تقلای مدعیان اصلاحات برای فراری دادن قاتلان از اجرای عدالت
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در گفتوگویی با یک وکیل به نام محمود علیزاده به اعتراض نسبت به حکم صادره برای یکی از افراد دخیل در ماجرای شهادت روح الله عجمیان پرداخته است.
این گفتوگو با عنوان «دکتر قرهحسنلو در حال کمک به مجروحان بوده» منتشر شده و در مقدمه ابتدای این گفتوگو شرق نوشته است: « 12آبان ماه در جریانِ ناآرامیهای حوالی بهشت سکینه و کمالشهر کرج، روح الله عجمی با ضربات متعدد چاقو جان خود را از دست داد[!!]»
به قول زبان شناسها نوع صورتبندی کلمات در ساخت جمله (یا به قولی بافتار جمله) تا حدود زیادی به مکنونات قلبی و عقاید هر کسی ارتباط دارد. با این وصف یک بار دیگر جمله شرق را بخوانید.
در جمله مذکور که روزنامه اصلاحطلب حتی اسم و فامیل آن شهید را (که روح الله عجمیان بوده) به درستی ننوشته است طوری جمله صورتبندی شده که در منفعلترین حالت باشد. شرق حتی از عبارت «کشته شد» هم استفاده نکرده است. علت چیست؟ وقتی از عبارات «به شهادت رسید» و یا حتی «کشته شد» استفاده شود مهمترین مجهول جمله این میشود که توسط چه کسی و یا چه کسانی کشته شد؟ اما صورتبندی کنونی در منفعلترین حالت است و گویی از آسمان چاقو آمده و جان یکی از حافظان امنیت را گرفته است! به راستی چرا اصلاحطلبان معیارهای دو گانه در مواجهه با جان آدمیان دارند؟!
و اما در مورد ادعاهای وکیل مدافع متهم که مدعی شده او در حال کمک به مجروحین بوده است باید گفت در جلسه دادگاه قاضی از همین متهم سؤال پرسیده و او در پاسخ گفته که برای کمک به مجروحین در آن صحنه بوده است. سپس قاضی از او پرسیده چرا کفش شما خونی بود؟ و پاسخی که او در جواب قاضی داده گویای آن است که این فرد چه نوع کمکی به مجروحین میکرده است.
وی در دادگاه و در پاسخ سؤال قاضی گفته: برای اینکه ببینم آن فرد زنده هست یا نه با پا به او زدم...! دکتری که با پا به یک مجروح لگد میزند تا ببیند او زنده است یا نه؟! موضوع این است که نه تنها این ادعا صحت ندارد بلکه دقیقا عکس این بوده و مستندات موجود گویای آن است که این فرد و همسرش مانع از این شدند که کسی به عجمیان کمک کند. اعترافات همسر این فرد نیز در این زمینه موجود است.
درباره وکیل مدافع این پرونده تنها به ذکر این نکته میپردازیم که وی عضو شورای مرکزی یکی از احزاب اصلاحطلب است و پیش از این پروندههای خاصی را در دست داشته که یکی از مهمترین آنها پرونده نجفی شهردار اصلاحطلب سابق تهران بود که به اتهام قتل همسرش بازداشت شد. در حالی که نجفی خود اعتراف به قتل کرده بود علیزاده تلاش داشت تا ابتدا با وارد آوردن یک اتهام بزرگ مرحوم میترا استاد را مهدورالدم نشان دهد[!] و در ادامه سعی کرد بگوید نجفی کسی را نکشته است.
برادر نماینده اصلاحطلب فراری نظریهپرداز مدیریت شد!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان « سرمايه انساني كشور» به قلم برادر نماینده سابق اصلاحطلب فراری و ضد انقلاب نوشت: «اينكه بسياري، به ويژه دولت جناب رييسي، بدون اينكه الفباي علم مديريت را نيز آموخته باشند، قباي مديريت را به تن ميكنند، طبيعي است كه ساير توانمنديهايشان بسيار كوچكتر از سايز قباي مديريتها خواهد بود و در چنين شرايطي، گاه تنها مدير به گرم كردن خود مشغول است و بسياري از ناكاميها و سرخوردگيهاي گذشتهاش و گاهي با حيف و ميل، دنبال ميشود. نبود ضابطه مشخص و محكم جهت انتخاب مديران و جايگزيني ارادتها جاي مهارتها در كشور، بيش از هر چيز نشان از اين واقعيت موجود دارد كه هنوز نظام مديريتي متناسب با توسعه، طراحي و ايجاد نشده است و مديريت در ايران يا طفل بيسواد است و يا جنازه مردهاي بيش نيست».
گفتنی است طیف مدعی اصلاحات در دوره 8 سال گذشته مجموعه از عناصر امنیتی و در راس آنها حسن روحانی بدون یک ساعت سابقه کار مدیریت اجرایی را بر مسند قدرت نشاندند و طی این دوره لطمات و خسارت جبران ناپذیری به اقتصاد کشور و معیشت مردم از جمله تورم چند صد درصدی نرخ، مسکن ارز، خودرو، اقلام خوراکی، میلیاردها تومان بدهی و کسری بودجه برای دولت بعدی و بازگشت همه تحریمها به علاوه 800 تحریم جدید دیگر وارد آوردند.
نکته قابل تامل اینکه نگارنده این مطالب سخیف و فاقد ارزش، برادر نماینده اصلاحطلب فراری و ضد انقلاب است که چندی پیش تصاویر دیدار او با برادر ضد انقلابش در دوبی منتشر شد. همین فرد در کسوت نمایندگی در مجلس نهم از حامیان پر پا قرص دولت هیچوپوچ روحانی بود.
انتقاد اصلاحطلبان از رابطه دولتشان با مردم
روزنامه ابتکار در مطلبی با عنوان «بحران ارتباط در مدیریت کشور» نوشت: «شاید بتوان ریشه بسیاری از مشکلات امروز را در بحران ارتباط دانست. ارتباطی که اساساً با جامعه به صورت جسته وگریخته و یا به صورت سنتی و غیر علمی برقرار است. نمونه آن در دولت قبل بیانات رئیسجمهوری بود که میگفت هر روز صبح در چشم مردم نگاه کرده و میزان امید و رضایت را در بین مردم میسنجد. این همان عمق فاجعه درک نکردن ارتباط با مردمی است که در ابعاد متکاثر و متنوع تعریف شدهاند.»
در ادامه این مطلب آمده است: « به نظر میرسد ما در سیستم مدیریتی با بحران ارتباط روبهرو هستیم. بحرانی که مردم را در دایره محدودی از نگاه رودررو و یا گزارش اطرافیان تعریف کرده و نمیتواند به خواستههای حداکثری پاسخ دهد. همین نگاه و همین عدم توجه به علم اقتصاد هم میتواند یکی از دلایل مشکل در اقتصاد کشور باشد که در جای خود قابل بررسی است.»
مدعیان اصلاحات آن زمان که روحانی ادعا میکرد از داخل ماشین و با دیدن چهرههای مردم نظرسنجی میکرده و «نیازی نیست که روزنامهها از مشکلات مردم بنویسند تا رئیسجمهور باخبر شود!» سکوت کردند. جالب آنکه رئیسجمهور ویدئوکنفرانسی و پشت میزنشین در طول دولتهای یازدهم و دوازدهم از حمایت تمام عیار مدعیان اصلاحات برخوردار بود.جالبتر آنکه اصلاحطلبان در حالی از ضرورت ارتباط با افکار عمومی سخن میگویند که بعد از آمدن رئیسی به مخالفت و انتقاد با اقدامات میدانی و سفرهای استانی و ارتباط گیری با مردم از سوی رئیسجمهور پرداختند.
بزکگران و تطهیرکنندگان آمریکا علیه چین
جماعت بزککننده و تطهیرگر آمریکا که ادعا «امضای کری تضمین است» داشت و تا توانست و میتواند از این رژیم خون آشام کاسه لیسی دارد، میگویند دیدید چین عاشق چشم و ابروی ایران نبود!
روزنامه زنجیرهای هم میهن وابسته به کرباسچی دیروز نوشت: «حالا باید برای بسیاری از حامیان نگاه سیاست خارجی ایران به شرق بهخصوص چین روشن شده باشد که این کشور عاشق چشم و ابروی ما نیست، بلکه منافع اقتصادی و استراتژیک برای او حرف اول و آخر را میزند.»
آمریکا هم عاشق چشم و ابروی ایران نبود که وطن فروشان مدعی اصلاحات ـ اعتدال آن را دوست و منجی اقتصادی جا زدند و امضای آنها را تضمین دانستند و تا توانستند آمریکا را تطهیر و بزک کردند. البته باید افزود که طیف اشاره شده، پادوی آمریکا و سرمایه اسرائیل در ایران هستند و مأمورند دشمن را دوست معرفی کنند، هنوز هم منافقان و معاندان متظاهر به اصلاحات به کاسه لیسی آن رژیم خونخوار و مستکبر مشغولند. مدعیان اصلاحات همیناند. به یارو گفتند با وطن جمله بساز، گفت؛ رفتم حموم «و تنم» را شستم! گفتند منظورمان وطن با «ط» دستهدار است. گفت؛ اتفاقاً با تی دستهدار تنم رو شستم!
دیکتههای آمریکا در سازمان ملل حتی اروپاییها را هم عصبانی کرده است
بسیاری از اعضای سازمان ملل از اینکه آمریکا دیکته میکند کدام کشورها عضو کمیسیونهای این سازمان باشند و کدامها نباشند، ناراحتند.
نشریه پولیتیکو با انتشار این خبر، به بررسی فشار آمریکا برای حذف ایران از کمیسیون زنان سازمان ملل پرداخت و نوشت: بسیاری از کشورهای عضو کمیسیون زنان از اینکه آمریکا دیکته میکند چه کسی مستحق عضویت در نهادهای سازمان ملل است، ناراحت هستند. پولیتیکو به نقل از چهار دیپلمات نزدیک به موضوع نوشت: حتی برخی متحدان سنتی آمریکا در مواجهه با تلاشهای دولت بایدن برای حذف ایران از کمیسیون زنان سازمان ملل که قرار است روز چهارشنبه به رای گذاشته شود با احتیاط برخورد میکنند، چرا که آنها اکنون بیش از حد معمول نگران اقدامات واشنگتن هستند. مقاومت این کشورها در برابر خواسته دولت بایدن نشان میدهد که بهرغم تلاشهای واشنگتن در جهت ایجاد اعتبار برای ایالات متحده در چنین مجامعی، تا چه حد نهادهای چندجانبه میتوانند برای این کشور چالشبرانگیز باشند.
این نشریه آمریکایی با بیان اینکه «از زمان حمله روسیه به اوکراین در ماه فوریه، ایالات متحده چند تلاش را برای منزوی کردن روسیه در سازمان ملل انجام داد» تصریح کرد: اما شرایط ایران کمی متفاوت است. کشورهای مخالف سه گروه هستند. گروه اول کسانی هستند که فکر میکنند از بحثها کنار گذاشته شدهاند. دسته دوم کشورهایی هستند که معتقدند این، اقدام آمریکا مستبدانه است و گروه سوم کسانی هستند که نگرانند هدف بعدی دولت ایالات متحده آنها باشند. یک دیپلمات غربی گفت که برخی از هیئتهای سازمان ملل، از جمله هیئتهای اروپایی از اعلام ایالات متحده در ماه نوامبر مبنی بر اینکه قصد انجام این کار را دارد- در حالی که در برخی موارد تنها از طریق گزارشهای رسانهای در مورد آن مطلع میشوند- احساس میکنند که ای کاش رایزنیهای بیشتری انجام میشد. هیئتهای دیگر نیز خاطرنشان میکنند که بسیاری از کشورها سوابق ضعیفی در زمینه حقوق زنان دارند و در برخی موارد در کمیسیون یا سایر هیئتهایی که به مسائل حقوقی میپردازند، فعالیت میکنند. به عنوان مثال، پاکستان و سومالی در کمیسیون زنان عضو هستند، اما هر دو کشور نابرابری اجتماعی عمیقی در زمینه جنسیت دارند.
آنها میگویند سیگنالی که با بیرون راندن ایران ارسال میشود، سیگنال نامناسبی است. به گفته دو تحلیلگر سازمان ملل و این دیپلمات غربی، کشورهای گروه سوم نگران هستند که اگر چنین برکناریهایی در سیستم سازمان ملل متداول شود، ممکن است دولتهای خود آنها قربانی این تاکتیک شوند.
ریچارد گوآن، تحلیلگر سازمان ملل در گروه بینالمللی بحران در اینباره اظهار کرد: از بسیاری از دیپلماتها شنیدهام که نگران هستند ایالات متحده در آینده بیش از پیش از این تاکتیکهای حذف استفاده کند. یک روز ایران است، روز دیگر ممکن است شما باشید. این دیپلمات غربی همچنین گفت: در سیستم سازمان ملل نیز این نگرانی وجود درد که با شروع این روند ممکن است چه بیاعتمادیای ایجاد شود. وی معتقد است، بعید به نظر میرسد که بسیاری از این دولتها موضع رسمی خود را تا روز رایگیری اعلام کنند.
وارونهنویسی موفقیتهای اقتصادی دولت در یک سال اخیر
روزنامه زنجیرهای آرمان بدون اشاره به میراث منفی اقتصادی دولت روحانی و تدابیر بسیار مؤثری که دولت جدید در مهار این خسارتها با موفقیت به کار بست، «بدهکاری دولت» را در گزارش اصلی خود برجسته کرد.
این روزنامه نوشت: شاخصهای نزدیک شدن به مرز ورشکستگی اقتصادی با توجه به سرمایههای طبیعی و غیرطبیعی به مرز هشدار رسیده. کارشناسان نیز براین باورند که نرخ تورم، میزان تولید، رشد اقتصادی، میزان بدهی دولتها و کسری بودجه از جمله پارامترهای قرارگرفتن یک دولت در موقعیت ورشکستگی است. همچنین اوضاع و احوال اقتصاد این روزها، بیشباهت به تورم رکودی دهه 70 و 80 میلادی نیست زمانی که اختلال در زنجیره عرضه جهانی، درگیریهای نظامی در مناطق کلیدی، آهنگ آهسته رشد اقتصادی، نوسان در بازارهای سهام و رشد سریع تورم رخ داده بود. بررسی این موضوع در سطح کلان همواره با شاخصهایی مانند نرخ تورم، رشد تولید و توسعه اقتصادی سنجیده میشود که در این میان با بررسی نرخ رشد اقتصادی ایران درمییابیم که نرخ رشد اقتصادی کشور کمتر از حد متوسط استانداردهای جهانی است. از سوی دیگر دولتهایی که با کسری بودجه مستمر مواجهاند، بالقوه در پرتگاه ورشکستگی قرار دارند و زمانی به ورشکستگی بالفعل منتهی میشود که راهحل بالقوهای برای خروج از این کسری وجود نداشته باشد.او اضافه کرد: بر اساس گزارشهای اعلام شده، تورم بیش از 40 درصدی نقطه به نقطه کشور در مقایسه با دیگر کشورها حکایت از وضعیت نامطلوب در سطوح مختلف تورم و تولید دارد. این در حالی است که ایران تاکنون نرخ تورم حدود صفر درصد را نیز در کارنامه خود دارد ولی هم اکنون از بسیاری از استانداردهای جهانی در این مقوله فاصله گرفته است و تورم، افزایش فاصله طبقاتی، کسری بودجه، نبود اعتبارات برای عملیاتی کردن پروژههای عمرانی از تبعات وضعیت حاکم بر اقتصاد است. ندری توضیح داد: رشد تورم و رشد منفی توسعه اقتصادی و کسری بودجه، دولت را در نهایت ناچار به چاپ اسکناس کرده است در حالی که مردم مجبور به تحمل اعمال سیاستهای اقتصادی هستند بنابراین چاپ اسکناس فقط به عنوان مُسکِن بسیار کوتاه مدت میتواند تاثیر نسبی در وضعیت معیشتی مردم داشته باشد اما تبعات منفی این فرآیند به سفرههای مردم باز میگردد.
وی با بیان اینکه افزایش بدهیهای دولتها طی چند سال اخیر کاملاً قابل پیشبینی بود گفت: یکی از مهمترین موضوعاتی که همواره طی یک دهه اخیر بخصوص از سال ۹۶ به بعد در اقتصاد ایران مطرح بوده، مسئله کسری بودجه است که متاسفانه به دلیل اینکه دولتها تنها به فکر تامین هزینههای خود بودهاند، به هیچ عنوان بودجه را جمع و جور نبسته و به همین خاطر است که امروز مسئله بدهیهای دولت به یک موضوع لاینحل تبدیل شده است.
تحلیل یک سویه روزنامه آرمان در حالی است که با وجود مشکلات مزمن اقتصادی، دولت جدید توانسته حجم کسری بودجه 480 هزار میلیاردی در سال گذشته را به 200 هزار میلیارد دلار برساند، نرخ تورم 60 درصدی را به 40 درصد کاهش دهد، نزدیک به 100 هزار میلیارد تومان از بدهیهای دولت قبل در قالب سود اوراق و... را تسویه کند استقراض تورم از بانک مرکزی را به حداقل برساند.
در عین حال روشن است که هیچ کارشناس منصفی انتظار ندارد مشکلات اقتصادی انباشته شده ظرف 8 سال، ظرف یک سال برطرف شود. اما در عین حال، حتی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هم تأیید میکنند که در اثر رشد صادرات غیر نفتی و نفتی ایران و برخی اقدامات انجام شده به نرخ رشد اقتصادی ایران رو به بهبود است.
دموکراسی در آمریکا بازیچه شبکههای اجتماعی شده است
افشاگری ایلان ماسک درباره کارکرد گذشته توئیتر، هر چند با سکوت سیاستمداران آمریکایی مواجه شده اما دموکراسی را زیر سوال میبرد.
ایلان ماسک، زمانی که سکان هدایت شبکه توئیتر را در دست گرفت، گفت با استفاده از اطلاعات موجود در دفتر این سازمان، اسناد مرتبط با دخالت توئیتر در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 را فاش میکند. او تاکید کرده بود توئیتر و سایر شبکههای اجتماعی آمریکا در آن انتخابات به شدت از کاندیدای دموکرات (جو بایدن)حمایت کرده و اجازه نداده بودند پستها و اطلاعات مربوط به جمهوریخواهان و نامزد آنها در این شبکه اجتماعی منتشر شود. این کار البته با همکاری و هماهنگی سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا از جمله «افبیآی» انجام شده بود و حالا بعد از گذشت 2 سال از روی کار آمدن بایدن، میتواند نشان دهد انتخابات سال 2020 چطور توسط رسانهها و شبکههای اجتماعی وابسته به دموکراتها مهندسی شده بود.
به گزارش روزنامه وطن امروز، از هفته گذشته تاکنون، ایلان ماسک و مایلک شلنبوگ، روزنامهنگار آمریکایی، در رشته توئیتهایی، اطلاعات موسوم به «پروندههای توئیتر» را برای افکار عممی آمریکا منتشر کردهاند جدا از برخی از اطلاعات فنی راجع به اینکه برخی اکانتها چطور به صورت نامحسوس محدود یا حذف شدهاند و چطور این کار به گردش اطلاعات برخلاف منافع جمهوریخواهان پیش رفته، در این پرونده، نامهای جالب توجهی به چشم میخورد که همگی نشان میدهد سیاستمداران دموکرات چطور از شبکههای اجتماعی برای مهندسی افکار عمومی در آمریکا استفاده کردند. مایکل شلنبرگ، روزنامهنگار آمریکایی در گزارش خود آورده که چطور فشارهای درونی در توئیتر (یعنی فشار مدیران به هیئت مدیره) و فشارهای بیرونی (مانند شخصیتهای برجسته دموکرات) باعث تعلیق اکانت ترامپ وحذف او از این شبکه اجتماعی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 شد.
در این گزارش آمده است اکانت دونالد ترامپ یک روز پس از آنکه میشل اوباما و سایر دموکراتها خواهان «حذف دائم» او از توئیتر شدند، حذف شد. براساس مدارک به دست آمده از توئیتر، سالهای 2018، 2020 و 2022 به ترتیب 96، 98 و 99 درصد کمکهای مالی کارمندان توئیتر به سیاستمداران حزب دموکرات تعلق گرفته بود. براساس این اسناد، بعد از مدتی کارمندان توئیتر به وضوح دریافته بودند منافع شخصی و جناحیشان در تضاد با منافع شرکت قرار داد و به همین دلیل سعی میکردند محتواهای مخالف دیدگاه سیاسیشان را از این شبکه اجتماعی
حذف کنند.
مسئله جالب توجه دیگر در اسناد توئیتر، اسناد مرتبط با حذف پستهای مربوط به لپتاپ «هانتر بایدن» پسر بایدن از این شبکه اجتماعی است. در روزهای پایانی انتخابات ریاست جمهوری سال 2020، کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ، اسنادی را که از لپتاپ هانتر بایدن به دست آمده بود، منتشر کرد. روزنامه نیویورکپست در آن زمان با انتشار عکسی بزرگ در صفحه یک خود، از اسنادی نوشت که نشان میداد هانتر بایدن زمانی که پدرش معاون اوباما بود، چطور از رابطهاش با ریاست جمهوری آمریکا استفاده کرد تا پروژههای بزرگی را از دولتهای خارجی مانند اوکراین یا چین بگیرد. ترامپ معتقد بود این اسناد، کار بایدن را در انتخابات 2020 یکسره میکند اما با شگفتی تمام متوجه شد هیچ شبکه اجتماعیای این اسناد رامنتشر نمیکند، زیرا آن را مخالف قوانین جدید خود میدانند.
اسناد توئیتر در عین حال نشان میدهد تیمی از مدیران که در این شبکه اجتماعی لیستهای سیاه ایجاد میکردند، مانع ترند شدن برخی توئیتها میشدند و عمداً با ایجاد محدودیتهایی، از بازدید برخی موضوعات پرطرفدار جلوگیری میکردند همچنین تمام این فعالیتها بدون اطلاع کاربران انجام میشد. به نظر میرسد انتشار این اسناد، ابتدای راه ایلان ماسک برای تاثیرگذاری بیشتر بر فضای انتخاباتی آمریکا در سال 2024 باشد. او که در انتخابات کنگره نیز صراحتاً از مردم خواسته بود به نامزدهای جمهوریخواه رای بدهند، حالا برای این حزب شبکهای اجتماعی را مدیریت میکند که میتواند در انتخابات بعدی آمریکا به شدت روی افکار عمومی تاثیرگذار باشد.
لیبرالها اما با وجود سکوتی که اختیار کردهاند، از این مسئله هراس دارند. که مدیریت افکار عمومی در شبکههای اجتماعی از دستشان خارج شود. حرکات توئیتر موجی از درخواستها برای شفافیت در سایر پلتفرمهای اجتماعی را به وجود آورده است.