آقای جهانگیری! نامه اعتراض به خاتمی را حاج قاسم نوشت
اسحاق جهانگیری معاون روحانی در دولت سابق گفت: حاج قاسم میفهمید که برای حل مسائل کشور باید از ظرفیت خاتمی استفاده شود.
وی در گفتوگو با سایت جماران گفته است: حاج قاسم هم دهاتی و هم شهری و هم استانی من بوده است. من در جهاد بودم و ایشان در سپاه بود و مثل دوتا برادر بودیم. ممکن است این حرفم را خیلیها قبول نداشته باشند ولی خودم باور دارم که حاج قاسم در مسئولین جمهوری اسلامی، حالا در کنار رهبری که مسئلهاش جداست، با هیچکس رابطهاش صمیمیتر از من نبوده است... حاج قاسم همان بود که ساعتها با من مذاکره کرد که چگونه راهحل پیدا کنیم این محدودیتها و حصر را از روی آقای خاتمی برداریم. اتفاقاً در این جلسه من به دفتر ایشان رفتم. یک جمعه صبح به دفتر ایشان رفتیم با یک مقام امنیتی که در قید حیات است؛ سه نفری بحث کردیم که چگونه مسئله آقای خاتمی را حل کنیم.
وی میافزاید: حاج قاسم میفهمید که برای حل مسائل این کشور باید همه پای کار باشند؛ خاتمی یک ظرفیت دارد و باید از آن استفاده شود. هر انسانی ممکن است چهار تا اشتباه هم کرده باشد. مگر دیگران اشتباه نکردند. مگر جایی بحث شده که خاتمی چه اشتباهی کرده و آن یکی اشتباه نکرده؟ من چه اشتباهی کردم که آن یکی مرتکب نشده است. ما همه انسانیم و همهمان میتوانیم اشتباه کنیم. امام(ره)عذرخواهی را به ما یاد داد... عذرخواهی که بد نیست. ما باید خودمان از مردم عذرخواهی کنیم؛ چه اشکالی دارد؟
جهانگیری گفت: حاج قاسم اصلاً به خط و خطوط دولت کاری نداشت، ولی از دولت اشکال میگرفت؛ گاهی اوقات میآمد گلههای تندی از دولت و از اشخاص داخل دولت به من میگفت. گاهی اوقات تلخیهایی در جلسه اتفاق میافتاد؛ برخیهایش را هم شاهد بودم و برخی هم وساطت میکردم و آشتی میدادم. وقتی میدیدم باید وقت بگذارم، وقت هم میگذاشتم که حل شود چون میدانستم که تبعات کشور زیاد میشود.
سخنان آقای جهانگیری در حالی است که اولا خاتمی نه درباره خیانت سال 88 و نقشآفرینی در نقشه دشمن برای آشوب افکنی (آن هم با دروغ تقلب)، و نه درباره فریب مردم در انتخابات و تحمیل رئیسدولتی بیکفایت و غربگرا، از مردم و نظام عذرخواهی نکرده است. او با وجود این که در پستو بارها اقرار کرده تقلبی در انتخابات 88 رخ نداده، در آن هشت ماه فتنه و آشوب افکنی نقشآفرینی کامل طبق نقشه کودتای مخملین غرب داشت. او همچنین در سر کار آوردن تیم روحانی و تحمیل تورمهای 100 تا 700 درصدی به مردم در اقلام مختلف سهیم بود؛ اما دریغ از یک عذرخواهی چنان که آقای جهانگیری ادعایش را میکند.
ثانیا مواضع شهید حاج قاسم سلیمانی درباره غربگرایان و فتنه گران و آشوب افکنانی که خاتمی در راس آنهاست، غیر قابل انکار است.
سردار سلیمانی و برخی سرداران انقلابی همدل با او، دو هفته پس از فتنه
18 تیر 1378، نامه اعتراضآمیزی را به خاتمی رئیسجمهور نوشتند که در آن تاکید شده بود: «نحوه برخورد با حوادثی که همه ما شاهد شادی و رقص دشمنان پیرامون آن هستیم، باعث شده جریانهای معاند با انقلاب گستاختر و در مقابل آن، مدافعان انقلاب محافظهکارانه و با دلزدگی توأم با ناامیدی، هر روز تحقیر شده و به ثمره این همه خون نگریسته و انگشت خود را با تاسف و تاثر میگزند... آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سؤال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار دهها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟.. ما امروز رد پای دشمن را در این حوادث به خوبی میبینیم... در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرتعالی اعلام میداریم کاسه صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمیدانیم».
مرحومهاشمی در خاطرات روز 29 شهریور 1378 یادآوری میکند: «سردار [قاسم] سلیمانی، فرمانده نیروی قدس آمد. درمورد نامهای که فرماندهان سپاه، چند هفته پیش به آقای خاتمی نوشتند و سروصدای زیادی به پا کرد، توضیحی داد. گفت، تصمیم همه بوده، ولی به قلم خود او نوشته شده و هدف سیاسی نداشتهاند و قبل از نوشتن، از آقای خاتمی وقت خواستهاند که تذکرات را خصوصی بگویند؛ چون وقت نداده، نوشتهاند».
آن نامه هنوز در شرایطی نوشته شده بود که خیانتهای بعدی و بزرگتر خاتمی اتفاق نیفتاده بود. بنابراین در دوره متاخرتر، شهید سلیمانی به طریق اولی مثل برخی جریانهای تحریفگر دنبال بزک کردن و احیای خط سیاسی آفت زده خاتمی نبود، بلکه از وی و برخی اصلاحطلبان مشابه مطالبه داشت که توبه کنند و به دامان نظام و انقلاب برگردند.
ثالثا آیا جهانگیری نمیداند شهید سلیمانی هشدارش درباره چه کسانی بود که مهرماه 95 گفت: «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحب منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بینبردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».
رابعا رهبر انقلاب درباره شخصیت و مرام و مکتب شهید سلیمانی تاکید فرمودند: «در مسائل داخل کشور- چون این حرفها غالباً ناظر به مبارزات منطقهای و فعالیتهای منطقهایِ او بود- اهل حزب و جناح و مانند اینها نبود، لکن بشدت انقلابی بود. انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ او بود؛ این را بعضیها سعی نکنند کمرنگ کنند، این واقعیّتِ او است؛ ذوب در انقلاب بود، انقلابیگری خطّ قرمز او بود. در این عوالم تقسیم به احزاب گوناگون و اسمهای مختلف و جناحهای مختلف و مانند اینها نبود اما در عالم انقلابیگری چرا، بهشدت پایبند به انقلاب، پایبند به خط مبارک و نورانیِ امام راحل (رضوان الله علیه) بود».
روحانی و زنگنه سرمست از برجام به چینیها بیمحلی کردند
رئيس اسبق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی میگوید: در دولت قبل در تعامل با چین غفلت کردیم.
علاءالدین بروجردی درباره نگاه غربزده و ضدچینی برخی محافل میگوید: از ابتدای پـیـروزی انقلاب تا امـروز یک نگاه و گرایش جدی میان برخی مسئولان وجود دارد که آن هم تمایل شدید به غرب است؛ علت وجــود ایـن گرایش هم چندان پیچیده نیست. بسیاری از مسئولان کشور ما تحصیلکرده غرب هستند و در آمریکا یا کشورهای اروپایی درس خـوانـدهانـد. بـه همین دلیل هـم بـه آن سیستم علاقهمند هستند.
سفیر اسبق کشورمان در چین، در گفتوگو با روزنامه ایران میافزاید: نکته مهم دوم عدم شناخت از کشور چین است. چین امـروز از لحاظ توانمندیهای علمی و فناوری مساوی با آمریکا، اروپا و تمام کشورهای توسعه یافته جهان است. ولی خیلی از مسئولان کشور ما چنین فهم و شناختی ندارند. ما با چین هیچگونه سوءپیشینه تاریخی نداریم و هرچه بوده اعم از روابط فرهنگی و اقتصادی عمیق از طریق جاده ابریشم بوده است. منطق حکم میکند امـروز هم که کشور ما تحت فشار اقـتـصـادی قـــرار دارد همین روابـط عمیق با چین ادامـه پیدا کند.
وی گفت: وقتی برجام را امضا کردند ظاهرا فضای مثبتی در کشور ایجاد شد و میگفتند تحریمها برداشته خواهد شد. خیلی از شرکتها مجاز به کار در ایـران شدند و شرکتهای نفتی مانند توتال و شل هم راهی کشور ما شدند. براساس همان دیدگاهی که در سـؤال قبلی عرض کـردم وزیر نفت دولت قبل چینیها را بهصورت کاملا توهینآمیزی از مجموعههای نفتی مانند یادآوران اخراج کــرد. توهین و بـدرفـتـاری بیش از این امکان پذیر نبود که در دولت قبل انجام گرفت. ما در مجلس اصرار زیادی کردیم که ثابت کنیم این کار اشتباه و خطای استراتژیک است. تلاش کردیم به دولت بگوییم برای موفقیت اقتصادی باید جا پای محکمی گذاشت و اگر فردا توتال و شل از ایران خارج شدند ما هر دو طرف موازنه اقتصاد جهان را از دست دادهایم.
دقیقا هم همین اتفاق در عرض مدت کوتاهی افتاد.
بروجردی اظهار کرد: ۶ سال قبل در سفر رئیسجمهور چین به ایران پیشنهاد مهم و روی میز چینیها هم این بود که ما حاضریم کارهای اقتصادی راهبردی با شما انجام بدهیم. آن روزها ما مَست برجام بودیم و خیال میکردیم تا ابد میتوانیم با غرب کار کنیم. در آن سفر برخورد بسیار نامناسبی با رئیس جمهور چین شد و ایشان پاسخ درستی از آقای روحانی دریافت نکرد. روحانی دو روز بعد تهران را به مقصد پاریس ترک کرد و سفر رئیس جمهور چین هم نصفه کاره ماند و برگشت. جزئیات این سفر مهم به تاریخ پیوسته ولی تبعات اقتصادی آن هنوز هم برای کشور ما باقی است.
بروجردی هرچند در گذشته نگاه مثبتی به برجام داشته، میگوید: ما باید بپذیریم که غرب بهدلیل اختلافات گسترده با ما که مهمترینش قطع رابطه با آمریکاست هیچوقت همکاری اقتصادی جدی با ما نخواهد کرد. بهدلیل تأثیرپذیری ۱۰۰ درصدی این کشورهای اروپایی از آمریکا آنها قادر به همکاری با کشور ما نیستند. فرصتها گذراست و زود میگذرد. خطآهن سریعالسیری که ما هفت سال پیش دنبال آن بودیم امروز در عربستان توسط چینیها افتتاح میشود. میبینیم که ما فرصت را از دست دادیــم.
تحریریه روزنامههای زنجیرهای یا شعبه رسانههای بیگانه؟!
سرویس سیاسی- روز دوشنبه 1 اسفند 1401، روابط عمومی معاونت مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت ارشاد در پی برگزاری جلسه هیئت نظارت بر مطبوعات اعلام کرد: «با توجه به بررسیهای کارشناسی صورتگرفته و با عنایت به اصرار بر تخلف در درج محتوای خلاف واقع و تشویش اذهان عمومی طی ماههای گذشته، هیئت نظارت بر مطبوعات رای به توقیف روزنامه سازندگی را صادر کرد.»
در پی انتشار خبر توقیف روزنامه سازندگی، همانطور که انتظار میرفت، صدای اعتراض مدعیان اصلاحات بلند شد و البته در این میان، آزردگی رسانههای معاند جمهوری اسلامی وابسته به آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی نیز از توقیف ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی عیان شد. صفحه توئیتری «اسرائیل به فارسی» با انتشار عکسی از تیتر روز دوشنبه سازندگی که در رابطه با افزایش قیمت گوشت بود، تلاش کرد علت توقیف این روزنامه را این موضوع جلوه دهد و نظام را متهم به عدم تحمل منتقدان و سرکوب آنها نماید.
همچنین رسانههای صدای آمریکا و بیبیسی فارسی نیز این مسئله را دستاویزی برای تخریب چهره دولت و نظام قرار دادند.
حال آنکه در بیانیه معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به صراحت بیان شده بود که توقیف این روزنامه، ناشی از اصرار بر درج محتوای خلاف واقع و تشویش اذهان عمومی آن در «ماههای گذشته» بوده است.
در این میان، اکبر منتجبی، سردبیر روزنامه سازندگی نیز به ادعای توقیف روزنامه به علت تیتر «گرانی گوشت» دامن زد و در مصاحبه با انصافنیوز، اظهار داشت: «براساس شنیدههای ما رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت از تیتر طغیان گوشت عصبانی شدهاند و به تبع آن، وزیر ارشاد از هیئت نظارت خواستار توقیف روزنامه شده است.»
درواقع سردبیر سازندگی در یک جمله، نهتنها رئیسجمهور، اعضای هیئت دولت و وزیر ارشاد را متهم به عدم سعهصدر و تحمل مخالفین نمود، بلکه هیئت نظارت بر مطبوعات را نیز به توقیف یک روزنامه صرفا براساس خواست دولت و بدون در نظر گرفتن سازوکارهای قانونی متهم نمود. و عجیبتر اینکه همه این اتهامات را صرفا «براساس شنیدهها» بیان نمود!
در پی اظهارنظر شتابزده و بدون سند منتجبی، تعداد زیادی از رسانههای داخلی و خارجی و افراد سرشناس به این موضوع واکنش نشان دادند که نقطه مشترک همه آنها، تکیه بر توقیف روزنامه سازندگی به خاطر تیتر «طغیان گوشت» بود. در واقع بسیاری از افراد از همزمانی توقیف سازندگی و انتشار تیتر مذکور به سادگی ارتباط علی و معلولی میان این دو ایجاد کردند! و در این میان تمامی سوابق این روزنامه و سایر همقطارانش پشت این مغالطه پنهان شد.
اما جهت روشنگری و تنویر افکار عمومی، این گزارش مستنداتی از محتوای روزنامههای زنجیرهای مدعی اصلاحات را منتشر میکند تا نقش آنها در تولید ناامیدی و نارضایتی کاذب در میان مردم از طریق انتشار اخبار کذب و ضعیف و همچنین تحریک افکار عمومی با تیترهای جنجالی و جهتدار مشخص گردد.
پمپاژ ناامیدی راهبرد فراگیر روزنامههای زنجیرهای
تردیدی نیست که امید، اساسیترین سرمایه برای پیشرفت یک جامعه و ملت است. هر ملتی حتی اگر گرفتار کوهی از مشکلات باشد، با تکیه بر امید، میتواند بر آنها غلبه کند و راه سعادت را برای خود هموار سازد. امید، اکسیری گرانبها است که اگر به مشکلات افزوده گردد، اراده و ابتکار برای حل آنها را موجب میگردد و بالعکس مشکلات بدون امید قطعا منجر به سرخوردگی، ضعف روزافزون و در نهایت فروپاشی جامعه خواهد شد. از همینرو، رهبر فرزانه انقلاب در سخنانشان، بارها بر امیدافزایی و پرهیز از یأس و ناامیدی تاکید ورزیدهاند. ایشان در دیدار دانشجویان و تشکلهای دانشگاهی در خرداد 97، تصریح نمودند: «کسانی که یأس و نومیدی به جامعه پمپاژ میکنند، ممکن است دشمن نباشند، اما حتما کار آنها کار دشمن است.»
ایشان همچنین در دیدار 28 آبان 1401 با مردم اصفهان فرمودند: «پیشرفت احتیاج دارد به امید. دشمن روی امید ملت ایران متمرکز است. این امکانات گستردهای که دشمن بهکار گرفته، این رسانهها، این ماهوارهها، این فضای مجازیِ عجیب و غریب، این تلویزیونهای مزدورِ مأجور، همه اینها برای این است که این امید را در مردم بکُشند... اینها حتی به مسئولین هم طمع دارند که امید را از آنها بگیرند. خب، حالا یک امتدادی هم متأسفانه در داخل دارند؛ من ناچارم این را بگویم. آدم دلش نمیخواهد چنین واقعیتی وجود داشته باشد، اما هست؛ اینها در داخل امتداد دارند. امتداد آنها هم همین القای یأس، القای ناامیدی که «فایدهای ندارد»، «به جایی نمیرسیم»، «چه کار میخواهیم بکنیم» است؛ از این حرفها میشنوید. در داخل هم فلان روزنامه، فلان فعالِ فضای مجازی، متأسفانه از این چیزها دارند؛ اینها هم امتداد آنها هستند».
اما روزنامههای زنجیرهای اصلاحات، همگام با دشمنان ملت، اکثر محتوای خود بهویژه عناوین صفحه اول را به انتشار خبرهای ناامیدکننده و برجستهسازی ضعفها و مشکلات اختصاص دادهاند. این راهبرد آنچنان فراگیر و عیان است که با مروری بر صفحه اول این روزنامهها در یک بازه زمانی به راحتی مشخص میگردد.
اما بهعنوان «مشتی از خروار»، برخی از عناوین صفحه اول روزنامه «هممیهن» وابسته به غلامحسین کرباسچی در دیماه 1401 از این قرار است: صفهای طولانی سوخت، یخبندان ریلی، مُردن بهدلیل زن بودن، افسانه درمان رایگان، ضربه 100 میلیارد دلاری نفروختن نفت، خط فقر تهران در مرز 15 میلیون تومان، نفس هیرکانی بند آمد، بستن ریههای شهر، بیسرنوشتتر از همیشه و... در این میان شاهکار هممیهن در پمپاژ ناامیدی به هممیهنان در صفحه اول این روزنامه مورخ یکشنبه 11 دی 1401 نمایان شده است که با کنار هم گذاشتن عبارات ورود سویه جدید کرونا، تشدید آلودگی کلانشهرها، کمبود دارو، ریزش کادر درمان و تیتر بزرگ آژیر سلامت به صدا درآمد، در نگاه اول موجی از هراس و اضطراب را به خواننده تحمیل میکند.
این روزنامه همچنین در شماره 133 خود مورخ 4 دی 1401 تیتر زمستان سخت را برای صفحه اول خود برگزیده است. عبارتی که از ماهها پیش برای توصیف وضعیت اروپا استفاده میشد. اما این روزنامه اصلاحطلب از این کلیدواژه برای انتشار خبر تعطیلی پنجشنبههای ادارات گیلان بهخاطر صرفهجویی در مصرف گاز استفاده نموده است! گویا برای هممیهن بسیار سخت بوده که استعمال این عبارت را برای اروپای عزیز! تحمل کند و با کوچکترین بهانهای، آن را حواله کشور خودمان نموده است.
مثالهایی که بیان شد، تنها مربوط به یک روزنامه اصلاحطلب در طول یک ماه و آن هم بخشی از عناوین صفحه اول است و اگر ضرب در تمامی محتوای چندین روزنامه مشابه شود، تخمینی از حجم تزریق ناامیدی به جامعه توسط این رسانهها به دست میآید. و البته آثار مخرب آن غیرقابل محاسبه است.
احتمالا دستاندرکاران این رسانهها اینگونه توجیه خواهند نمود که ما به بیان واقعیتها میپردازیم. اما باید از آنها پرسید که چرا در میان واقعیتها، تنها جنبههای سیاه و منفی آن را ملاحظه و منتشر میکنید؟ بهراستی چقدر در این روزنامهها، اخبار مثبت از دستاوردهای کشور در زمینههای گوناگون منتشر میشود؟ آن هم در شرایطی که میدانیم دشمنان ملت ایران بر انتشار و بزرگنمایی اخبار منفی و مخفی نگهداشتن دستاوردها و موفقیتهای کشور تاکید ویژهای دارند.
وکلای مدافع مخالفین نظام!
نکته دیگری که در بررسی محتوای روزنامههای مدعی اصلاحات به چشم میخورد، دفاع تمامقد از هر شخص و جریانی است که به شکلی در برابر حاکمیت قد علم کند! مهم نیست فعال رسانهای باشد، شخصی عادی یا حتی مجرمی سابقهدار. مهم این است که اگر حکومت با او برخورد کند، پیشفرض این رسانهها، بیگناه و بر حق بودن آن شخص و زیرسؤال بودن نظام است.
شاهد برای اثبات این ادعا در حوادث پاییز امسال بسیار است. وقایعی که همگی بخشی از پازل یک جنگ ترکیبی علیه ملت ایران بود و لایههای مختلفی از اعتراض، اغتشاش، شرارت مسلحانه و اقدامات تروریستی را دربر میگرفت. اما روزنامههای زنجیرهای همه این سطوح را اعتراض و افراد دخیل در آنها را مردم معترض مینامند! و طبعا توصیه میکنند که حکومت صدای معترضین را بشنود و با آنها هیچ برخورد امنیتی و قضایی نداشته باشد. حتی اگر جرمشان محرز باشد.
این رسانهها حتی مایلاند از لفظ جنبش و امثالهم نیز برای اعتراضات اخیر استفاده کنند تا به این شیوه وجاهت بیشتری به آن ببخشند. چنانکه روزنامه اعتماد در صفحه اول یکی از شمارههای خود از لفظ جنبش مهسا استفاده میکند و درباره آینده آن سخن میگوید.
یکی از نمونههای تطهیر اغتشاشگران و اخلالگران امنیت توسط مدعیان اصلاحات مربوط به پرونده جواد روحی است. شبکه ضدایرانی «منوتو»- منتسب به فرقه ضاله بهائیت- در مطلبی به نقل از روزنامه شرق نوشت: «مجید کاوه، وکیل جواد روحی، در گفتوگو با روزنامه شرق گفت موکلش صرفا در میدان نوشهر رقصیده و چند شال و روسری را به آتش انداخته است. این وکیل دادگستری گفت: «جواد روحی در بازجوییها و دادگاه بارها و بارها به صراحت منکر اتهامات وارده شده و سه حکم اعدام علیه او در حالی صادر شده که فاقد ادله اثباتی است و هیچ شاهدی هم در پرونده وجود ندارد. جواد روحی ۳۰ شهریورماه، در جریان اعتراضات سراسری در نوشهر بازداشت و سپس توسط دادگاه انقلاب ساری به «سه بار اعدام» محکوم شده است».
فضاسازی مشترک این رسانه ضدایرانی و روزنامه شرق در تطهیر یکی از لیدرهای اغتشاشات در حالی است که پیگیریها نشان میدهد این فرد لیدری اغتشاشگران را بهعهده داشته و اقدامات مجرمانه قابلتوجهی را نیز در اغتشاشات انجام داده است. براساس دادنامه صادره از سوی دادگاه انقلاب اسلامی ساری، اتهامات متهم دایر است بر: افساد فیالارض از طریق ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی کشور، احتراق و تخریب اموال بهگونهای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور و ناامنی و ورود خسارت عمده به اموال عمومی شده است، تخریب، ایجاد حریق و خرابکاری در اموال و تأسیسات مورد استفاده عمومی بهمنظور اخلال در نظم و امنیت جامعه، تحریک برخی از شهروندان به ایجاد ناامنی و اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضدامنیت داخلی کشور، ارتداد از طریق هتک حرمت به قرآن از طریق آتش زدن قرآن کریم و توهین به مقدسات.
جواد روحی صراحتاً نسبت به اقدامات خود و نقشآفرینی جدی در اغتشاشات اعتراف کرده است. وی در بخشی از اعترافات خود گفته است: یکی از خانمهای حاضر در صحنه، قرآن کریم را به من داده بود، من هم قرآن را داخل آتش انداختم و سوزاندم. من بهاتفاق چند نفر وارد مقر مأمورین راهنمایی و رانندگی که در مرکز شهر قرار داشت شدیم و لوازم موجود در آن را به پایین پرتاب کردیم و پس از آن مقر مأموران راهنمایی و رانندگی آتش زده شد.
براساس این گزارش، در حوادث و اغتشاشات شهرستان نوشهر که جواد روحی لیدری گروهی از اغتشاشگران و افراد حاضر در تجمع را بهعهده داشته و شهروندان را تحریک و تشویق به آشوب میکرده است، متأسفانه 5 نفر جان خود را از دست دادهاند و تعدادی از مأموران تأمین امنیت نیز مجروح شدند.
روزنامههای مدعی اصلاحات هر جمعیتی را که با نظام مخالف باشند، «مردم» میدانند و همواره تاکید دارند که صدای «مردم» را بشنوید! اما گویا سایر کسانی که پشتیبان کلیت نظام- علیرغم پذیرش همه ضعفها- هستند را مردم نمیدانند.
رهبر انقلاب نیز در این رابطه در دیدار مورخ 5 آذر 1401 با بسیجیان فرمودند: «اینجا آدم واقعاً متأسف میشود؛ یک عدهای ادعای فهم سیاسی هم میکنند لکن تحلیلهایشان در بعضی از روزنامهها یا در بعضی از بخشهای فضای مجازی واقعاً انسان را متأسف میکند. میگویند برای اینکه بتوانید این اغتشاشها را که در این چند هفته راه انداختهاند در کشور، تمام کنید و ساکت کنید- حالا این را کسانی میگویند که مدعی سیاستورزی و سیاستدانی و اطلاع از اوضاع جهانند!- باید مشکلتان را با آمریکا حل کنید... یا میگویند باید صدای ملت را بشنوید. من این دو تعبیر را دیدهام در نوشتهها: با آمریکا مشکلتان را حل کنید، صدای ملت را بشنوید.»
اگر به عناوین این روزنامهها در ماههای اخیر نگاهی کوتاه بیندازیم، نمونههای فراوانی از مصاحبه اختصاصی آنها با کسانی که به نحوی مخالف نظام هستند، به چشم میخورد. این روزنامهها حتی در برابر اجرای حکم قانونی اخلالگران امنیت نیز واکنش منفی نشان میدهند که از جمله آنها میتوان به تیتر نه به اعدام و اعدام نکنید در روزنامه سازندگی مورخ 19 و 22 آذر 1401 اشاره کرد. عناوینی که همسو با رسانههای معاند برای مجازات قانونی محسن شکاری استعمال شد.
همچنین نباید فراموش کرد که جرقه اغتشاشات پاییز امسال با اسم رمز مهسا امینی توسط خبرنگاران این روزنامهها ایجاد شد. نیلوفر حامدی خبرنگار روزنامه شرق و الهه محمدی خبرنگار روزنامه هممیهن که با گذاشتن ذرهبین روی ماجرای فوت مرحومه امینی و انتشار اخبار و مصاحبههای تحریکآمیز، آتش فتنه را روشن کردند. این دو نفر همانطور که در بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه بیان شد، در دورههای آموزشی سازمان سیا شرکت نموده بودند و توسط نهادهای امنیتی دستگیر شدند که البته دستگیری آنها نیز خوراک تازهای برای مظلومنمایی و جنجالآفرینی همکارانشان شد.
پروژه کشتهسازی و شریک دانستن نظام در خون هر کسی که به نحوی جان خود را از دست میدهد، توسط روزنامههای دیگر نیز ادامه یافت و صفحات اول روزنامه اعتماد در دو شماره خود به این راهبرد اختصاص یافت.
اما از همه تأسفبارتر، تلاش برای تطهیر گروهک تروریستی داعش در جریان حادثه شاهچراغ بود. با این که این گروهک روسیاه خود در بیانیهای رسمی مسئولیت این حمله تروریستی را برعهده گرفته بود، آذر منصوری و سعید شریعتی بهطور جداگانه در توئیتهایی این موضوع را زیر سؤال بردند! جالب اینکه که آذر منصوری اذعان کرد تا پیش از روشن شدن همه ابعاد این جنایت نباید درباره عوامل آن قضاوتی کرد. سؤال اینجاست که ایا ایشان و همفکرانشان در ماجرای فوت مرحومه امینی، کیان پیرفلک، آیلار حقی و... نیز همین موضع را داشتند؟
نفرتپراکنی درباره مدافعان امنیت
رسانههای مدعی اصلاحات به همان اندازه که وکیل مدافع مخالفین نظام اند، طبعا علاقه زیادی به کسانی که جان خود را برای دفاع از نظام و مردم، کف دست گرفتهاند، ندارند! در این رسانهها نمونههای زیادی از مصاحبه با خانوادههای کسانی که در اغتشاشات اخیر جان خود را از دست دادهاند مشاهده میکنیم، البته با این قید که هیچکدام خانواده شهدای مدافع امنیت و نیروهای امنیتی و انتظامی نیستند! بهعلاوه بعضی از مدعیان اصلاحات به صراحت علیه این قشر فداکار نفرتپراکنی میکنند. بهعنوان مثال علی شکوریراد، سخنگوی جبهه اصلاحات در توئیتر مینویسد: لباسشخصیها وارد جمعیت معترض میشوند، شعارهای زشت سر میدهند، میشکنند، تخریب میکنند، چادر از سر زنان میکشند، قرآن و مسجد آتش میزنند و گاهی بهطور اتفاقی کشته میشوند، اما شهید تلقی شده، مراسم تشییع آنها در رسانه ملی نمایش داده میشود و از آنها تجلیل به عمل میآید.»
حفاظت از منافع آمریکا با تمرکز بر شرقهراسی
وبسایت صدای آمریکا در مطلبی نوشت: «روزنامه جمهوری اسلامی با انتقاد از سفر ابراهیم رئیسی به چین نوشت «براساس قواعد حاکم بر روابط بینالمللی، سفر رئیسجمهور رئیسی به چین قبل از آنکه چین رسماً بهخاطر مواضع ضدایرانی شی جین پینگ از دولت و ملت ایران عذرخواهی کند، اقدام درستی نبود.» به نوشته این روزنامه نهتنها دولت چین حاضر به تصحیح «موضع ضدایرانی شی جین پینگ نشد، بلکه از هیئت بلندپایه ایرانی این امتیاز بسیار مهم را گرفت که بر تعلق تایوان به چین تأکید کند بدون اینکه مابهازای آن را با تأکید چین بر تعلق جزایر سهگانه خلیجفارس به ایران دریافت نماید.»»
صدای آمریکا در ادامه نوشت: «روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به اینکه «در جریان سفر رئیسی به پکن، سه نکته در تبلیغات رسمی برجسته شد» نوشت: یکی استقبال رسمی بود که به تعبیر نویسنده این روزنامه از مصادیق «آفتابه لگن هفت دست» بود و از نظر این روزنامه «چیز تازهای نبود بهویژه آنکه رئیسجمهور چین حاضر نشد تا کنار خودروی رئیسجمهور کشورمان بیاید.» دوم اینکه بر اجرائی شدن قرارداد همکاری ۲۵ ساله دو کشور تأکید شد که به ادعای روزنامه «جمهوری اسلامی» آنهم «اولاً بهمثابه وعده سرخرمن است و ثانیاً از جهات مختلف زیر سؤال قرار دارد؛ و سوم اینکه در بیانیه پایانی سفر، بر چین یکپارچه تأکید شد.» از نگاه روزنامه «جمهوری اسلامی» مسئولین حکومت «نباید تصور» کنند که با «وعدههای دولت چین گشایشی در اقتصاد» ایران پدید خواهد آمد. نویسنده مطلب برای این ادعای خود به افزایش قیمت دلار «در روز بعد از پایان سفر رئیسجمهور به چین» اشاره کرد.»
گفتنی است اقداماتی که از سوی رسانههای مدعی اصلاحات صورت میگیرد، بهدلیل همسو بودن با مواضع رسانههای مزدور خارجی، در موارد زیادی مورد استفاده و استناد آنها قرار میگیرد.
با این اوصاف، ذهنهای بیطرف و حقطلب بایستی قضاوت کنند که این رسانهها مستحق چه نوع برخوردی از سوی حکومت هستند و رفتاری که تاکنون با آنها صورت گرفته است، چه نسبتی با استحقاقشان دارد؟ خوب است افراد دغدغهمند و اهل تحقیق، نمونههای مشابه اقداماتی که رسانهها در سایر کشورها انجام دادهاند و برخوردی که از سوی حاکمیت با آنها صورت گرفته است را بررسی و با داخل کشور مقایسه کنند تا روشن گردد جمهوری اسلامی چه میزان مدارا و سعهصدر در برابر برخی مطبوعات و رسانهها روا داشته است و آیا توقیف روزنامه سازندگی تنها بهخاطر یک تیتر اقتصادی بوده است؟ حال آنکه نمونههای بسیار بدتر از این تیتر در سابقه این روزنامه و سایر روزنامههای زنجیرهای به چشم میخورد.
روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم حشمت الله فلاحت پیشه آورده است: «بخش عمدهاي از تفاهمنامههاي ايران و چين به رفع تحريمهاي ايران و رفع مشکلات ايران با بخشي از سازوکارهاي غرب پايه مثل افايتياف مرتبط شده است. اجراي بخش عمدهاي از تفاهمنامهها با چين منوط به رفع مشکلات روابط خارجي ايران شده است... اين واقعيت را بايد در نظر گرفت که شرايط امروز کشور ما در داخل و خارج، راهکار شعاري ندارد بلکه لازمهاش توجه به واقعيات دنياي امروز است که در درجه اول رفع مسائل و مشکلاتي است که منجر به نارضايتهايي شده است، رسيدن به ثبات اقتصادي و سرانجام تنشزدايي در خارج از کشور است.»
فلاحت پیشه نوشته شرايط امروز کشور ما در داخل و خارج، راهکار شعاري ندارد؛ مدعیان اصلاحات 8 سال با شعار رفع تحریم و تنش زدایی مردم را فریب دادند و تحریم را دو برابر کردند. وی افزوده که لازمهاش توجه به واقعيات دنياي امروز است؛ و حال آنکه مدعیان اصلاحات واقع بینی را پای وادادگی و اعتماد به دشمن و ناراضی کردن مردم با بیتدبیری عمدی پایمال کردند و منتقدانِ هشدار دهنده واقعیات را آماج هتک حرمت قرار دادند. امروز هم پیشبرد سیاست خارجی پویا، فراگیر و متنوع از سوی دولت سیزدهم این طیف خائن به منافع ملی را آشفته کرده و به سنگاندازی میان گسترش دایره دیپلماسی اقتصادی و روابط راهبردیانداخته است.
چین بزرگترین شریک تجاری ایران، مهمترین بازیگر در دور زدن تحریمهای آمریکا و از خریداران اصلی نفت ایران است و روابط تهران- پکن علیرغم یک دهه تحریم ایران همچنان ادامه یافته است. سفر آیتالله رئیسی به چین نقطه عطف جدیدی در همکاریهای راهبردی ایران و چین و اجرای سند همکاری ۲۵ ساله دو کشور در عرصههای مختلف است. با این حال، نویسنده مدعی منوط بودن روابط با چین به رفع تحریم است!
غربگراهای داخلی و سناریوی نخنمای قطعنامههراسی
روزنامه اعتماد روز گذشته در گزارشی با عنوان «زمینهسازی برای تشدید تنش» نوشت: «یکشنبه شب انتشار گزارشی از سوی یک رسانه آمریکایی درخصوص کشف ذرات اورانیوم با غنای ۸۴ درصد در تاسیسات غنیسازی ایران، مجددا جنجالها در مورد برنامه هستهای ایران را دامن زد. دو هفته مانده به برگزاری جلسه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در حالی که همچنان سؤالات آژانس در مورد سه سایت هستهای در ایران بر روابط تهران و آژانس سایه افکنده است، انتشار خبرهای اینچنینی بر پیچیدگی مسائل میافزاید. در حالی که روابط تهران و غرب در طول ماههای گذشته به سردی گراییده است و روز گذشته اتحادیه اروپا پنجمین بسته تحریمی خود را با بهانههای حقوق بشری علیه ایران اعلام کرد، بدتر شدن وضعیت پرونده ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به اعتقاد کارشناسان میتواند زمینهساز ارجاع مجدد پرونده هستهای ایران به شورای امنیت باشد.»
گفتنی است طیف مدعی اصلاحات یا همان جریان غربگرا استاد معکوس جلوه دادن امور کشور هستند. این جریان سیاسی که سرنوشت خود را به برجام گره زده است با هر چالش حول این سند توافق واکنشهای منفی از خود بروز میدهد.
این جریان سیاسی که در دولتهای روحانی با قهرمان سازی کاذب از تیم هستهای وقت و انتشار اخباری که هیچ گاه واقعیت نیافت برای دولت دستاوردسازی کرد و بدین صورت حرف درمانی را اعمال و اجرا میکرد حالا در برابر اتفاقات جدی درباره پرونده هستهای ایران و پیگیری مطالبات به حق ملت توسط دولت سیزدهم و واکنشهای طرفین به شدت با غش کردن به سمت غرب علیه دولت موضعگیری میکند.
اصلاحطلبان که با ضریب دادن به شایعات حول پرونده هستهای ایران به تندی تمام از اقدام دولت در برابر زیاده خواهی غرب انتقاد میکنند به این سؤال پاسخ نمیدهد که سرنوشت برجام در دولت روحانی چه شد و با همه مسامحه سیاست خارجی ظریف چرا غرب زیاده خواهی خود را کنار نگذاشت؟
روابط راهبردی با چین بدون برجام نتیجهای ندارد!
روزنامه شرق در مطلبی نوشت: «رئیسشورای اطلاعرسانی دولت اخیرا در تحلیلی از سفر آقای رئیسی به چین ضمن نکوهش دولت قبل در گسترشندادن روابط راهبردی با چین بهخصوص در «بخش اقتصادی و فناوری»، به بسط این روابط در دولت سیزدهم و ازجمله «امضای 20 سند همکاریهای اقتصادی، فناوری، صنعتی و...» اشاره کرده و این اقدام را «الگویی برای عصر عبور از اقتدارگرایی یکجانبه مبتنی بر نظم تحمیلی آمریکای در حال افول» عنوان کرده است.»
در ادامه مطلب آمده است: «در این تحلیل و تحلیلهایی از این دست در سایر رسانههای طرفدار دولت، نبود نگاه راهبردی دولت قبل به رابطه با چین و اینکه آن دولت صرفا در پی «معاملات اقتصادی و بیشتر نفتی» و نه سرمایهگذاریهای پایدار با این کشور بوده، مورد حمله قرار گرفته است»
شرق نوشت: به نظر مشکل در همین «روابط راهبردی» است و اینکه آیا میشود بدون حل پرونده هستهای (که کشور چین خود یکی از طرفهای درگیر در آن است و قطعنامههای سازمان ملل دراینباره را امضا کرده) به روابط راهبردی نهفقط با چین بلکه با هیچ کشور دیگر صاحب تکنولوژی (و نه مثلا کرهشمالی) برای «پیشرفت و توسعه کشور... و شکوفایی اقتصاد ملی... جذب سرمایهها» (مذکور در تحلیل مقام اطلاعرسانی دولت) و... رسید؟!
در این مطلب آمده است: «اکنون نیز اجرائیشدن توافقات انجامشده با چین بدون حل بحران هستهای و خروج کشورمان از فهرست سیاه افایتیاف به سراب میماند و جز به خرید و فروش نفت و کالاهای مصرفی ختم نمیشود.»
مدعیان اصلاحات که 8 سال، زلف همه مشکلات حتی آب خوردن مردم را به برجام گره زدند و چیزی جز خسران و فریبکاری غربیها علیه ایران عاید این کشور نکردند حالا بازهم به تکرار ادعاهای غیرمستدل خود روی آورده و میگویند روابط راهبردی با چین بدون برجام و FATF نتیجهای ندارد. آنها پیش از این میگفتند بدون برجام نمیتوانیم نفتی بفروشیم و یا مناسبات تجاری خود با کشورها را توسعه بدهیم، درحالیکه دولت رئیسی و میزان فروش نفت و دیپلماسی اقتصادی و منطقهای، سیاست بازی و پوشالی بودن ادعای اصلاحطلبان را ثابت کرد.