به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,407
بازدید دیروز: 19,824
بازدید هفته: 28,885
بازدید ماه: 28,885
بازدید کل: 25,016,024
افراد آنلاین: 17
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۰۳ دی ۱٤۰۳
Monday , 23 December 2024
الاثنين ، ۲۱ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
۱۰۰۵ - منصور حسینی :نـمـاز بزرگ‌ترین ذکر و کلید عبودیت ۱۴۰۱/۱۲/۲۷

نـمـاز بزرگ‌ترین ذکر و کلید عبودیت 

۱۴۰۱/۱۲/۲۷

چرانماز ستون دین است؟ :: نماز معراج مومن است
 
منصور حسینی
در میان اعمال عبادی نماز از اهمیت و ارزش ویژه‌ای برخوردار است. نماز کامل‌ترین و زیباترین شیوه‌پرستش است که در آن، گفتار با کردار گرد می‌آید و اوج ‌پرستش و بندگی را به نمایش می‌گذارد. درهای بهشت بندگی و عبودیت و به تبع آن ربوبیت و خلافت الهی بر روی انسان باز می‌شود و سیر و سلوک عارفانه و عاشقانه بدان انجام می‌گیرد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا این نمایش بندگی و برخی از آثار آن را بر اساس آموزه‌های دینی بیان کند.
***
عبودیت، راز خلافت و پروردگاری انسان
همه هستی، آینه‌ای از جمال و جلال الهی است؛ از این روست که خداوند همه آفریده‌های هستی را به عنوان نشانه‌های خویش معرفی می‌کند. البته از آنجا که انسان دارای تمام اسماء و صفات الهی است(بقره، آیه 31) خود به تنهایی آینه تمام نمای خداوند است به شرط آن که آن صفات و اسمای الهی را به فعلیت و ظهور رساند و مظهر آن شود. بر همین اساس در روایات، انسان نسخه اجمالی هستی، و جهان نسخه تفصیلی هستی معرفی شده است‌، این بدان معنا خواهد بود که انسان و جهان به عنوان آینه‌های خداوند در دو کفه برابر ترازو قرار می‌گیرند و با آنکه انسان جزئی از جهان است، ولی به تنهایی با جهان، برابری می‌کند. 
انسان به عنوان خلیفه الهی در جهان، آفریده شده است(بقره، آیه 30) ولی تحقق کامل و تمام این خلافت زمانی خواهد بود که همه اسماء و صفات سرشته شده در ذات خود را به فعلیت برساند تا بتواند خلافت کند.(بقره، آیه 138؛ آل عمران، آیه 79)
خداوند در آیات 38 سوره بقره و 56 سوره ذاریات، راه هدایت الهی را به عنوان راه عبودیت معرفی می‌کند تا انسان از آن راه خدایی شده و بتواند در مقام مظهر رب العالمین به ربوبیت دیگران بپردازد و هر آفریده‌ای را به کمال بایسته و شایسته اش برساند. به سخن دیگر، خلیفه الهی باید خدایی شود تا دانا به اسرار آفریده‌ها و نیازها و خواسته‌های آنان و توانا به انجام آنها شود؛ و چون این ظرفیت در سرشت انسان وجود دارد، تنها باید آن را با سببی چون عبودیت اظهار نماید و بروز و ظهور دهد. از همین رو امام صادق(ع) در تبیین حقیقت عبودیت به فضیل می‌فرماید: اَلْعُبودِیَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبِیَّةُ فَمَا فُقِدَ مِن (فِي) اَلْعُبودِیَّةُ وُجِدَ فِي الرُّبوبِیَّة، و مَا خفِىَ عَن الرُّبوبِیَّة اُصِيبَ فِي اَلْعُبودِیَّة؛ بندگى حقيقى جوهره‏اي است كه اساس و ذات آن‌، ربوبيت است، پس آنچه از مقام عبوديت كم و ناپيدا شد، در مقام ربوبيت پيدا و هويدا گردد؛ و هر مقدارى كه از مراتب و صفات ربوبيت مخفى و پوشيده گشت، در مراحل عبوديت جلوه‏گر و آشكار شود.(مصباح الشريعة، ترجمه مصطفوى، ص 453)
 پس کسی که عبودیت و اظهار تذلل را در پیشگاه خداوند بر اساس شریعت و هدایت الهی پیشه کند و بایدها و نبایدهای آن را به جان دل بخرد و مطیع و تابع محض اسلام باشد که دین اول و آخر پیامبران است(آل عمران، آیه 19)، به ربوبیتی دست می‌یابد که همان خداوندگاری است منتها خدا نمی‌شود، ولی خدایی می‌شود؛ زیرا صفات و اسمای الهی را در خود ظهور می‌دهد و این‌گونه رنگ خدایی می‌گیرد و متاله می‌شود(بقره، آیه 138) و در جایگاه ربانی و پروردگاری قرار می‌گیرد(آل عمران، آیه 79) و خلیفه الهی می‌شود که منوط و مشروط به علم الاسماء است و مراد از این علم نیز علم حضوری و وجودی یعنی وجدانی است که در ذاتش با تعلیم الهی تحقق می‌یابد.(بقره، آیات 30 و 31) و همه هستی از جمله همه فرشتگان به اطاعتش سر به سجده می‌گذارند.(بقره، آیات 32 تا 34)
خداوند متعال در حدیث قدسی عبودیت را عامل مثلیت با خود دانسته و فرموده است: عبدي أطعني أجعلك مثلي، أنا حيّ لا اموت اجعلك حيّا لا تموت، أنا غنيّ لا أفتقر أجعلك غنيّا لا تفتقر، أنا مهما أشاء يكون أجعلك مهما تشاء يكون؛ بنده‏ من! مرا اطاعت كن تا تو را مثل خود سازم. من زنده‌ای هستم که نمى‏ميرم، تو را هم زنده‌ای قرار دهم که نمیری. من دارایی هستم که فقير نمى‏شوم تو هم چنان سازم که فقیر نگردی. من هر چه را اراده كنم مى‏شود‌، تو را هم چنان قرار دهم که هر چه بشود. (الجواهر السنية؛ كليات حديث قدسى‌،ص709) 
پس اگر انسان بخواهد مثل یا مثال خداوند شود باید عبودیت را در دست کار قرار دهد و با اطاعت، آن را تحصیل کند. البته این مثل و مثال در طول و همان مظهریت است نه در عرض که شرک است.
رسول‌الله (ص) نیز با اشاره به محبوب شدن در نزد خداوند که با بندگی و عبودیت به دست می‌آید به نوافل و مستحبات عبادی چون نماز و روزه و مانند آنها اشاره کرده و می‌فرماید: قَالَ اللَّهُ مَا تَحَبَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُهُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَحَبَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا وَ رِجْلَهُ الَّتِي يَمْشِي بِهَا إِذَا دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِذَا سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَ مَا تَرَدَّدْتُ فِي شَيْ‏ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي فِي مَوْتِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَنَا أَكْرَهُ مَسَاءَتَه‏؛ خداوند متعال مى‏فرمايد: بندگان مى‏توانند با انجام واجبات‌، خود را نزد من محبوب كنند و هر كس واجبات را انجام دهد نزد من از همگان محبوب‌تر مى‏باشد. بنده من مى‏خواهد با انجام مستحبات خود را نزد من محبوب كند و هرگاه من او را محبوب خود قرار دهم در اين هنگام گوش او خواهم شد كه با آن مى‏شنود و ديدگان او مى‏شوم كه به وسيله آن خواهد ديد و زبان او خواهم شد كه با آن سخن خواهد گفت. من دست او خواهم شد كه با آن هر چيزى را برمى‏دارد و پاهايش مى‏شوم كه به هر جا مى‏رود. هر گاه مرا بخواند اجابت مى‏كنم و اگر از من چيزى بخواهد عطا مى‏كنم و در قبض روح مؤمن همواره مردد هستم، او از مرگ كراهت دارد و من هم نمى‏خواهم او ناراحت شود» (بحار الأنوار‌، ج‏67، ص22)
آن حضرت(ص) نماز در اوقات خاص را بسیار محبوب دانسته و بر اساس آیات سوره مزمل و آیات دیگر که مقام محمود را به بنده بشارت می‌دهد می‌فرماید: اَلرَّكْعَتانِ فى جَوْفِ اللَّيْلِ، اَحَبُّ اِلَى اللّهِ مِنَ الدُّنْيا وَ ما فيها؛ دو ركعت نماز در دل شب، نزد خدا از دنيا و آنچه در آن است، محبوب‌تر است.(بحارالأنوار، ج 87‌، ص 148، ح 23 )
البته نماز شب به سبب ویژگی‌های آن آثاری دارد که امام صادق(ع) به عنوان نمونه می‌فرماید: صَلاةُ اللَّيْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَ تُطَيِّبُ الرِّيحَ وَ تَدُرُّ الرِّزْقَ وَ تَقْضِى الدَّيْنَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُو الْبَصَرَ؛ نماز شب، انسان را خوش سيما، خوش اخلاق و خوشبو مى‏كند و روزى را زياد، بدهى را ادا می‌نماید، غم و‌اندوه را از بين مى‏برد و چشم را نورانى مى‏كند.(ثواب الأعمال، ص 42 )
پیامبر(ص) در تعلیل انتخاب حضرت ابراهیم(ع) به عنوان خلیل خداوند می‌فرماید: مَا اتَّخَذَ اللَّهُ اِبْراهيمَ خَليلاً اِلّا لِاِطْعامِهِ الطَّعامَ وَ صَلاتِهِ بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نيامٌ؛ خداوند متعال، حضرت ابراهيم را تنها به خاطر غذا دادن (به مردم) و نماز شب خواندنش هنگامى كه مردم در خواب بودند، به عنوان دوست خود انتخاب كرد.(علل الشرايع، ج 1، ص 35، ح 4 )
امام على‌(ع)نیز می‌فرماید: لَيْسَ عَمَلٌ اَحَبَّ اِلَى اللّهِ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ مِنَ الصَّلاةِ، فَلا يَشْغَلَـنَّـكُمْ عَنْ اَوْقاتِها شَىْءٌ مِنْ اُمورِ الدُّنيا؛ هيچ عملى نزد خداوند، محبوب‌تر از نماز نيست، پس هيچ كار دنيايى، شما را در وقت نماز، به خود مشغول ندارد.(خصال، ص 621، ح 10)
نماز، بزرگ‌ترین ذکر الله 
خداوند عبودیت را شرط وصول به تقوای الهی دانسته (بقره، آیات 21 و 179 و 183؛ انعام، آیه 153) و تقوای الهی را عامل رسیدن به یقین و علم شهودی و حضوری نسبت به کائنات قرار داده است.(حجر، آیه 99؛ تکاثر، آیات 5 و 7) شکی نیست که بدون علم و دانایی به کائنات و دانستن حقایق هستی نمی‌توان از نیازها و خواسته‌های موجودات و آفریده‌ها آگاه شد و بدون توانایی و قدرت تصرف نمی‌توان آنان را تربیت کرده و در مقام مظهریت پروردگاری، آنها را به کمال بایسته و شایسته‌شان رساند. 
از میان اعمال عبادی که انسان را به مقصد عبودیت و تقوای الهی و یقین می‌رساند، نماز و روزه است که در آیات قرآن به آن توجه داده شده است.
خداوند بارها در قرآن بر نماز و ارزش و اهمیت آن تاکید کرده و هیچ عملی را در حد و‌اندازه آن ندانسته است. شکی نیست که نماز بر اساس آموزه‌های قرآنی خواندنی نیست، بلکه برپاکردنی است. اگر بخواهیم چادر و خیمه‌ای را برپا کنیم باید اقدام عملی کنیم. نماز به عنوان ستون دین اسلام باید در وسط چادر دین برپا شود تا چادر دین را بر پا نگه دارد. از این رو در روایات آمده که نماز مرز کفر و ایمان است و اگر قبول شود دیگر اعمال قبول خواهد شد؛ زیرا ستون دین است و بقیه دین به آن وابسته است. همچنین بهتر است که گروهی اقامه شود تا در جامعه تاثیرگذار باشد.
اصولا آنچه مهم و اساسی است، یادکرد و ذکر دائمی خداست؛ چرا که بنده همواره باید هدف و مقصد و مقصود را در مقابل داشته باشد و اجازه ندهد که نسیان و غفلت او را از هدف دور کند. از همین رو ذکر الله و یاد دائم خداوند باید اصل برای عبودیت قرار گیرد و شکی نیست که نماز به عنوان یک ذکر الله در کنار قرآن است و نماز و قرآن را ذکر الله تام و کامل دانسته‌اند. پس می‌توان گفت این عمل عبادی به عنوان ذکر الله است که انسان را همواره متوجه مقصد و مقصود می‌کند و تحقق بخش مفهوم واقعی و حقیقی عبودیت و عبادت می‌شود.
برخی کارکردهای نماز
خداوند در آیات 22 و 23 سوره معارج می‌فرماید: به‌يقين، انسان، حريص و كم‌طاقت آفريده شده است؛ هنگامى كه بدى به او رسد، بىتابى مىكند و هنگامى كه خوبى به او رسد، مانع ديگران مى‌شود (و بخل مى‌ورزد)، مگر نمازگزاران، آنها كه نمازها را پيوسته به جا مى آورند.
بر اساس این آیات نماز کارکردهای چندی دارد که از جمله آنها صبر و سخاوت است. سپس به این نکته توجه می‌دهد که اینان در نمازشان دائمی هستند. دایم در نماز بودن جز به انجام نماز در اوقات پنج گانه امکان‌پذیر نیست؛ زیرا حالات آن در نماز بعدی ادامه می‌یابد؛ چنان‌که در روایتی از پیامبر(ص) آمده است.(تهذيب الأحكام، ج 2، ص 237، ح 938)
خداوند نماز را عامل حفظ انسان از زشتی‌ها و منکرات و تقویت تقوای وی معرفی می‌کند. خداوند در آیه 45 سوره عنکبوت می‌فرماید: نماز را بر پا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى‌دارد و قطعا ياد خدا، بزرگ‌تر است و خداوند آنچه را انجام مىدهيد  مى‌داند. 
پس خداوند نماز را به عنوان ذکر الله و عامل دوری از فحشا و منکرات و کسب تقوای الهی معرفی می‌کند. البته چنان‌که گفته شد مراد خواندن نماز نیست‌، بلکه اقامه و برپایی نماز است. پس اگر می‌خواهیم بدانیم نماز را برپا کرده‌ایم یا نه؟ باید به آثار آن توجه کنیم؛ زیرا خداوند لازمه اقامه نماز را دور شدن از فحشا و منکر می‌داند؛ پس اگر نمازی چنین اثری نداشته باشد، باید در اقامه نماز خودمان شک کنیم. 
امام صادق‌(ع) در این باره می‌فرماید: مَنْ اَحَبَّ اَنْ يَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلاتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ، فَلْيَنْظُرْ هَلْ مَنَـعَتْهُ صَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما مَنَـعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ؛  كسى كه دوست دارد بداند نمازش قبول شده يا نه، بايد ببيند آيا نمازش او را از زشتى‌ها و ناپاكى‌ها دور كرده است يا خير؟ به همان‌اندازه كه دور كرده، قبول شده است.(بحار الأنوار، ج 82‌، ص 198)
نماز برای انسان‌های خاشع سخت و سنگین نیست، در حالی که برای دیگران باری سنگین است که نمی‌توانند آن را بر قلب و جانشان تحمل کنند. خداوند می‌فرماید: از صبر و نماز استعانت بجویید و به‌راستی که نماز جز بر خاشعین بزرگ و سنگین است.(بقره، آیه 45)
قلبی که به خشوع در برابر خداوند برسد، به طور طبیعی تحت مدیریت و مهار عقل و دین قرار گرفته است، ولی اگر در چنین حالتی نباشد اهل تذلل و عبودیت نیست و مهارش در دست هواهای نفسانی است که او را به بی‌تقوایی سوق می‌دهد. 
نماز به عنوان بزرگ‌ترین ذکر خدا، اگر در اوقات پنج گانه اش برپا شود آثار آن تا وقت دیگر باقی و برقرار است. در این باره پیامبر(ص) با تمثیل زیبایی می‌فرماید: لَو كانَ عَلى بابِ دارِ اَحَدِكُمْ نَهْرٌ، فَاغْتَسَلَ فى كُلِّ يَوْمٍ مِنْهُ خَمْسَ مَرّاتٍ، اَ كانَ يَبْقى فى جَسَدِهِ مِنَ الدَّرَنِ شَىْ ءٌ؟ قُلنا: لا. قالَ: فَاِنَّ مَثَلَ الصَّلاةِ كَمَثَلِ النَّهْرِ الْجارى، كُلَّما صُلِّىَ صَلاةٌ، كَفَّرَتْ ما بَيْنَهُما مِنَ الذُّنوبِ؛ اگر بر درِ خانه يكى از شما، جويى بود و هر روز پنج بار خود را در آن مى شست، آيا در بدن وى چركى باقى مى ماند؟ گفتيم: نه. فرمودند: پس براستى نماز، مانند همان جوى روان است كه هرگاه به جا آورده شود، گناهان ميان دو نماز را پاك مىكند.(تهذيب الأحكام، ج 2، ص 237، ح 938)
آن حضرت (ص) همچنین می‌فرماید: اِذا قامَ الْعَبْدُ اِلى‏ صَلاتِهِ وَ كانَ هَواهُ وَقَلْبُهُ اِلَى اللَّهِ انْصَرَفَ كَيَوْمٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ؛ هرگاه بنده به نماز بايستد و گرايش و دلش به سوى خدا باشد، از نماز فارغ مى‏شود همانند روزى كه از مادر زاده شده.(جامع السعادات، ج 3، ص 275)
از همین رو در روایات بر اقامه نماز در اوقات آن تاکید شده است. به عنوان نمونه پيامبر(صلي الله عليه و آله) می‌فرماید: اَحَبُّ الاَعْمالِ اِلَى اللّهِ الصَّلاةُ لِوَقْتِها، ثُمَّ بِرُّ الْوالِدَيْنِ، ثُمَّ الْجَهادُ فى سَبيلِ اللّهِ؛ دوست داشتنىترين كارها نزد خداوند، نماز اوّل وقت، سپس نيكى به پدر و مادر و آن‌گاه جهاد در راه خداست.(نهج الفصاحه، ح 70)
امام صادق‌(ع) نسبت به سستی در نماز می‌فرماید: اِذا قامَ الْعَبْدُ فِى الصَّلاةِ مَخَفَّفَ صَلاتَهُ، قالَ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى لِمَلائِكَتِهِ: اَما تَرَوْنَ اِلى عَبْدى كَانَّهُ يَرى اَنَّ قَضاءَ حَوائِجِهِ بِيَدِ غَيْرى؟ اَما يَعْلَمُ اَنَّ قَضاءَ حَوائِجِهِ بِيَدى؟؛ هرگاه بنده‌اى به نماز بايستد و آن را سبُك به جا آورد، خداوند به فرشتگانش مى گويد: به بنده‌ام نمى‌نگريد؟ گويا برآوردن حاجت‌هايش را به دست كسى جز من مىداند! آيا او نمى داند تأمين نيازهايش به دست من است؟
(كافى، ج 3، ص 269، ح 10)