۶۸ - نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران- تشکیل حزب مشارکت اولین اقدام افراطیون در دولت اصلاحات ۱۳۹۹/۰۷/۱۱
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران - ۶۸
تشکیل حزب مشارکت اولین اقدام افراطیون در دولت اصلاحات
110 نفر از اعضای ستاد انتخاباتی خاتمی، جزو مؤسسان حزب مشارکت بودند که با صدور بیانیهای موجودیت خود را اعلام کردند. آنها سه شعار محوری انتخاباتی خاتمی یعنی «آزادی در بیان»، «منطق در گفتوگو»، «قانون در عمل» را مبنای حزب خود قرارداداند.
محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، مصطفی تاجزاده، سعید حجاریان، هادی خانیکی، عباس عبدی، سعید پورعزیزی، مرتضی حاجی، محمدرضا عارف، حبیباله بیطرف، نجفقلی حبیبی، معصومه ابتکار، داود کشاورزیان، سید محمود میرلوحی، رجبعلی مزروعی، محسن میردامادی، علی شکوریراد، سیدعلی خاتمی، رحمان دادمان و احمد ستاری و... از جمله بنیانگذاران حزب بودند که عمدتاً در دولت اصلاحات نقشهای کلیدی داشتند1 و همراهی آنان به وضوح در حلقهها و مرکز مطالعات در تمام دوران فعالیتهای خاتمی دیده میشود.
در اوّلین کنگرة حزب مشارکت در 29 و 30 تیر 1376، اعضای شورای مرکزی و هیئت داوری و دبیرکل حزب مشخص شدند و محمدرضا خاتمی به پشتوانة شهرت و جایگاه برادرش، به عنوان دبیرکل انتخاب گردید.
حزب مشارکت، سازماندهی جریان اصلاحطلبی را به عهده گرفت و توانست در انتخابات دور اوّل شوراها و مجلس ششم، اعضاء و مسئولین دفاتر حزب در استانها را وارد حاکمیت کند و حلقة حزب را گسترش دهد. این حزب با طرح شعار «ایران برای همۀ ایرانیان» و نسبت دادن خشونتگرایی و استبداد به رقیب، توسعة سیاسی را سرلوحۀ کار خود قرارداد. در توسعۀ سیاسی، حزب مشارکت، بنا به اظهار دبیرکل آن، محمدرضا خاتمی، دنبال طرح و تثبیت قرائت اصلاحطلبان از دین و انقلاب بود: «وضع فعلی به هیچ وجه پایدار نیست. جامعۀ ما سه راه بیشتر ندارد، راه اوّل؛ پیروزی جمهوری اسلامی با قرائت اصلاحطلبان است که تنها راه سعادت ملت نیز به شمار میرود. راه دوم؛ دیکتاتوری در پوشش جمهوری است... و راه سوم؛ هرج ومرج انقلاب است.»2
حزب مشاركت كه تحت تعاليم وانديشههاي سروش و اعضاي حلقة كيان – به ويژه رامين جهانبگلو- بود،انديشههاي آنان را درخصوص سكولاريسم مبني بر «حكومت سكولار حكومتي است كه دين را نه مبناي مشروعيت خود قرار میدهد نه مبناي عمل خود» و «سكولاريسم به معناي كنار گذاشتن آگاهانة دين از صحنة معيشت و سياست»، «غير ديني شدن حكومت» و بالاخره سكولاريسم يعني جدايي دين از سياست به شدّت ترويج كرد و از آنجايي كه مؤسسين آن در فعاليتهاي مطبوعاتي تجربة زيادي داشتند و حزب مشاركت محل اتصال و اجماع حلقههاي كيان و آيين بود، فعاليت در عرصة مطبوعات و رسانه با جديت مورد توجه قرار گرفت و موضوعاتي از اين دست براي استحالة نظام جمهوري اسلامي در آن ترويج شد. آنها كه سالها براي تدوين راهكارهاي سكولاريزه كردن ايران فعاليتهاي نظري كرده بودند، با به دست گرفتن قوّه مجريه با تمام توان وارد عرصة عمل شده و پروژة براندازي نظام ديني ايران را به اجرا گذاشتند.
رشد مطبوعات در زمان حاكميت دوم خرداد و مشاركتيها از چنان شدتي برخوردار شد كه تعداد 550 عنوان و شمارگان 5/1 ميليون به بيش از 1000 عنوان و شمارگان 3 ميليون رسيد. امّا متاسفانه اکثر اين مطبوعات و رسانهها به جاي تنوير افكار عمومي و اطلاعرساني سالم، نقش ارگان احزاب سياسي و تلاش براي به دست گرفتن قدرت را در دستور كار قراردادند. به طوري كه براي نخستين بار در تاريخ جمهوري اسلامي ايران جمعي از مطبوعات، فهرست انتخاباتي دادند و رسماً با تمام قوا در حمايت از فهرست جبهه مشاركت وارد صحنه شدند. 3
عملکرد حزب مشارکت چه در دورۀ حاکمیت اصلاحطلبان و چه در دورۀ ریاست جمهوری احمدینژاد و مجلس شورای اسلامی، توأم با تمامیتخواهی و حمایت از مواضع سکولاری متفکرین و رؤسای خود و سایر محافل و مجامع همسو میباشد. این حزب تلاش گستردهای برای استحاله نظام جمهوری اسلامی و رویکرد موافق با خواست غرب و سازش با آمریکا به عمل آورد.4
آغاز به کار دولت خاتمی، با حضور چهرههایی چون مهاجرانی و تیم هممحفلی او در ارشاد، عملاً گفتمان سکولاریسم را به سطح حاکمیت کشاند و برنامهها و تئوریهای پرداخته شده در حلقهها و مرکز مطالعات را به سوی عملیاتی شدن پیش برد! یکی از مهمترین چالشهایی که دوم خردادیها، برای نظام پیش آوردند، موضوع حاکمیت دوگانه بود. منتظری هم در پیامی به خاتمی بر همین موضوع تأکید داشت. آنان با پیش کشیدن میزان آراء خاتمی (20میلیون)، او را تنها حاکم مشروع خواندند که میبایستی ولایت فقیه یا حاکمیت دینی را از نظام سیاسی ایران کنار بزند! آنان در چگونگی کنار زدن ولایت فقیه و دست یافتن به یک حاکمیت (خاتمی)، دچار اختلاف شدند. اختلاف از جهت نوع برخورد آنان بود، نه در اصل موضوع، گروهی از اصحاب اصلاحات، معتقد به برخورد شدید و سریع برای عبور از ولایت فقیه بودند و گروه دیگر اعتقاد به نرمش و تأنی و به دست گرفتن کامل قدرت و آنگاه گذر از چهارچوبهای نظام بودند. خاتمی جزو دومین گروه بود و به همین جهت پس از چندی، دوم خردادیهای رادیکال و تندرو، شعار عبور از خاتمی را سر دادند. او در «نامهای برای فردا» به این مسئله تصریح میکند و مینویسد: «برخی از کسانی که خود باعث تشدید موانع شده بودند، طلبکارانه از اصلاحات میخواستند که به هیئت معارض (اپوزیسیون) ولی در دل دولت عمل کند که چنین امری نه تنها به مصلحت نبود، بلکه میتوانست یکی از طنزهای بزرگ همة دورانهای تاریخ باشد.»
رهبر انقلاب نیز به این موضوع اشاره کرده و تن ندادن خاتمی به حاکمیت دوگانه را نقطة مثبت او میدانند: «دو موضوع کوتاه دیگر هم عرض کنم؛ یکی از آنها وضع سیاسی کشور است؛ این هم از مسائل کلان است و اگرچه مسألۀ مبتلابه امروز ماست، اما نگاه به آینده دارد. در کشور، اختلافات سیاسی و جناحبندی و دعوا و مبارزه هست- در دانشگاه و بیرون دانشگاه- دشمن هم به این اختلافات دامن میزند. همۀ این اختلافات طبیعی نیست؛ یک مقدار هم دامن زدن بیگانگان است. البته منافع اشخاص هم بیدخالت نیست؛ لیکن هدف دشمن بالاتر از این است؛ این نکتۀ مهمی است. هدف دشمن فقط دامن زدن به اختلافات سیاسی در بین جناحهای سیاسی نیست؛ ایجاد اختلاف و دوگانگی در رأس حاکمیت نظام و ایجاد شکاف هم هدف مهم اوست. یعنی در رأس نظام و در تصمیمگیری نظام، دو فکر متعارض وجود داشته باشد که سر هیچ مسئلهای نتوانند با هم کنار بیایند. روی این پروژه کار کردهاند؛ یک عده هم در داخل فشار آوردند که همین کار بشود. روی آقای خاتمی هم خیلی فشار آوردند، اما ایشان تدیّن و عقل به خرج داد و زیر بار نرفت. اینها میخواستند کاری کنند که در رأس نظام، بین رهبری، رئیسجمهور و دیگر مسئولان دعوا و اختلاف باشد؛ دائم این تصمیم بگیرد، آن نقض کند. صریحاً هم گفتند حاکمیت دوگانه، و در خیلی از جاها این را اعمال کردند.»5
پانوشتها:
۱- حزب مشارکت ایران اسلامی، دومین حزب دولت ساخته. ص 54.
۲- هفته نامه صبح صادق، احزاب سیاسی ایران، قسمت 77.
۳- حزب مشارکت ایران اسلامی، صص 65 و66.
۴- برای مطالعه و آگاهی بیشتر از عملکرد این حزب به کتاب «حزب مشارکت ایران اسلامی، دومین حزب دولت ساخته» رجوع شود.
۵- بیانات در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان، 19/2/1384.
محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، مصطفی تاجزاده، سعید حجاریان، هادی خانیکی، عباس عبدی، سعید پورعزیزی، مرتضی حاجی، محمدرضا عارف، حبیباله بیطرف، نجفقلی حبیبی، معصومه ابتکار، داود کشاورزیان، سید محمود میرلوحی، رجبعلی مزروعی، محسن میردامادی، علی شکوریراد، سیدعلی خاتمی، رحمان دادمان و احمد ستاری و... از جمله بنیانگذاران حزب بودند که عمدتاً در دولت اصلاحات نقشهای کلیدی داشتند1 و همراهی آنان به وضوح در حلقهها و مرکز مطالعات در تمام دوران فعالیتهای خاتمی دیده میشود.
در اوّلین کنگرة حزب مشارکت در 29 و 30 تیر 1376، اعضای شورای مرکزی و هیئت داوری و دبیرکل حزب مشخص شدند و محمدرضا خاتمی به پشتوانة شهرت و جایگاه برادرش، به عنوان دبیرکل انتخاب گردید.
حزب مشارکت، سازماندهی جریان اصلاحطلبی را به عهده گرفت و توانست در انتخابات دور اوّل شوراها و مجلس ششم، اعضاء و مسئولین دفاتر حزب در استانها را وارد حاکمیت کند و حلقة حزب را گسترش دهد. این حزب با طرح شعار «ایران برای همۀ ایرانیان» و نسبت دادن خشونتگرایی و استبداد به رقیب، توسعة سیاسی را سرلوحۀ کار خود قرارداد. در توسعۀ سیاسی، حزب مشارکت، بنا به اظهار دبیرکل آن، محمدرضا خاتمی، دنبال طرح و تثبیت قرائت اصلاحطلبان از دین و انقلاب بود: «وضع فعلی به هیچ وجه پایدار نیست. جامعۀ ما سه راه بیشتر ندارد، راه اوّل؛ پیروزی جمهوری اسلامی با قرائت اصلاحطلبان است که تنها راه سعادت ملت نیز به شمار میرود. راه دوم؛ دیکتاتوری در پوشش جمهوری است... و راه سوم؛ هرج ومرج انقلاب است.»2
حزب مشاركت كه تحت تعاليم وانديشههاي سروش و اعضاي حلقة كيان – به ويژه رامين جهانبگلو- بود،انديشههاي آنان را درخصوص سكولاريسم مبني بر «حكومت سكولار حكومتي است كه دين را نه مبناي مشروعيت خود قرار میدهد نه مبناي عمل خود» و «سكولاريسم به معناي كنار گذاشتن آگاهانة دين از صحنة معيشت و سياست»، «غير ديني شدن حكومت» و بالاخره سكولاريسم يعني جدايي دين از سياست به شدّت ترويج كرد و از آنجايي كه مؤسسين آن در فعاليتهاي مطبوعاتي تجربة زيادي داشتند و حزب مشاركت محل اتصال و اجماع حلقههاي كيان و آيين بود، فعاليت در عرصة مطبوعات و رسانه با جديت مورد توجه قرار گرفت و موضوعاتي از اين دست براي استحالة نظام جمهوري اسلامي در آن ترويج شد. آنها كه سالها براي تدوين راهكارهاي سكولاريزه كردن ايران فعاليتهاي نظري كرده بودند، با به دست گرفتن قوّه مجريه با تمام توان وارد عرصة عمل شده و پروژة براندازي نظام ديني ايران را به اجرا گذاشتند.
رشد مطبوعات در زمان حاكميت دوم خرداد و مشاركتيها از چنان شدتي برخوردار شد كه تعداد 550 عنوان و شمارگان 5/1 ميليون به بيش از 1000 عنوان و شمارگان 3 ميليون رسيد. امّا متاسفانه اکثر اين مطبوعات و رسانهها به جاي تنوير افكار عمومي و اطلاعرساني سالم، نقش ارگان احزاب سياسي و تلاش براي به دست گرفتن قدرت را در دستور كار قراردادند. به طوري كه براي نخستين بار در تاريخ جمهوري اسلامي ايران جمعي از مطبوعات، فهرست انتخاباتي دادند و رسماً با تمام قوا در حمايت از فهرست جبهه مشاركت وارد صحنه شدند. 3
عملکرد حزب مشارکت چه در دورۀ حاکمیت اصلاحطلبان و چه در دورۀ ریاست جمهوری احمدینژاد و مجلس شورای اسلامی، توأم با تمامیتخواهی و حمایت از مواضع سکولاری متفکرین و رؤسای خود و سایر محافل و مجامع همسو میباشد. این حزب تلاش گستردهای برای استحاله نظام جمهوری اسلامی و رویکرد موافق با خواست غرب و سازش با آمریکا به عمل آورد.4
آغاز به کار دولت خاتمی، با حضور چهرههایی چون مهاجرانی و تیم هممحفلی او در ارشاد، عملاً گفتمان سکولاریسم را به سطح حاکمیت کشاند و برنامهها و تئوریهای پرداخته شده در حلقهها و مرکز مطالعات را به سوی عملیاتی شدن پیش برد! یکی از مهمترین چالشهایی که دوم خردادیها، برای نظام پیش آوردند، موضوع حاکمیت دوگانه بود. منتظری هم در پیامی به خاتمی بر همین موضوع تأکید داشت. آنان با پیش کشیدن میزان آراء خاتمی (20میلیون)، او را تنها حاکم مشروع خواندند که میبایستی ولایت فقیه یا حاکمیت دینی را از نظام سیاسی ایران کنار بزند! آنان در چگونگی کنار زدن ولایت فقیه و دست یافتن به یک حاکمیت (خاتمی)، دچار اختلاف شدند. اختلاف از جهت نوع برخورد آنان بود، نه در اصل موضوع، گروهی از اصحاب اصلاحات، معتقد به برخورد شدید و سریع برای عبور از ولایت فقیه بودند و گروه دیگر اعتقاد به نرمش و تأنی و به دست گرفتن کامل قدرت و آنگاه گذر از چهارچوبهای نظام بودند. خاتمی جزو دومین گروه بود و به همین جهت پس از چندی، دوم خردادیهای رادیکال و تندرو، شعار عبور از خاتمی را سر دادند. او در «نامهای برای فردا» به این مسئله تصریح میکند و مینویسد: «برخی از کسانی که خود باعث تشدید موانع شده بودند، طلبکارانه از اصلاحات میخواستند که به هیئت معارض (اپوزیسیون) ولی در دل دولت عمل کند که چنین امری نه تنها به مصلحت نبود، بلکه میتوانست یکی از طنزهای بزرگ همة دورانهای تاریخ باشد.»
رهبر انقلاب نیز به این موضوع اشاره کرده و تن ندادن خاتمی به حاکمیت دوگانه را نقطة مثبت او میدانند: «دو موضوع کوتاه دیگر هم عرض کنم؛ یکی از آنها وضع سیاسی کشور است؛ این هم از مسائل کلان است و اگرچه مسألۀ مبتلابه امروز ماست، اما نگاه به آینده دارد. در کشور، اختلافات سیاسی و جناحبندی و دعوا و مبارزه هست- در دانشگاه و بیرون دانشگاه- دشمن هم به این اختلافات دامن میزند. همۀ این اختلافات طبیعی نیست؛ یک مقدار هم دامن زدن بیگانگان است. البته منافع اشخاص هم بیدخالت نیست؛ لیکن هدف دشمن بالاتر از این است؛ این نکتۀ مهمی است. هدف دشمن فقط دامن زدن به اختلافات سیاسی در بین جناحهای سیاسی نیست؛ ایجاد اختلاف و دوگانگی در رأس حاکمیت نظام و ایجاد شکاف هم هدف مهم اوست. یعنی در رأس نظام و در تصمیمگیری نظام، دو فکر متعارض وجود داشته باشد که سر هیچ مسئلهای نتوانند با هم کنار بیایند. روی این پروژه کار کردهاند؛ یک عده هم در داخل فشار آوردند که همین کار بشود. روی آقای خاتمی هم خیلی فشار آوردند، اما ایشان تدیّن و عقل به خرج داد و زیر بار نرفت. اینها میخواستند کاری کنند که در رأس نظام، بین رهبری، رئیسجمهور و دیگر مسئولان دعوا و اختلاف باشد؛ دائم این تصمیم بگیرد، آن نقض کند. صریحاً هم گفتند حاکمیت دوگانه، و در خیلی از جاها این را اعمال کردند.»5
پانوشتها:
۱- حزب مشارکت ایران اسلامی، دومین حزب دولت ساخته. ص 54.
۲- هفته نامه صبح صادق، احزاب سیاسی ایران، قسمت 77.
۳- حزب مشارکت ایران اسلامی، صص 65 و66.
۴- برای مطالعه و آگاهی بیشتر از عملکرد این حزب به کتاب «حزب مشارکت ایران اسلامی، دومین حزب دولت ساخته» رجوع شود.
۵- بیانات در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان، 19/2/1384.