به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 439
بازدید دیروز: 2,468
بازدید هفته: 7,530
بازدید ماه: 439
بازدید کل: 25,867,185
افراد آنلاین: 5
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۰۱ اردیبهشت ۱٤۰٤
Monday , 21 April 2025
الاثنين ، ۲۳ شوّال ۱٤٤۶
اردیبهشت 1404
جپچسدیش
54321
1211109876
19181716151413
26252423222120
3130292827
آخرین اخبار
3 - شرحی از ماجرای غم‌انگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین - نســل‌کشی بی‌ســابقه ۱۴۰۳/۰۵/۱۲
شرحی از ماجرای غم‌انگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین - 3

نســل‌کشی بی‌ســابقه

  ۱۴۰۳/۰۵/۱۲

‫به رسمیت شناختن فلسطین؛ زنگ خطری برای رژیم صهیونیستی - ایسنا‬‎
ولید الخالدی
ترجمه امیرحسین بابالار
ادامه مقدمه
در دیباچه کتاب حاضر تصریح شده که جنگ 1948م/ 1327ش، منجر به «ایجاد اسرائیل» شد. اوّلاً در سراسر متن، مقدمه و ضمایم کتاب، آن چه که با عنوان «کشور اسرائیل» یاد شده، دور از واقعیت‌های تاریخی، وجاهت و مستندات حقوقی است. اشغال فلسطین و اسکان یهودی‌های اطراف و اکناف جهان در این سرزمین و اعلام موجودیت دولت غاصب «اسرائیل»، نه از نظر جمعیتی و حاکمیتی اعتبار و مشروعیت دارد و نه تاریخی، سرزمینی و جغرافیایی. با گذشت و مرور زمان نیز این اعتبار و مشروعیت محقق نخواهد شد. تغییر نام یک سرزمین از راه تهاجم نظامی، اشغال و به علاوه، قتل عام و اخراج صاحبان و ساکنان اصلی آن با هیچ مستمسک و پشتوانه‌ای، نه حقّی ایجاد می‌کند و نه مشروعیّت و اعتبار حقوقی به وجود می آورد. 
این سرزمین در ادوار مختلف تاریخ به نام فلسطین و فلسطینیان ثبت و ضبط گردیده است. حوادث و رویدادهای دوران معاصر و آینده نیز نمی‌تواند این تغییر نام را توجیه کند و مشروعیت و اعتبار ببخشد.
بنابراین کاربرد عبارت «سرزمین اسرائیل»، «کشور اسرائیل»، «خاک اسرائیل»، «داخل اسرائیل»، «مرز اسرائیل» و ...، یک خطای فاحش حقوقی و مبتنی بر تحریف یک حقیقت مسلّم و محرز تاریخی و جغرافیایی است.
منظور از اسرائیل، دولت جعلی اسرائیل و مقصود از اسرائیلی‌ها، نیز نه یک جمعیّت برخوردار از ملیّت، سرزمین و جغرافیای مشخص و مشترک بلکه یک قوم متکی به آیین، اصول، مبانی فکری و نیز آداب و شیوه های رفتاری مشترک با ملیّت‌های گوناگون از اطراف و اکناف جهان است.
نکته‌ دیگر این که، براساس مستندات تاریخی، این تقابل سال 1948م/ 1327ش، نبود که منجر به ایجاد و یا تأسیس دولت اسرائیل شد، بلکه درگیری یادشده پس از اعلام موجودیت و تأسیس آن دولت جعلی در 15 مه 1948م/ اردیبهشت 1327ش، به وقوع پیوست.
در تاریخ‌نگاری صهیونیستی و غربی و متأسفانه در بعضی متون و منابع عربی از درگیری یادشده با عنوان نادرست «جنگ استقلال» و از رهبران و فرماندهان نظامی و تروریست جنایتکار یهودی آن سال‌ها، با عنوان «قهرمانان جنگ استقلال اسرائیل» یاد و نام برده شده است. استفاده از واژه «جنگ استقلال» چه از روی ناآگاهی باشد و چه تعمد و هدفمند، نوعی تلاش برای تحریف تاریخ و واژگونه نمایاندن واقعیت‌ها است. بی هیچ شک و شبهه‌ای، این عنوان را تاریخ‌نگاران صهیونیست و یهودی با هدف پنهان کردن جنایت بزرگ خود در آن سال‌ها، ساخته و پرداخته‌اند.  دفاع، مقاومت و تقابل فلسطینیان با کمک بعضی قوای عربی، در مسیر دفاع از خانه و سرزمینشان در برابر تهاجم نظامی مهاجمان اشغالگر، چگونه «جنگ استقلال اسرائیل» نامیده شده است؟ از سوی دیگر، بر مبنای کدام اصول و معیار می توان پذیرفت یهودیانی که در سده‌های اخیر، نه فقط سکونت بلکه پیشینه تاریخی نیز در فلسطین نداشتند، جنایتِ بزرگِ قتل عام، اخراج و آوارگی ساکنان و صاحبان اصلی و اشغال آن سرزمین را، «جنگ استقلال اسرائیل» نامگذاری کنند؟
در متن کتاب، از برخی شهرها و آبادی‌ها با پسوندِ اسرائیلی، مثل «ناصره‌ی اسرائیل» و...؛ یادشده که مقصود آن دسته از آبادی ها و مناطقی است که در محدوده‌ اراضی اشغالی سال 1948م/ 1327ش، قرار دارد. 
در ضمن اسامی عبری و اسرائیلی بعضی شهرها و آبادی ها به این علت است که یهودیان پس از اشغال، اسم اصلی و تاریخی را حذف و نام عبری را جایگزین آن کرده اند. 
در متون و منابع فراوان، آمار فلسطینیان آواره از آن سرزمین، بین پانصد تا هشتصد هزار نفر برآورد شده است. در دیباچه کتاب حاضر رقم 000/750 نفر تصریح، اما یادآوری شده که این «آمار نتیجه برآوردهایی است که در پایان سال 1944م/ 1323ش، توسط اداره آمار حکومت قیمومیت و براساس سرشماری سال 1931م/ 1310ش، یعنی آخرین سرشماری فلسطینیان از سوی حاکمان اشغالگر انگلیسی، انجام شده است. برخی اسناد و آمار تاریخی نشان می‌دهد که در مقطع زمانی یادشده، در سرزمین فلسطین بیش از 000/350/1 (یک میلیون و سیصد و پنجاه هزار) نفر فلسطینی زندگی می‌کردند که پس از تهاجم نظامی و نیز درگیری های سال 1948م/ 1327ش، در حدود 000/120 (یکصد و بیست هزار) فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی موسوم به اراضی 48، باقی ماندند. به بیان دیگر، بیش از یک میلیون فلسطینی در آن زمان از خانه و سرزمین خود اخراج و آواره شدند و یا به قتل رسیدند. این مسأله بسیار مهم نیازمند بازخوانی و بازنویسی دوباره تاریخ فلسطین برای نسل های حاضر و آینده است. به تصریح و تاکید ولید الخالدی، آمار فلسطینیانی که اخراج و آواره شده‌اند، رقمی حدود 000/720 نفر، یعنی 54 درصد از کُلّ جمعیّت فلسطین در زمان قیمومت انگلیس بود.
با استناد به این آمار، می‌توان گفت که 46 درصد باقی مانده، یعنی رقمی در حدود 000/613 نفر فلسطینی نیز وجود داشتند که از نظر نویسنده کتاب تا آن مقطع زمانی اخراج و آواره نشده بودند.
از سوی دیگر، آمار یادشده نشان می‌دهد که جمعیّت فلسطینیان در آن زمان حداقل 000/333/1 نفر بوده است.
مستندات و مدارک تاریخی آن زمان نشان می‌دهد که اشغالگران، پس از اشغال 78 درصد سرزمین فلسطین در همان سال 1948م/ 1327ش، به تدریج اکثریت جمعیّت فلسطینیان را از خانه و سرزمینشان اخراج کردند.
به هر روی، آمار و اسناد مختلف میانگین جمعیّت فلسطینیان را در آن مقطع زمانی، 000/350/1 نفر  و یک سند مربوط به سپتامبر 1947م/ شهریور 1326ش، 500/314/1 نفر گزارش کرده است.  در مجموع، از این رقم، حدود یکصد و بیست هزار نفر فلسطینی در 87 درصد اراضی اشغالی فلسطین، یعنی سرزمین‌های اشغالی سال 1948 (جز کرانه غربی و نوار غزه) باقی مانده بودند. متأسفانه اغلب کتاب‌های تاریخی و پژوهشی از غربی و عبری گرفته تا عربی، شمار فلسطینیانی را که در سال 1948م/ 1327ش، از سرزمین خود اخراج و آواره شدند و یا به قتل رسیدند، رقمی در حدود پانصد هزار تا هشتصد هزار نفر نقل و ذکر کرده‌اند. 
اسناد و واقعیت‌های تاریخی آن زمان، نشان می‌دهد که آمار و ارقام یادشده دستخوش تحریف و دستکاری تاریخ‌نگاران و پژوهشگران صهیونی و غربی قرار گرفته و در تاریخ رسمی جهان و منطقه به درستی و دقت ثبت و ضبط نشده است.
براساس مستندات موجود، رقمی بیش از 000/200/1 (یک میلیون و دویست هزار) نفر فلسطینی در آن سال‌ها از خانه و آبادی و شهر خود اخراج، آواره و جا به جا شدند که از آن میان، جز درصد کمی که در برخی نواحی نوار غزه و یا کرانه غربی رود اردن سکنی گزیدند، بقیه خارج از سرزمین فلسطین و به خصوص در کشورهای عربی همجوار آواره شدند. نویسنده‌ کتاب نیز معترف است بعضی جابه‌جایی‌های جمعیّتی فلسطینیان را در محاسبات خود وارد و ذکر نکرده است. از جمله جابه‌جایی 000/200 (دویست هزار) فلسطینی که به غزه و یا ناصره و... پناه برده بودند. بنابراین جای تعجب و تأسف است که تاکنون مراکز معتبر تاریخی و پژوهشی، به خصوص فلسطینی نتوانسته‌اند این تحریف و دروغ‌پردازی غربی ـ صهیونی را به نحو دقیق، درست و بایسته پاسخ بدهند.