1 - شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستا و آبادی فلسطین - تا فرامــوش نکنیــم ... ۱۴۰۳/۰۵/۰۸
شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستا و آبادی فلسطین - 1
تا فرامــوش نکنیــم ...
۱۴۰۳/۰۵/۰۸
آغاز سخن
کتاب حاضر شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستا و آبادی فلسطین و نیز قتل عام، اخراج و آوارگی صاحبان و ساکنان آن در سال 1948م/ 1327ش، است.
مسئله فلسطین بزرگترین حادثه مصیبت بار و ریشه بحران منطقه و دنیای اسلام در سدهی اخیر بوده است.
راهبرد صهیونی تأسیس دولت جعلی «اسرائیل»، چگونگی تهاجم نظامی اشغالگران، انتقال صدها هزار یهودی از اطراف و اکناف جهان به این سرزمین، انواع شیوههای رفتاری وحشیانه و اقدامات ضدانسانی برای تصرف آبادیها و شهرها، کشتار و اخراج صدها هزار زن، مرد، جوان، کودک و سالمند که قرنها، نسل در نسل در فلسطین زندگی میکردند، موضوع و مسئلهای نیست که با تدوین یک کتاب و یا ساخت و تولید یک فیلم و سریال تلویزیونی، بتوان همه عمق و ابعاد آن را ذکر و توصیف کرد.
بیتردید ماجرای تهاجم نظامی اشغالگران یهودی و ورود آنها به شهرها و آبادیهای فلسطینی، با تمام ابعاد و زوایای آن، هر کدام داستانی خاص، جداگانه و قابلیتِ آن را دارد که یک اثر مستقل به آن اختصاص پیدا کند.
صرف نظر از زمینهسازیهای پیشین و دهها سالهی رهبران و سازمانهای یهودی و صهیونی در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، روانی، تبلیغاتی و نظامی، در این مسیر، از جمله ایجاد جنگهای جهانی اوّل و دوّم، بسیاری از رویدادهای مهم منطقهای و جهانی در یکی دو قرن اخیر، به خصوص، نسلکشی و قحطی ایران در سالهای پایانی جنگ جهانی اوّل را باید از این زاویه بررسی، ارزیابی و تحلیل کرد.
نقش و جایگاه قدرتها، دولتها و دولتمداران آمریکایی و اروپایی در مسیر حوادث یادشده و همراهی، حمایت و پشتیبانی آنها از اهداف، برنامه و حرکت صهیونیستی، هرکدام در جای خود نیازمند پژوهشی جداگانه و مستقل است.
نکته بسیار مهمتر، پشتوانه فکری و آیینی این تهاجم، اشغال، انهدام، کشتار و آوارگی است. براساس آنچه در متون و منابع یهودی و صهیونیستی به صراحت اعتراف شده، فرضیه «قوم برگزیده»، «حق تاریخی» و سرزمین موعود» و استناد به قوانین جنگ در عهد عتیق، به خصوص برخی اسفار تورات، مبنا و منشأ این تهاجم، نسل کشی، اشغالگری و توسعهطلبی است.
یادآوری، تبیین، تشریح و تحلیل همه این مباحث، فراتر از حجم و ظرفیت یک اثر مکتوب است. بنابراین، آنچه در کتاب حاضر، ذکر و نقل شده، تنها گوشهها و بخشهایی مشخص از رویداد تکاندهنده تاریخ معاصر است که با همّت نویسندهی مشهور فلسطینی آقای ولید الخالدی و همکاری گروهی از پژوهشگران، نویسندگان و مورخان پرتلاش به رشته تحریر در آمده و از سوی مؤسسه معتبر و فعال «الدراسات الفلسطینیه» به زبانهای عربی و انگلیسی منتشر شده است. با این همه، کتاب حاضر از نادر آثار پژوهشی نسبتاً جامع در تاریخ و جغرافیای فلسطین است که با روشهای علمی و پژوهشی مُجدّانه، وقایع تلخ و خونبار اشغال 418 آبادی فلسطینی و چگونگی قتلعام، اخراج و آوارگی صاحبان و ساکنان آن را در حافظه تاریخ ثبت و ضبط کرده است. از امتیازات و ویژگیهای این کتاب، استناد به دادهها و اطلاعات پژوهشگران، تاریخنگاران و منابع معتبر، به خصوص فلسطینی و نیز بعضی نویسندگان اسرائیلی است. البته مستندات یادشده، گویای گوشههایی از رویدادها و واقعیتهای دردناک اشغال این سرزمین است. زیرا بر اثر پنهان سازی، تبلیغات و تحریفات بنیاسرائیلی، بخشهای قابل توجهی از واقعیّتها هم چنان در پردهای از اسرار، ناگفته باقی مانده است. یعنی با گذشت نزدیک به هفتاد سال از اشغال فلسطین و تأسیس دولت جعلی «اسرائیل»، هنوز بخشهای قابل توجهی از عمق و دامنه تهاجم نظامی یهود و قتلعام وحشتناکی که مهاجمان اشغالگر و تروریستهای سفاک یهودی، مثل ایرگون، هاگانا، اشترن، پالماح و... در سرزمین فلسطین مرتکب شدهاند، در پشت پرده سانسور هم چنان ناگفته باقی مانده است. بنابراین، با توجه به برخی سؤالها، ابهامها، شبههها، تحریفها، کاستیها و دیدگاههای غیرواقع بینانه در این باره، به پارهای نکات حائز اهمیت و لازم به شرح زیر اشاره میشود:
مطابق مندرجات دیباچه کتاب، در مسیر پژوهش و تدوین این اثر، عمدهی منابع معتبر و مهم در حوزه تاریخ و جغرافیای فلسطین که از سوی اشخاص و مراکز مطالعاتی و پژوهشی فلسطینی به رشته تحریر درآمده و حتی پژوهشها و نوشتههای پژوهشگران و مورخان اسرائیلی مثل ایلان پاپه، بنی موریس و اوی شلائیم نیز مورد بررسی و بهرهبرداری قرار گرفته است.
بهرهمندی از مستندات منابع تاریخی و پژوهشی یادشده اگرچه بر ارزش علمی اثر حاضر تاثیرگذاشته اما در عین حال ضعفها و کاستیهایی را نیز در پی داشته که نمیتوان بیتفاوت از کنار آن عبور کرد. برای نمونه، بنی موریس که در این کتاب فراوان به او استناد شده، علی رغم اعتراف به پارهای واقعیتهای تلخ و تکاندهنده در کشتار و اخراج فلسطینیان و انهدام و تخریب خانهها و آبادیهای فلسطینی از سوی یهودیها، این رفتار و اقدام را دفاع از «حقّ موجودیت اسرائیل» قلمداد کرده است. او هرگونه مقاومت و پایداری فلسطینیان را در دفاع از حریم خانه، سرزمین و بازپسگیری اراضی اشغال شده فلسطین، مورد سرزنش قرار میدهد. بنی موریس فلسطینیان اراضی اشغالی سال 1948 را «مأموران مخفی دشمن»، «بمب ساعتی»، «تهدید» و «خطر» برای امنیت اسرائیل و اشغالگران یهودی میداند.
این مورّخ اسرائیلی مدعی و معترف است که برای پیشگیری از تعرض به اسرائیل، چارهای جز پذیرش کشور فلسطین وجود ندارد، اما تا آن زمان «فلسطینیان چون حیوانی درنده خو، باید در جایی مثل یک قفس، کنترل و قرنطینه شوند.»
بنی موریس، دفاع و تقابل بعضی قوای عربی و فلسطینیان در برابر مهاجمان اشغالگر یهود پس از تأسیس دولت اسرائیل را «تهاجم اعراب و فلسطینیان به اسرائیل نوپا» یاد و قلمداد کرده است. بر همین اساس، او قتل عام فلسطینیان در آن سالها را، نه فقط «حق اسرائیل» برای حفظ موجودیت قوم یهود بلکه رقمی ناچیز در مقایسه با کشتار مسلمانان بوسنی از سوی صربها در سال 1990م/ 1369ش، میشمارد.
به هر روی، کتمان حقایق و تحریف واقعیتهای فاجعه فلسطین از سوی پژوهشگران و تاریخ نگاران یهودی و صهیونیست آن چنان بدیهی است که حتّی موجب عکسالعمل بعضی همکاران آنها شده است. برای مثال؛ ایلان پاپه1 نویسندهی یهودی کتاب «پاکسازی نژادی» یا «پاکسازی قومی» در فلسطین، معترف است که بنی موریس علی رغم دسترسی و رویت اسناد محرمانه و آرشیوهای نظامی اسرائیل، صداقت را زیر پا گذاشته و تصویری ناقص و جزئی از وقایع آن سالهای فلسطین ارائه کرده است.
او با تحریف و پنهان کردن واقعیتهای مندرج در گزارشهای طبقهبندی شده مراکز اسنادی و آرشیوهای نظامی اسرائیل، دربارهی آمار بیشمار قتلعام، اخراج، خشونت، بیرحمی، هتک حرمت زنان و دختران، مسموم ساختن منابع آب فلسطینیان به ویروس انواع بیماریهای مهلک، اعدام جمعی و سیستماتیک مردان به ویژه جوانان، شکنجههای وحشیانه قبل از کشتار، همه را نادیده گرفته است. این نویسنده اسرائیلی وانمود کرده که تا قبل از تاریخ تاسیس دولت غاصب اسرائیل در 15 مه 1948، هیچگونه اقدام و عملیات خشونتبار مبنی بر کشتار، اخراج و آوارگی فلسطینیان، صورت نگرفته و فقط 200 تا 3000 نفر فلسطینی بر اثر حوادث جاری آن سرزمین ناگزیر به مهاجرت شدهاند. در حالی که ایلان پاپه اعتراف و تصریح میکند که عملیّات براساس یک طرح کاملا سازمان یافته و هدفمند برای پاکسازی فلسطین از فلسطینیان در حال اجرا بود و یهودیان تا آن تاریخ حدود یکچهارم، یعنی سیصد و پنجاه هزار نفر از جمعیّت میلیونی فلسطین را با زور و خشونت اخراج و آواره کرده و شماری را به قتل رسانده بودند.
دولت اسرائیل و مورّخانی مثل بنی موریس علاوه بر انکار و پنهان کردن این واقعیتهای تکان دهنده با جعل، تحریف، داستان پردازی و تاریخ سازی، اخراج و آوارگی صدها هزار فلسطینی از خانه و سرزمینشان را، «فرار»، «کوچ»، «مهاجرت»، «پرواز داوطلبانه» و «انتقال» قلمداد کردهاند. طبق اسناد آرشیوهای نظامی اسرائیل، خالی کردن فلسطین از فلسطینیان، تحت عنوان «پاکسازی فلسطین» یک برنامه کاملا طراحی و تدوین شده از سوی سازمان جهانی صهیونیسم بود که از سوی گروهها و واحدهای مختلف نظامی یهودی، مطابق تقسیم کاری که صورت گرفته بود، اجرا و عملی گردید. این تحریف و دروغ پردازی نه فقط در تاریخ نگاری غربی - صهیونی امری رایج است بلکه متأسفانه برخی نویسندگان و پژوهشگران مسلمان و عرب نیز آن را تکرار میکنند. آن چنان که در کتاب حاضر نیز فراوان به نقل از بعضی پژوهشگران و مورخان، به خصوص بنی موریس، چنین عباراتی ذکر شده است.
پانوشت:
1- برای اطلاعات بیشتر درباره آنچه از ایلان پاپه در این نوشتار اشاره و نقل قول شده است، مراجعه شود به:
ILAN PAPPE, The ETHNIC CLEANSING of PALESTINE, 2006. در ضمن این کتاب اوّلین بار با عنوان «پاکسازی قوم فلسطین» از سوی آقای دکتر سیّدمصطفی نبوی به زبان فارسی ترجمه و توسط انتشارات مگستان در سال 1390 در ایران چاپ و منتشر شده است. نسخه دیگر این اثر نیز با عنوان «پاکسازی نژادی در فلسطین» از سوی خانم آزاده کشوردوست به فارسی ترجمه شده و در دست انتشار است.