و همان عواقب را بعنوان فلسفه حکم ارتداد تلقي کرده‌اند.
در نقد و بررسي این نظریه می‌توان گفت: هر چند آنچه که دربارۀ اثرات منفي ارتداد گفته شد حقيقت دارد و ارتداد واقعا تجاوز به حقوق ديگران است و عموما بوي توطئه و خيانت به جامعه اسلامي از آن استشمام مي‌شود، اما این رویکرد با چهار مسئله اساسی زیر روبروست که به نظر لاینحل می‌نمايد!
1- ارتداد به عنوان عملی معرفتی و اعتقادی مفروض گرفته شده و تلاش گردیده عقلانیّت حکم ارتداد توجیه شود، در حالی که ماهیّت ارتداد ابداً معرفتی و عقلانی نیست.
2- در این نظریه اعلان ارتداد جرم تلقی شده است. در حالیکه در منطق قرآن ماهیّت ارتداد جرم است. و جرم بودن اعلان آن به خاطر ماهیّت آن است. این نظریه دقیقاً عکس منطق قرآن می‌باشد!
3- اگر ارتداد را به دليل تعدي و تجاوز به حقوق ديگران و نهايتاً تهديدکننده هويت جامعه اسلام بدانيم اين حق را براي ديگران نيز قائل شده ايم که بر اساس همين استدلال کساني را که به اسلام مشرّف مي‌شوند، مورد آزار و اذيت قرار داده و به جرم تهديد هويت جامعه دينی‌اي که در آن زندگي مي‌کنند آنان را مجازات نمايند!
4- آزادی بیان مسیر اجتناب ناپذیری است که همه ادیان و مکاتب باید از آن عبور کنند تا به محک عقل و فطرت بشر آزموده شوند تا مشخص شود کدام دین یا مکتب حق است و کدام باطل؟! و لذا اگر ارتداد واقعاً جنبۀ معرفتی و عقلانی داشته باشد طبق خواست صریح قرآن‌که می‌فرماید: «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» اعلام آن ضرورت دارد.
رويکرد تحليلي، معرفت شناختی
  اين گروه با تحليل منطقي مفاهیم «معرفت، عقيده، کفر و ارتداد» و با ارائه شاخصهاي عقلاني ثابت کرده‌اند عمل ارتداد، عملي غير عقلاني و فتنه‌گرانه بوده و اساساً خارج از دايره عقل و عقلانيت و فاقد معيارهائي است که بتوان نام عقيده و ايمان بر آن نهاد.
  پرچمداران اين رويکرد عبارتند از: آيت‌الله جوادي آملي، علامه طباطبائي، شهيد مرتضي مطهري، سيد محمدعلي ايازي، عبدالفتّاح طبّاره، دکتر محمد زحيلي، محمد غزالي، سيد قطب و مقام معظم رهبري و با اندکي تسامح آقاي زين‌العابدين قرباني به اعتقاد آقاي سيد محمد علي ايازي معناي ارتداد براساس آنچه از قرآن و احاديث شريف و سيره نبوي و آنچه که از تاريخ تمدن اسلامي برداشت مي‌شود به معناي «تغيير عقيده» نيست مطلقاً.
  قرآن کريم تصريح دارد به اينکه مرتدين از کساني نيستند که تلاش مي‌کنند عقيده خود را تغيير دهند نه از روي علم و درايت و نه از روي جهل و عدم معرفت. پس ظاهرا اينها از اين لحاظ که با فطرت انساني مخالفت کرده و ظاهرا تغيير عقيده داده‌اند مجرم نيستند بلکه مجرم کسي است که حقيقت براي او واضح و روشن است اما آن را پاره مي‌کند و زير پا مي‌گذارد با عمل خود «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ» (25 / محمد) بر چنين فردي ادله روشن عرضه شده و او به حقانيت آن چيزها اعتراف و تصديق نمود «كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (آل عمران / 86).
  و لکن علي رغم اين حقايق با عقيده خود مخالفت کرده و تصديق خود را زير پا گذاشتند به عنوان يک بازيگر حيله گر! و به همين خاطر احاديث نبوي تصريح دارند به اينکه مرتدين و تغييردهندگان عقيده عملشان از روي علم و آگاهي و بر وجه عناد و اصرار و لجاجت مي‌باشد «اِنَّما يکفر اِذا جحد». يعني کافر است کسي که از روي جَحد (عناد و لجاجت) منکر چيزي شود.
به همين دليل تمام کساني که از روي بصيرت مسلمان نشده‌اند يا در ذهن آنها شبهاتي رسوخ کرده است از دايره ارتداد خارج‌اند همان گونه که فقها بر اين نکته تاکيد کردند که افرادي که دچار شبهه مي‌شوند و توانايي حل آن را ندارند مرتد محسوب نمي‌شوند.
سخن صحيح و حرف حق آن است که: مرتد مستحق‌ترين مردم است که به کفر وصف گردد و شايسته‌ترين فرد است براي مجازات به خاطر کفر. پس کفر اکبر و بیّن همان لجاجت و انکار حق است بعد از معرفت به آن. يعني از فساد نفس سرچشمه مي گيرد. نه از قصور و ناتواني عقل. و شرط مؤاخذه هم همين است.(يعني کسي که از روي علم و اطلاع منکر حقيقتي شود که علم به حقانيت آن چيز دارد). و چه کسي سزاوارتر است به مجازات از قومي که «يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ».
به نظر سيد قطب نيز ارتداد خارج از مدار عقلانيت و عقيده بوده و به همين دليل مشمول مجازات مي‌باشد. پس کساني که اعلان ارتداد بعد از ايمان مي‌کنند. اينها به فطرت خود تهمت مي زنند و به طور عمدي در گمراهي قدم برمي‌دارند. و درک و فهم و یقین خود را انکار کرده و برخلاف سیستم ادراکی بشریّت و خودشان سخن می‌گویند. مانند: کسی که یقین دارد به کرویت زمین، ولی از روی لجاجت می‌گوید مربع است.
  اين نظريه علي رغم اختصار آن بر نکته مهمي تأکيد دارد و آن تهمت زدن به فطرت است يعني مرتد برخلاف فطرت انسانی و يقين خود سخن مي گويد. يعني عمل او عملي است غير عقلاني و غير اخلاقي و فطرت ستيز!
به اعتقاد مقام معظم رهبری نیز علت خشم الهي برمرتدين و کساني که از دين خارج شده‌اند، اين است که اينها زندگي و عشرت دنيوي و هواهاي نفساني را بر خواست معنوي و قلبي و فطرت انساني خود و بر آخرت ترجيح دادند،(ذالك باَنهّم استحبوا الحيواه الدنيا علي الاخره) بنابراين، مسئله فقط عوض شدن يک اعتقاد نبوده است. مسئله اين بوده که کساني به خاطر جاذبه‌هاي مادي و تامين هواهاي نفساني حاضر شده‌اند به حيثيت نظام اسلامي لطمه بزنند و به آن پشت کرده، ايمان اسلامي را رها کنند. اين مقوله ديگري است و سختگيري‌هاي اسلام در رابطه با اين مقوله است.
قرآن نيز بر اين نكته تأكيد ورزيده آنجا كه مي فرمايد: آنان براي باز شدن راه فسق و فجور و فساد و فحشاء خود قيامت را تكذيب مي‌كنند.
مبانی قرآنی رویکرد چهارم
  قرآن کریم در نگاهی معرفت شناسانه به کفر، نفاق و ارتداد، نشان می‌دهد این سه عنوان هم وحدت ماهوی دارند و هم از رحمت الهی به دور بوده و مورد غضب الهی می‌باشند آیه14 سوره بقره ارتداد را ترفند منافقین می‌شمارد و آیه34 بقره ارتداد ابلیس را با لفظ کفر بیان می‌کند و آیات 61،75،76،109،117،بقره و 72،80،تا 106 آل عمران و 137،138 نساء که به عنوان نمونه می‌آوریم می‌فرماید:«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلاَ لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا*بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا» همه دال بر این مطلب است که خداوند متعال بدون حکمت رجوع از دین و ارتداد را با لفظ کفر نیاورده است و بر آن اصرار نورزیده. در واقع قرآن کریم می‌خواهد بگوید عمل و استراتژی ارتداد کار منافقین فاسق می‌باشد و منافق هم کسی است که سخن او با اعتقاد قلبی او متضاد می‌باشد!
  اما آنچه كه مرتد را مستحق مجازات كرده اعم از حبس یا اعدام و اینکه مجازات دنيوي باشد يا اخروي، و به دست معصوم انجام شود يا غير معصوم، همان ماهيّت هدايت ناپذير و نفاق آلودي است كه منافق را مستحق عدم آمرزش و كافر را مستحق عذاب جاودان نموده است.