نتانیاهو: مقامات غربی ساکت شوند لازم باشد مقابل جهان میایستیم(!)
بنیامین نتانیاهو به یک شکست بزرگ دیگر و اینبار در عرصه بینالمللی اعتراف کرد.
در حالی که رژیم صهیونیستی در طول چند سال اخیر با انواع ترفندها سعی کرده جامعه جهانی را همراه یا دستکم منفعل در قبال اشغالگری خود نشان دهد، نخستوزیر سرسخت اسرائیل دیروز در کنفرانس مطبوعاتی، به سرزنش انتقادات بینالمللی پرداخت، به گزارش روزنامه تایمز اسرائیل، نتانیاهو همراه گالانت و بنی گانتز اعلام کردند حمله نظامی را با قدرت ادامه دهند و مقابل با فشار بینالمللی برای کاهش شتاب یا توقف جنگ میایستند و اگر لازم باشد، قاطعانه در مقابل جهانیان میایستند.
تایمز اسرائیل نوشت: بنیامین نتانیاهو نخستوزیر، یوآو گالانت وزیر دفاع، بنی گانتز وزیر کابینه اسرائيل، در مقابل انتقادات روزافزون بینالمللی بر سر تلفات غیرنظامی جنگ ایستادگی کردند، و از رهبران غربی خواستند حمایت خود را شامل کشور یهود کنند. نتانیاهو آشکارا امانوئل مکرون رئیسجمهوری فرانسه را بر سر سخنانی که روز پیش از آن اظهار داشت، کوبید، و گفت اسرائیل با بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطینیان به غزه در پایان جنگ- که ظاهرا از اهداف واشنگتن است- مخالف است. شماری از کشورها از وضعیت انسانی
رو به وخامت در غزه در روزهای آخر هفته، و تلفات غیرنظامیان در نوار ابراز نگرانی کردهاند. آنتونی بلینکن وزیر خارجه ایالات متحده خواهان اقدامات بیشتر از محافظت غیرنظامیان غزه شد، و خواهان تضمین رسیدن کمکهای بشردوستانه به غیرنظامیان شد و گفت در این جنگ «شمار بسیار بسیار زیادی از فلسطینیان کشته شدهاند.» روز جمعه نیز امانوئل مکرون گفت بمباران «این کودکان، این بانوان، این مردمان پیر» از سوی اسرائیل «هیچ توجیه» ندارد، و بار دیگر خواهان آتشبس در غزه شد.
نتانیاهو همچنین رهبران کشورهای غربی را تهدید کرد و خطاب به آنها گفت: اگر میخواهید بر کرسی قدرت باقی بمانید ساکت بمانید.
کاهش انتظارات تورمی دو ساله نویدبخش کاهش بیشتر تورم در آینده
انتظارات تورمی به عنوان یکی از مهمترین متغیرهای تاثیرگذار بر شاخص تورم، ضمن اُفت قابل توجه، به کف خود در دو سال اخیر رسید.
روزنامه ایران در اینباره در گزارشی نوشت: در اردیبهشتماه سال گذشته و همزمان با اجرائیشدن برنامه دولت برای حذف ارز 4200 تومانی، شاهد اوجگیری انتظارات تورمی بودیم، روندی که به سرعت در شاخص قیمت مصرفکننده نیز نمایان شد. اما به سرعت این انتظارات کاهش یافت. این در شرایطی است که با اجرای سیاست تثبیت اقتصادی بانک مرکزی، انتظارات تورمی به کمترین میزان خود در بیش از دو سال گذشته رسیده است.
در کنار نوسانات تورمی و همچنین دورقمی بودن شاخص تورم در طول چند دهه اخیر، ذهن عموم جامعه با توجه به رخدادهای اقتصادی، سیاسی و... نسبت به آینده پیشبینی ارائه میدهد. زمانی که تصور کلی قاطبه افراد جامعه بر این احساس باشد که قیمتها در یک بازار یا چندین بازار افزایش مییابد، با تغییر میزان تقاضا تاثیر مستقیمی بر قیمت و در نهایت شاخص قیمت تولیدکننده و مصرفکننده خواهد داشت.
برای مثال وقتی بخش عمدهای از افراد جامعه این تصور را داشته باشند که قیمت یک محصول به دلایل مختلف افزایش مییابد، به سرعت روی میزان تقاضای آن کالا اثر میگذارد. بدین ترتیب مردم تقاضای خود را جلو میاندازند و به جای اینکه براساس نیاز واقعی خود در سالهای آینده نسبت به خریداری آن کالا اقدام کنند در اولین فرصت اقدام به خرید میکنند که برآیند این رفتار موجب تشدید تقاضا، فشار بر تولید و در نهایت برهم خوردن تعادل میان عرضه و تقاضا و افزایش قیمت آن کالا میشود. این در شرایطی است که در مواقعی که انتظارات تورمی افزایش مییابد، تقاضاهای غیرمصرفی و با نگاه سرمایهگذاری و کسب سود نیز به حجم تقاضا افزوده میشود و وضعیت را بغرنجتر میکند. تاثیر انتظارات تورمی بر اقتصاد تا جایی است که اگر مردم انتظار داشته باشند تورم افزایش یابد، نرخ تورم نیز افزایش خواهد یافت و اگر مردم انتظار داشته باشند نرخ تورم کاهش یابد، این نرخ کاهش خواهد یافت. در هر حال اگر انتظارات تورمی یک درصد افزایش یابد، تورم واقعی نیز یک واحد درصد افزایش خواهد یافت. در این میان یکی از عوامل مؤثر بر انتظارات تورمی سیاستگذاری دولت است که گاه سیگنالهای منفی به جامعه ارسال میکند.
تمام آمارها و شاخصهای اصلی اقتصادی نزولیشدن انتظارات تورمی را تایید میکند. در کنار روند نزولی شاخص تورم که طی ماههای گذشته شاهد آن هستیم، شاخصهای منتشرشده از سوی بانک مرکزی درخصوص متغیرهای پولی نیز این موضوع را تایید میکند. رشد حجم پول به عنوان یکی از متغیرهای مهم سطح انتظارات تورمی نشاندهنده فروکش کردن انتظارات است.
پس از آنکه رشد نقدینگی به سطح بلندمدت خود بازگشت و
به زیر 27 درصد رسید، سیالیت نقدینگی با کاهش شدیدی مواجه شده است، به طوری که رشد پول نیز روندی مشابه را طی کرده و با افت 36 واحد درصدی نسبت به قله خود، در مهرماه به 39 درصد رسیده است رشد نقطه به نقطه پول در مهرماه با ثبت عدد 39 درصد، به پایینترین میزان در دو سال اخیر یعنی از آبانماه سال 1400 رسیده است. این در حالی است که این عدد در فروردین امسال بیش از 75 درصد بود. تنزل 36 واحد درصدی رشد پول در شش ماه از کاهش قابل توجه انتظارات تورمی حکایت کرده و نشان میدهد میل مردم و فعالان اقتصادی برای کاهش سپردههای جاری و تبدیل آن به سپردههای مدتدار افزایش یافته است.
در کنار متغیرهای پولی، تاثیر افت انتظارات تورمی را در شاخص تورم مصرفکننده نیز میتوان مشاهده کرد. طبق تازهترین گزارش مرکز آمار، نرخ تورم میانگین در مهرماه به 45.5 درصد رسیده است که کمترین رقم از بهمن 1401 محسوب میشود. نرخ تورم نقطه به نقطه نیز در مهرماه امسال به 39.2 درصد رسید که پایینترین رقم این شاخص از اردیبهشت 1401 به بعد به شمار میرود. نرخ تورم نقطه به نقطه در فروردین امسال 55.5 درصد بود و رسیدن آن به 39.2 درصد در مهرماه به معنای کاهش بیش از 16 واحد درصدی این شاخص در 6 ماه گذشته است. چنین سرعتی در کاهش نرخ تورم نقطه به نقطه در سالیان اخیر سابقه نداشته است.
اگر به نسخه شما بود که حالا مردم باید زیر بمباران بودند!
روزنامه غربگرا میگوید فارغ از شعارها، این که نظام میگوید جنگ هرگز، نشانه عقلانیت است.
روزنامه شرق ضمن کنایهزدن به افراط و تفریط کسانی مانند محسن مخملباف و احمدینژاد مینویسد: «بعد از تجربه جنگ با عراق بود که ساختار حاکمیتی ما به این نتیجه رسید که باوجود تمام شعارهایی که در قداست و ارزشهای جنگ داده و به هر دلیلی همچنان هم میدهد، اما بههیچوجه نباید جنگ دوبارهای برای کشورمان اتفاق بیفتد و بارها نشان داده که در این تصمیم بسیار ثابتقدم است و اتفاقا با وجود همه شعارها، در عمل بسیار هم در این مورد عقلانی رفتار میکند و با وجود بازیهای مختلفی که برای کشاندن ایران به جنگ در این سه دهه پس از پایان جنگ با عراق برایمان درست کردهاند و با وجود اینکه حتی در زمانهایی بهنظر میرسیده که جنگ حتمی است، اما با وجود رفتارهای افراطی برخی و مواضعی که علنا هم اعلام میکردند، آنچه در واقعیت رخ میداد، عمل براساس همان تصمیم عقلانی بود که «جنگ هرگز»؛ حتی اگر در شعارها و گفتهها چیز دیگری را شاهد بودیم.
مواردش بسیار است. یادتان هست در تهاجم اول آمریکا به عراق که بعضی از چپزدگان میگفتند حالا وقتش است که برای مقابله با شیطان بزرگ در کنار صدام بایستیم و با آمریکا بجنگیم؟ اما همین عقلانیت بود که آن رفتارهای چپگرایانه و مواضع ضدامپریالیستی را نادیده گرفت و برخلاف همه آن شعارها، به دام این بازی نیفتادیم. یادتان هست در ماجرای حمله طالبان به کنسولگری ایران در مزارشریف و شهادت دیپلماتهای ایرانی و صفبندی قوای ایران و طالبان در دو سوی مرز افغانستان، خوشبختانه به دام نیفتادیم و این ناشی از همان عقلانیت بود که برخلاف شعارها، در تصمیمگیریهای کلان اتخاذ شده بود که «جنگ هرگز». و این یعنی مهم نیست که عدهای چه شعارهایی میدهند و به چه چیزهایی افتخار میکنند و کجاها برای چه چیزهایی ثبتنام میکنند، بلکه این مهم است که برخلاف آنهائی که لبه بام را نمیبینند و عادت دارند که از بام بیفتند، بر تصمیمهای حیاتی این کشور، جدای از همه شعارها، عقلانیت حاکم است.
حالا هم عدهای، چه از مخالفان و چه هواداران جمهوری اسلامی، اصرار دارند که دوباره جنگ است و پس چه شد آن شعارها؟ اما آنچه مهم است، نه آن شعارها و نه هیچ شعار دیگری است، مهم این است که تصمیم برای کشورمان این است که «جنگ هرگز». و ما اگر به این سرزمین و به سرنوشت کشورمان علاقهمندیم، باید از این تصمیم بنیانی حمایت کنیم که «جنگ هرگز» و به بازیهایی که برخی راه میاندازند و فهرستهای ثبتنامی پر میکنند توجهی نکنیم، چراکه یا ریگی به کفش دارند یا برای فهم عقلانیتشان، باید لغتنامه دهخدا را
زیر و رو کنیم. در این میان، مهم همان عقلانیتی است که با وجود این همه جنگ که غرب در سه دهه اخیر، از لیبی تا افغانستان راه انداخته، ایران را از غلتیدن به ورطه جنگ نگاه داشته است».
نویسنده این تحلیل احتمالا دچار بدفهمی یا تجاهل است. اولا جمهوری اسلامی ضمن این که از جنگ استقبال نمیکند، هیچ جا نگفته «جنگ هرگز». این تعبیر غلط و مرعوبانه فقط در قوطی محافل غربگرا و سرسپرده به دشمن پیدا میشود. معنای «جنگ هرگز» این است که دشمن هر کاری بکند و هر جنایتی مرتکب شود، ما با او نمیجنگیم حتی اگر مورد حمله و هجمه قرار بگیریم.
ثانیا، هر چند جمهوری اسلامی از جنگ استقبال نمیکند اما به تعبیر امیر مؤمنان(ع) خواب هم نمیرود و خام نمیشود تا غفلتا به او شبیخون بزنند. اگر به منطق غربگراها بود، نه غزه و لبنان به ما ربط داشت و نه سوریه و عراق. اما جمهوری اسلامی، ترمز آمریکا و رژیم صهیونیستی را در همان جنگهایی که جنگ جهانی چهارم و سوم خوانده میشد و یکی از اهداف اصلیاش ایران بود، کشید و جنگ را به ضرر آنها مغلوبه کرد.
ثالثا افراط و تفریط شاخ و دُم ندارد. یک روزی نهضت آزادی و برخی گروهکهای مشابه، از ادبیات ضد دفاع مقدس و ضد جنگ دم میزدند و ضمنا یگان جنگ روانی دشمن در داخل در روزگار دفاع مقدس بودند؛ روزگاری دیگر برخی چپ گراها و انقلابی نماها با آنها همکلام شدند. این نه تنها افتخار نیست بلکه ننگ است که در هر مقطع تهاجم دشمنان ملتها، عدهای به نام پرهیز از جنگ پرچم سازش و تسلیم و نجنگیدن به هر قیمت را علم کنند و به دشمنان سرشکسته پالس و روحیه بدهند. مهم این است که جمهوری اسلامی به آن افراط و تفریطها بها نداده و موضع مقاومت پیشرو را همواره پیگیری کرده، تا جایی که اگر روزی در خرمشهر میجنگیدیم، اکنون میدان جنگ را به صدها کیلومتر دورتر و در عمق میدان دشمنان بردهایم. ملت ما هم قدر این احساس مسئولیت مجاهدانه را میدانند؛ چنان که در حماسه تشییع با شکوه سردار شهید
حاج قاسم سلیمانی نشان دادند.
رابعا اگر بنا بود نظام به نسخه جریان منفعل مدعی «جنگ هرگز و توافق به هر قیمت» عمل کند، حالا باید توان نظامی و نفوذ و اقتدار منطقهای خود را در برجامهای دو و سه واگذار کرده بود و مردم باید با ترس و نگرانی،
ردّ بمبها و موشکهای دشمن را دنبال میکردند. بر عکس، نظام با درایت و حکمت تمام، به گسترش توانمندیها اهتمام کرد و بازدارندگی را به ارمغان آورد. ملت ما این امنیت را مرهون مجاهدتهای قدرتآفرین است
و نه بزککاری دشمن و ادعای پایان روزگار موشک و فرا رسیدن روزگار مذاکره!
مقاومت فلسطین نهتنها سرکوب نمیشود بلکه شعلهورتر هم خواهد شد
عضو سابق سازمان سیا و استاد دانشگاه جرج تاون معتقد است حماس چون یک جنبش مردمی است و نه فقط یک سازمان نظامی محض، بنابراین قابل نابودی نیست و به همین دلیل، اسرائیل در سردرگمی ناشی از نقشه به سر میبرد.
پل پیلار، در تحلیلی که برای اندیشکده کوئینسی نوشته و از سوی نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت منتشر شده، درباره جنگ فعلی غزه و سرانجام آن نوشت: اسرائیل غیر از بمباران و ویران کردن غزه، هیچ نقشهای در پیشرو ندارد. فقدان هرگونه نقشه قابل اجرا برای اداره نوار غزه پس از ویران کردن آن توسط ارتش اسرائیل، مورد توجه تحلیلگران در ایالات متحده و بیرون از آن قرار گرفته است. فقدان چنین نقشهای، هنگامی بیشتر مورد توجه مضاعف قرار میگیرد که نگاهی به گستردگی حمله اسرائیل و قتلعام ناشی از آن بیندازیم.
به نظر میرسد دولت جو بایدن، تقریباً تمام زمان و توجه خود را صرف این بحران کرده است اما سؤالات اساسی بیپاسخ مانده است. بلینکن گفت که غزه باید با کرانه باختری تحت رهبری تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) متحد شود. این چشمانداز به دلایل متعددی غیرممکن است، که مهمترین آنها این است که تشکیلات خودگردان، در میان فلسطینیها منفور است. فتح، که کنترل تشکیلات خودگردان را در دست دارد، در آخرین انتخابات فلسطین در سال 2006 به حماس شکست خورد. از آن زمان، تشکیلات خودگردان به عنوان چیزی بیش از یک کمک امنیتی برای اشغالگری اسرائیل نیست. از سوی دیگر اگر قرار باشد تشکیلات خودگردان سوار بر تانکهای اسرائیلی به غزه بیایند چیزی بیش از بدنامی نصیب آنها نخواهد شد.
فقدان یک طرح عملی و مشخص پس از جنگ برای نوار غزه برای خود اسرائیل حتی کمتر از ایالات متحده قابل توجیه است، با توجه به اینکه اسرائیل عامل ویرانی فعلی است.
این تصور که «نابودی حماس» باید اولویت اصلی باشد و قبل از هرگونه آتشبس یا حتی برنامهریزی جدی در مورد آنچه پس از آن اتفاق میافتد، انجام شود، منبع هرگونه تهدید امنیتی آینده برای شهروندان اسرائیلی را که از غزه سرچشمه میگیرد، اشتباه تفسیر میکند. این همچنین نسخهای برای جنگ بیپایان است.
حماس بسیار فراتر از شاخه نظامی است که ماجرای 7 اکتبر را مرتکب شد. حماس هم اداره قلمروی دو میلیون نفری در غزه را برعهده دارد و هم یک جنبش ملی است که هدف آن همیشه ایجاد کشور فلسطینی بوده است. نابودی جنبش حماس غیرممکن است.
هرگونه حضور ایالات متحده یا غرب، به ویژه با توجه به سیاستهای غرب در حمایت از جنگ اسرائیل، از نظر بسیاری به عنوان شکل دیگری از اشغال خارجی تلقی میشود. مهم نیست که اسرائیل چقدر تلاش میکند تا حماس را ویران کند، اسرائیلیها از خشونتهای مرتبط با غزه در امان نخواهند بود مگر اینکه اسرائیل، استقلال غزه را به رسمیت بشناسد. مهم نیست که چقدر اقدام حماس در 7 اکتبر را محکوم کنیم چرا که آنچه که انجام شد ناگهان از خلأ بیرون نیامد بلکه فوران خشمی بود که ناشی از دههها اشغال طولانیمدت و محاصره و تحقیر یک ملت توسط دیگری است. به آن خشم طولانیمدت، خشم ناشی از خشونت اسرائیل در یک ماه گذشته را هم اضافه کنید. اگر حماس به شکل کنونیاش به نحوی نابود شود، تظاهرات خشونتآمیز ناشی از این خشم در آینده در شکل دیگری از سوی گروهها یا افراد دیگری بروز داده خواهد شد. دانیل کورتزر، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل به درستی میگوید «از آنجا که حماس یک جنبش است، نه یک ارتش، میداند که بهازای هر جنگجو و هر غیرنظامی کشتهشده، میتواند هواداران جدیدی را جذب کند.»
اروپا برای زمستانی با دو جنگ آماده میشود
این رسانه آمریکایی اظهار میدارد: اروپا برای زمستانی با دو جنگ آماده میشود، با ادامه جنگ در خاورمیانه، اتحادیه اروپا امیدوار است بتواند از تکرار بحران انرژی سال گذشته جلوگیری کند.
پولیتیکو عنوان میدارد: زمستان گذشته، اروپاییها با قبضهای سرسامآور انرژی مواجه شدند، زیرا این قاره به سرعت خود را از گاز روسیه جدا کرد. گرچه امسال اتحادیه اروپا آمادگی بهتری دارد اما اکنون جنگ دوم بازارهای انرژی آن را نیز تهدید میکند.
پولیتیکو میافزاید: درگیری بین اسرائیل و حماس، روابط اروپا با خاورمیانه را مختل میکند یا حتی ایران را به رویارویی مستقیم با اسرائیل و شرکای غربیاش میکشاند. در حالی که در حال حاضر بازارها نسبتاً آرام هستند، هر یک از این سناریوها میتواند باعث هرج و مرج شود.
در ادامه این مطلب عنوان شده است: سیمسون کمیسر انرژی اتحادیه اروپا گفت: پس از آشکار شدن بحران غزه، ما با دو درگیری در همسایگی اروپا روبهرو هستیم. مدیترانه شرقی صحنه مهمی برای امنیت انرژی اروپا است، زیرا انتقال انرژی اروپا هنوز در عدم قطعیتهای ژئوپلیتیکی درگیر است.
پولیتیکو در ادامه میافزاید: جنگ در غزه و تا حدودی در امتداد مرز شمالی اسرائیل با لبنان تأثیر محدودی بر بازارهای نفت داشته است. قیمتها ابتدا با خبر حمله شبهنظامیان حماس در 7 اکتبر و واکنش گسترده اسرائیل افزایش یافت، اما شاخص اصلی نفت برنت در این هفته با 4.2 درصد کاهش به حدود 81 دلار در هر بشکه رسید، تقریباً سطوحی که قبل از شروع خشونتها مشاهده میشد.
این پایگاه آمریکایی خاطرنشان کرد: بازارها از تکرار سال 1973 اجتناب کردند، زمانی که جنگ یوم کیپور بین اسرائیل و همسایگانش باعث شد تولیدکنندگان بزرگ عرب به رهبری عربستان سعودی صادرات خود را به متحدان اسرائیل تحریم کنند.
ویکتور کاتونا، تحلیلگر ارشد نفت خام در شرکت اطلاعات انرژی کپلر، گفت: بنابراین معاملهگران شرطبندی میکنند که تا زمانی که درگیری گسترش نیابد، عرضه نفت کمابیش ثابت خواهد ماند.
پولیتیکو به نقل از ویکتور کاتونا عنوان میدارد: این خطر بیشتر از ایران ناشی میشود. در بدترین حالت، گسترش درگیری میتواند باعث شود ایران در کشتیرانی از طریق تنگه هرمز اختلال ایجاد کند. نفت خام خود ایران در حالی که توسط غرب تحریم شده است، به مقدار زیادی به چین صادر میشود.
پولیتیکو در بخش دیگری از این گزارش با عنوان درسهای آموخته شده اظهار میدارد: با توجه به اینکه یکسوم گاز طبیعی مایع جهان و یک ششم نفت آن از طریق تنگه هرمز حمل میشود، هرگونه تنش با ایران میتواند بر بازار گاز و همچنین بازار نفت تأثیر بگذارد. یکی از دیپلماتهای اتحادیه اروپا که از مذاکرات استراتژی داخلی انرژی آگاه است، گفت: «اگر اوضاع به همین شکل باقی بماند، مشکلی وجود ندارد اما اگر جنگی رخ دهد که ایران در آن گنجانده شده است و آنها تنگه هرمز را مسدود میکنند، قیمتها قطعاً افزایش خواهند یافت.»