24 - آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا - منافع پلیس آمریکا از بازداشت مردم ۱۴۰۱/۰۵/۱۱
آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا - 24
منافع پلیس آمریکا از بازداشت مردم
۱۴۰۱/۰۵/۱۱
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
عجیب نیست که آمریکا در حال جناییسازی فعالیتهای عادی بوده، آمریکاییها را به خاطر تخلفات جزئی دستگیر کرده و آنها را برای مدتهای طولانی زندانی میکند. پلیس، دادگاهها، زندانها و شرکتها، از این طریق، پولهای قابل ملاحظهای به دست میآورند.
آنچه برخی از آمریکاییها ممکن است به آن واقف نشده باشند این است که اقتصاد آمریکا تا حد زیادی به نیروی کار زندان وابسته شده است.
«براساس گزارشها، نیروی کار زندان 100 درصد کلاهخودها، پیراهنها، شلوارها، چادرها، کیسهها، قمقمهها و انواع دیگر تجهیزات نظامی را تولید میکند. نیروی کار زندان بوردهای الکترونیکی را برای آیبیام، تگزاس اینسترومنتز1 و دل2 میسازد. بسیاری از اونیفورمهای مکدونالد توسط زندانیان دوخته میشود. شرکتهای دیگر- بوئینگ، موتورولا،3 کامپاک،4 کِیمارت5 هم از نیروی کار زندان بهره میبرند.» صنایع حاصل از نیروی کار زندان، که متکی به کارگر ارزان و تقریباً مفت هستند، به همان اندازه که مشاغل را به چین و هند واگذار میکنند، به هماناندازه آمریکاییهای معمولی را بیکار میکنند.
عجیب نیست که آمریکا در حال جناییسازی فعالیتهای عادی بوده، آمریکاییها را به خاطر تخلفات جزئی دستگیر کرده و آنها را برای مدتهای طولانی زندانی میکند. پلیس، دادگاهها، زندانها و شرکتها، از این طریق، پولهای قابل ملاحظهای به دست میآورند.
و بالاخره همچون اغلب مشکلاتی که در دولت پلیسی آمریکا ما را گرفتار کرده است، «ما مردم» منشأ بزرگترین مشکلاتمان هستیم. همانطور که روزنامهنگارگریسی اولمستید6 اذعان میکند، مشکل وقتی پیدا شد که ما «برای مراقبت از اوضاع، بهجای هرگونه نقشآفرینی فردی، ابتدا روی دولت حساب کردیم.... این شیوه رفتار نشاندهنده یک نحوه نگرش منفعلانهتر و انزواگرایانهتری است. اما در اینجا، دوباره شاهد آثار فروپاشی در جامعه آمریکای جدید هستیم- ما، بدون یک احساس مشترک ناگسستنی یا احساس مسئولیت، بهجای اینکه به عنوان یک کارگزار عمل کنیم، مانند یک تماشاچی عمل میکنیم.»
معالاسف، آمریکاییها حتی در برابر فساد و بیکفایتی آشکار بخشی از مقامات رسمی منتخب ما، عموماً به نسبت سادهلوح بوده، مایلند متقاعد شوند که حکومت میتواند مشکلاتی را که دچار آنها هستیم، حل کند- چه مشکل تروریسم باشد، چه یک رکود اقتصادی، یک فاجعه محیطزیستی، یا اینکه چگونه یا چی بخوریم، یا حتی چگونه امنیت بچههایمان را تأمین کنیم.
آیا آشویتز7 دوباره احیا شده است؟
آنچه ما داریم مشاهده میکنیم عبارت است از گسترش قدرت حکومتی فاسد در قالب اختلاط با شرکتها، که دسترسی دولت به زندگی خصوصی ما را افزایش میدهند، در حالی که همراه با پیامدهای بالقوه مرگبار، انگیزه درآمد را هم به این اختلاط اضافه میکنند.
این اختلاط افراطآمیز حکومت خودکامه و منافع شرکتها، شکل سازمانی غالب جامعه امروز آمریکا است. ما یک ملت تحت سلطه شرکتها نیستیم، یک ملت تحت سلطه حکومت هم نیستیم، ما ملتی هستیم تحت سلطه شرکتها و حکومت «با هم»، به طور اشتراکی، علیه منافع افراد، جامعه و در نهایت آزادی ما.
چنانچه این اندیشه که حکومت شهروندانش را زندانی میکند تا شرکتها بتوانند سود ببرند، به طور کلی مفسدهآمیز به نظر برسد، معلوم میشود که تاریخ خود را خیلی خوب نمیدانید. به طور مستند ثابت شده است که آلمان نازی، زندانیان اردوگاههای کار اجباری، نظیر آشویتز، را مجبور میکرد تا با اجرت ناچیز برای باسف،8 بایر،9 هوخست 10 و دیگر شرکتهای بزرگ شیمیایی و دارویی آلمان کار کنند، بیشتر برای تولید کالا برای کشورهای اروپایی. ویکتور فرانکل،11 کارگر در چهار اردوگاه کار اجباری نازی، مینویسد:
یک زمانی کار من کندن تونل به تنهایی، برای لوله اصلی آب زیر یک جاده بود. هدیهای به نام «کالابرگهای پاداش» قابل معاوضه با سیگار به من میدادند که توسط پیمانکار پروژه که ما به طور خاص به عنوان برده به آن فروخته شده بودیم، صادر میشد.: این پیمانکار هر روز به ازای هر زندانی، مبلغ معینی را به مقامات اردوگاه پرداخت میکرد.
متأسفانه ما کنترل بر خصوصیترین جنبههای حیات خود را به مقامات حکومتی واگذار کردهایم که، علیرغم اشغال مسند ریاست، نه عاقلترند، نه باهوشترند، نه با نیازهای ما هماهنگ هستند، نه در مورد مشکلات ما معرفت بیشتری دارند و نه نسبت به آنچه منافع ما را به بهترین وجه تأمین نماید، آگاهتر هستند. با اینهمه، با پذیرش این عقیده غلط که حکومت به درستی میداند چه چیزی برای ما بهترین است و میتواند نه تنها امنیت بلکه سعادت ما را تضمین کند و از گهواره تا گور- یعنی از مهد کودک تا آسایشگاه سالمندان- مراقب ما باشد، ما در واقع به خودمان اجازه دادیم که به ما لگام بزنند و ما را به بردههایی تحت امر یک حکومت تحت اداره شرکتها، که به آزادیها و سعادت ما کوچکترین اهمیتی نمیدهند، تبدیل شویم.
پانوشتها:
1- Texas Instruments
2- Dell
3- Motorola
4- Compaq
5- K Mart
6- Gracy Olmstead
7- آشویتز (Auschwitz)، نام یکی از اردوگاههای کار اجباری ادعایی آلمان نازی در منطقه الحاقی لهستان در خلال جنگ جهانی دوم بود.
8- BASF
9- Bayer
10- Hoechst
11- Vitor Frankl