۸۹ - شهيد مطهرى : معیارها و ابزارهای تشخیص حـق از باطل ۱۴۰۲/۰۲/۲۰
معیارها و ابزارهای تشخیص حـق از باطل
۱۴۰۲/۰۲/۲۰
اکثریت یا اقلیت(کمیت )، معیار حقیقت نیست! قرآن [معيار قرار دادن] كثرت را مذمّت مىكند و مىگويد كثرت، معيار- حقیقت- نيست.
امام کاظم(ع) در حدیثی - خطاب به هشام- مىفرمايد:
قرآن كثرت را مذمت كرده است آنجا كه مىفرمايد: «وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ، إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ»(انعام/ 116) اگر اكثر مردم را پيروى كنى تو را گمراه مىكنند؛ چون اكثر مردم تابع عقل نيستند، تابع گمان و تخمينند، همين كه چيزى در خيالشان پيدا مىشود دنبالش مىروند.چون اكثر اينجور هستند، پس به اكثر اعتماد نكن. اين هم خودش نوعى ديگر استقلال بخشيدن به عقل است و دعوت به اينكه عقل بايد معيار باشد.
امام(ع) در- ادامه خطاب به هشام- مىفرمايد: هشام! به حرف مردم اعتنا نكن، به تشخيص مردم اعتنا نكن؛ تشخيص، تشخيص خودت باشد.(1) شخصیتها-ی غیرمعصوم، در هر مرتبهای که باشند- معیار حقیقت نیستند!
- امام علی(ع)در پاسخ به شخصی که در نبرد «جمل» در تمییز جبهه حق از باطل دچار تردید شده بود فرمود: انَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا يُعْرَفانِ بِاقْدارِ الرِّجالِ،اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اهْلَهُ (روضه الواعظین ص 31) حق و باطل را با ميزان قدر و شخصيت افراد نمىشود شناخت. اين صحيح نيست كه تو اول، شخصيتهايى را مقياس قرار دهى و بعد حق و باطل را با اين مقياسها بسنجى: فلان چيز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چيز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف؛ نه، اشخاص نبايد مقياس حق و باطل قرار گيرند.
اين حق و باطل است كه بايد مقياس اشخاص و شخصيت آنان باشد.يعنى بايد- نخست- حق شناس و باطل شناس باشى نه اشخاص و شخصيت شناس؛- آنگاه- افراد (شخصيتها) را با حق مقايسه كنى، اگر با آن، منطبق شدند شخصيتشان را بپذيرى و الّا نه.
در اينجا على(ع)معيار «حقيقت» را خود «حقيقت» قرار داده است و روح تشيع نيز جز اين چيزى نيست.(2)
شخصيّت گرايى از دیدگاه قرآن
يكى از موجبات لغزش انديشه، گرايش به شخصيّتهاست. شخصيّتهاى بزرگ تاريخى يا معاصر از نظر عظمتى كه در نفوس دارند بر روى فكر و انديشه و تصميم و اراده ديگران اثر مى گذارند
و در حقيقت، هم فكر و هم اراده ديگران را تسخير مىكنند. قرآن كريم ما را دعوت به استقلال فكرى مىكند و پيرويهاى كوركورانه از اكابر و شخصيّتها را موجب شقاوت ابدى مىداند، به همین دلیل از زبان مردمى كه از اين راه گمراه مىشوند نقل مىكند كه در قيامت مى گويند:رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا (احزاب/ 67)؛
پروردگارا! ما بزرگان و اكابر خويش را پيروى و اطاعت كرديم و در نتيجه ما را گمراه ساختند.
قرآن مىگويد بايد با سلاح عقل وانديشه با مسائل روبهرو شد؛نبايد عقيدهاى درست را به دليل آنكه ديگران انگ و برچسب به انسان مى زنند رها كرد و نبايد عقيدهاى را به صرف تعلق داشتن به اين يا آن شخصيت بزرگ و معروف پذيرفت.(3)
ابزارهای سه گانه برای پالایش تفکر دینی
دين مقدس اسلام در ابتدا، هم صاف بوده و هم پاك، ولى خواهناخواه در طول چهارده قرن كه در بستر افكار مردم قرار گرفته آلودگيهايى در آن پيدا شده است.
اما آنچه كه مايه خوشوقتى است اين است كه سه دستگاه تصفيه براى پاك كردن اين آلودگيها وجود دارد:
1. دستگاه تصفيه در درجه اول خود قرآن است كه مصون و محفوظ از هرگونه تغييرى در دست است.
2. دومین دستگاه تصفیه، سنت قطعى پيغمبر اكرم«صلی الله علیه و آله»- و ائمه معصومین «ع»- است كه از آن هم به مقدار كافى در دست داريم.
3. سومین دستگاه تصفیه، عقل است كه دين مقدس اسلام عقل را حجت و معتبر شناخته است.
قرآن خيلى لحن مؤدبى دارد.
دو سه جاست كه قرآن زبان به يك تعبيرى مى گشايد كه تقريباً نوعى دشنام است.
يكى آنجايى كه بشر عقلش را، اين حجت ناطق به قول امام كاظم(ع) را به كار نمى بندد. مىگويد: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ(انفال/22)؛ بدترين جنبنده ها در نزد خدا چيست؟ انسانهايى هستند كه خدا به آنها زبان داده ولى لالند، گوش داده ولى كرند، عقل داده ولى تفكر و تعقل ندارند. ما اگر اين سه مقياس را به كار ببريم، مى توانيم خودمان را از هرگونه لغزش و غلطى مصون بداريم و انحرافات و اشتباهاتى را كه پيدا شده است از ميان ببريم.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (تعليم و تربيت در اسلام)، ج22، صص: 867- 866.
2. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جاذبه و دافعه على(ع))، ج16، صص: 309-307.
3. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان و ايمان)، ج2، صص: 68-67؛ ج 26 (آشنايى با قرآن(1- 5))ص 66.
4. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى زمان(1 و 2))، ج21، صص: 104-96- با تلخیص و ویرایش جزئی.