3516 - بمباران دانش هستهای ایران توسط ویروسهای داخلی و خارجی ۱۴۰۲/۰۱/۱۹
به بهانه روز ملی فناوری هستهای
بمباران دانش هستهای ایران توسط ویروسهای داخلی و خارجی
۱۴۰۲/۰۱/۱۹
در سالهای پس از انقلاب، به دلیل نیاز به پیشرفتهای علمی، به ویژه آن که سرنخ برخی از علوم پیچیده امروز در مسیر پیشرفت علوم هستهای امکانپذیر میشد و همچنین به علت استفاده از علوم هستهای در حوزههای دارویی و پزشکی و کشاورزی و برق و سایر فنآوریهای صنعتی، کشور به علوم و فنآوری هستهای ورود کرد و به پیشرفتهای بسیار شگفت انگیزی دست یافت تا آنجا که این پیشرفتها کل جهان استکبار را به هراسانداخت تا تمامی همّ و غم خود را صرف جلوگیری از پیشرفتهای علمی ایران در این میدان بکند. بهانه هم موضوعی واهی به نام سلاح هستهای بود که حتی یافتهها و تحقیقات مراکز جاسوسی و سرویسهای مختلف اطلاعاتی غرب بر نبودن حتی تصمیمی برای تولید سلاح هستهای در ایران تاکید داشت. اما جهان سلطه نمیتوانست بپذیرد کشوری مستقل و خارج از حیطه قدرت او به فنآوریها و دانشهایی که در انحصار خود داشت، دست یابد. از همین روی در همه ابعاد، ایران را تحت سختترین تحریمهای تاریخ قرار داد.
اما دانشمندان جوان ایرانی علیرغم همه تحریمهای به قول غربیها فلجکننده توانستند در زمینه علوم هستهای، به قلههای رفیعی دست یابند تا جایی که داروهای هستهای برای درمان بسیاری از بیماریهای خاص تولید کردند، برای تولید آب شیرین و برق تلاشهای بسیاری صورت دادند، در بهینه ساختن محصولات کشاورزی و سیستم زراعت مملکت، کارهای متعددی به انجام رساندند، به عنوان یکی از دشوارترین مراحل فنآوری با ساخت سانتریفیوژهای نسل 6 و 8 توفیق غنیسازی 20 درصد به دست آوردند که به تصریح کارشناسان داخل و خارج کشور یکی از پیچیدهترین مراحل علمی در دنیای امروز به شمار میآید.
در اینجا فقط دانش وجود دارد
رونن برگمن، نویسنده و پژوهشگر اسرائیلی در گفتوگو با شبکه سلطنتی بریتانیا، بیبیسی، خاطرهای از گفتوگو با ژنرال «مایکل هیدن»، (یکی از شخصیتهای برجسته چند دهه اخیر جامعه اطلاعاتی آمریکا و ریاست وقت سازمان سیا) درباره پرسش باراک اوباما (رئیسجمهوری وقت ایالات متحده) از میزان اورانیوم غنیسازی شده در سایت نطنز ایران نقل کرد که ژنرال هیدن در پاسخ اوباما گفته بود:
«آقای رئیسجمهور... در تاسیسات نطنز، حتی یک الکترود هم وجود ندارد که ته آن تبدیل به بمب اتم بشود، کاری که آنها در نطنز انجام میدهند تولید سلاح هستهای نیست، بلکه تولید دانش است و تنها یک راه هم برای کشتن دانش وجود دارد...»
از همین روی وقتی دریافتند به لحاظ نظامی و دفاعی قادر به مقابله با برنامه هستهای ایران نیستند، به قول «رونن برگمن» همان راه کشتن دانش را درپیش گرفتند؛ به جاسوسی و ضربات اطلاعاتی و سایبری روی آوردند، دانشمندان هستهای را ترور کرده و به شهادت رساندند، از طریق منابع جاسوسی در داخل و خارج اطلاعات غلط و فرمولهای نادرست و فنآوریهای اشتباه را ارسال نمودند و...
تهاجم با ویروس استاکس نت
بعد از همه این تلاشها، وقتی آمریکاییها و اسرائیلیها نتوانستند برنامه هستهای ایران را متوقف کنند، به طرح خطرناکی به نام «عملیات صفر» دست زدند که در آن ویروسی به نام «استاکس نت» به تاسیسات هستهای ایران تزریق شد تا آن را از کار انداخته و حتی منفجر نماید که در آن صورت فاجعهای تکاندهنده در ایران و در منطقه رخ میداد.
ویروس استاکس نت توسط سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی چندین کشور غربی با عاملیت اسرائیل تهیه و برنامهریزی گردید و از طریق PLCهای شرکتهای تجاری مانند زیمنس وارد مراکز فردو و نطنز شد.
اما لطف الهی باعث گردید تا عاملان آن، نادانسته بسیاری از کامپیوترهای مشابه در سراسر دنیا به خصوص کشورهای غربی را که به سیستمهای زیمنس و مانند آن متصل بودند، به این ویروس آلوده سازند و همین امر باعث شد تا دانشمندان ایرانی هوشیار شده و علی رغم خسارات اندکی که ویروس یاد شده به بخشی از پروژه هستهای ایران وارد آورد، بتوانند آن را مهار کنند.
این تقابل نه تنها تاسیسات و پروژه هستهای ایران را تضعیف نکرد بلکه باعث رشد آن گردید. درباره این تاثیر معکوس، مرکز تحقیقات انگلیس در سال 2013 گزارشی تهیه کرد و بخشی از آن در روزنامههای معتبری همچون تلگراف و هافینگتون پست نیز به چاپ رسید.
پذیرش در باشگاه هستهای جهان پیش از برجام
راه دیگر متوقف کردن پیشرفتهای فنآوری هستهای در ایران، از طریق برخی عوامل و وادادگان داخلی بود که به تحمیل توافقی تحت عنوان «برجام» انجامید که اگر غربیها در حملات ویروسی و ترورها و خرابکاریها موفق به توقف و نابودی برنامه هستهای ایران نشدند، این بار با «برجام» به این مهم دست یابند.
14 اسفند 1391، گزارش مهمی در برخی رسانههای بینالمللی منتشر شد که بازتاب چندانی نیافت. این گزارش را وبسایت «مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل»
INSS)The Institute of National Security Studies) به قلم یکی از معتبرترین کارشناسان خود و براساس گزارشها و اخبار موثق و تحلیل تخصصی آنها، انتشار داد.
گزارشی که پس از آن توسط برخی از پایگاههای خبری دیگر مانند Defense Update، القدسالعربی، JSTOR، The Times of Israel و دانشگاه گنت در بلژیک و... نیز بازنشر شد.
این در شرایطی بود که هنوز چشمانداز روشنی از پیروزی دولت به اصطلاح تدبیر و امید در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری رؤیت نمیشد. در گزارش یاد شده، خبر حیرتآوری از سوی یک مرکز مهم مطالعات امنیتی اسرائیل اعلام شده بود که در چالش هستهای با غرب، «موفقیتی بزرگ در انتظار ایران» است.
این در حالی بود که کمی قبل از آن و پس از پایان دور هفتم مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 در آلماتی قزاقستان، در اوایل اسفندماه 1391 و در آستانه آغاز دور هشتم این مذاکرات، رسانههای نزدیک به سران آمریکا و اروپا خبر از عقبنشینیهای گروه 1+5 داده بودند؛ از جمله رادیو فردا در خبری به تاریخ 11 اسفند 1391 با تیتر «مذاکرات آلماتی: نرمش غرب، تداوم تاکتیکهای ایران» به این عقبنشینیها اشاره نمود و دویچهوله (رادیو صدای آلمان) نیز در همان تاریخ از «تخفیفهای بزرگ برای تحریمها» سخن گفت.
اما مهمتر و شگفتانگیزتر از همه آنها، همان گزارش وبسایت «مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل» در تاریخ 4 مارس 2013 برابر با 14 اسفند 1391 به قلم پروفسور «افرایم اسکولای» از پژوهشگران ارشد این مرکز (وابسته به دانشگاه تلآویو) بود که در آن مطالب حیرتآوری به چشم میخورد.
او با ارائه گزارش تحلیلی و تحقیقی، خبر از پذیرش ایران در باشگاه هستهای جهان از سوی گروه 1+5 داده و نوشته بود:
«در هفته پایانی فوریه 2013 چند اتفاق افتاد که بهطور جدی و غیرقابل تردیدی ثابت کرد، کشورهای بزرگ، مواضع خود را در برابر برنامه هستهای ایران تغییر دادهاند و اکنون بیش از هر زمانی آمادگی دارند تا ایران هستهای را در جمع کشورهای هستهای جهان بپذیرند.
اتفاق اول، گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای ایران است که به روشنی این نظر را تأیید میکند. اتفاق دوم، انجام مذاکرات در آلماتی قزاقستان است که در آن حداقل مطالبات بر سر برنامه هستهای ایران ارائه شد.
اتفاق سوم انتشار مقالهای توسط جک استراو، وزیر امور خارجه اسبق بریتانیا در روزنامه تلگراف است که در آن توصیه میکند جامعه جهانی وضعیت فعلی پرونده هستهای ایران را بپذیرد و این کشور را جزو خانواده کشورهای برخوردار از تکنولوژی انرژی هستهای بداند و اذعان کند که برنامه هستهای ایران به هیچوجه راهحل نظامی ندارد و نمیتوان مانع هستهای شدن ایران شد.»
در آن گزارش، اسکولای ضمن تشریح کامل موقعیت هستهای ایران و غیرقابل بازگشت بودن آن، خبر از پذیرش حق غنیسازی ایران از سوی قدرتهای بزرگ دنیا و برداشتن کامل تحریمها داده و آن را «بزرگترین پیروزی برای ایران» خوانده بود.
تازه شدن امید غربیها با دولت تدبیر و امید
ولی مطرح شدن حسن روحانی بهعنوان کاندیدای ریاست جمهوری و روی کار آمدن مجدد مدعیان اصلاحطلبی، امید تازهای برای باجگیری نزد دولتهای غربی زنده نمود و همه رشتههای مذاکرات قبلی را پنبه کرد. بنابراین در آستانه یک اعلام شکست قطعی برای غرب و به قول کارشناس ارشد مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل؛ «پیروزی بزرگ برای ایران»، غربیها چند ماهی درنگ کردند تا دولت موسوم به اعتدال حاکم گردد و بعد هم با مذاکرات فرسایشی منتهی به «برجام»، در واقع آب رفته را به جوی بازگرداندند تا هم برنامه هستهای ایران فلج شود و هم تحریمها برجای خود بماند.
انتشار گزارشهای فوق در وبسایتهای اطلاعاتی و امنیتی غرب، تقریباً حدود 7 ماه پیش از آغاز مذاکرات دولت یازدهم با گروه 1+5 در اواخر شهریور 1392، نشان از آن دارد که قبل از مذاکرات فرساینده یاد شده که حدود 3 سال به طول انجامید و به یک توافق نامشخص و بیآینده منتهی شد، غرب، ناگزیر تصمیم داشت از مقابله بینتیجه با برنامه هستهای ایران دست برداشته و ضمن پذیرفتن ایران در جمع کشورهای هستهای و قائل شدن حق غنیسازی برای آن، همه تحریمهای وضع شده را نیز لغو نماید.
توافق تحمیلی «برجام» که از ابتدا محکوم به شکست بود، با خارج شدن آمریکا و بدعهدی طرفهای اروپایی، باعث ضررهای هنگفت مادی و معنوی به ملت ایران شد که علاوهبر تحمل تحریمهای برجای مانده و حتی تقویت شده، از فنآوری هستهای حتی در بخش تحقیقات نیز محروم گشت.
از همین روی بود که با تدبیر مقام معظم رهبری و دستور ایشان در 14 خرداد 1397، مجددا برنامههای هستهای ایران از سر گرفته شد و به سرعت رو به پیشرفت نهاد تا سالهای توقف را نیز جبران نماید و اینک، همین پیشرفتها، مجددا آمریکا و همپالگیهایش را به دریوزگی کشانده تا دوباره «برجام» را احیا کرده و بازهم از این طریق درصدد مانعتراشی مقابل پیشرفتهای هستهای ایران گردند.