4 - شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین - ۴۱۸ آبادی؛ تنها نیمی از روستاهای تخریبشده ۱۴۰۳/۰۵/۱۴
شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین - 4
۴۱۸ آبادی؛ تنها نیمی از روستاهای تخریبشده
توسط رژیم صهیونیستی
۱۴۰۳/۰۵/۱۴
ولید الخالدی
ترجمه امیرحسین بابالار
ادامه مقدمه
در این اثر به شرح ماجرای اشغال 418 روستای فلسطینی در زمان تاسیس دولت جعلی اسرائیل اکتفا شده است. البته در برخی منابع فلسطینی و نیز یهودی، حدّاقل به 531 آبادی و یازده منطقه شهری اشاره شده است. با این همه، بعضی تاریخ نگاران و پژوهشگران، تعداد روستاها و شهرهای اشغال شده را بسیار بیشتر از این ارقام می دانند.
به اعتراف ایلان پاپه نویسنده و مورّخ یهودی، هاگانا در زمان جنگ جهانی دوّم ضمن مشارکت و حضور در عملیّات جنگی انگلیس، بخشی از نیروهای خود را برای نظارت و کنترل 1200 روستا در فلسطین مستقر کرده بود. یهودیان براساس یک طرح مدوّن، برای کُلّ این روستاها پرونده و شناسنامه تهیه کردند و سال 1947م/ 1326ش، آخرین مرحله به روز رسانی و تکمیل این پروندهها بود.
در این پرونده یا شناسنامه، تمام جزئیات روستا ثبت شده بود. از جمله: جمعیّت، مشاغل، زمینهای زراعی، اطلاعات و آمار کشاورزی، تعداد درختان در هر قطعه زمین، انواع و کیفیت میوه و تولید آن، میانگین زمین های متعلق به هر خانواده، تعداد و صاحبان مغازه ها، فروشگاهها، کارگاهها و مراکز تولیدی و صنعتی، نام صنعتگران هر روستا و نوع مهارت آنان، تعداد اتومبیل ها، اطلاعات مربوط به قبیلهها و گرایش و وابستگی آنها، اسامی افراد شاخص و برجسته، نام مبارزان و مجاهدان، تعداد مساجد، امامان جماعت و مراتب علمی و سیاسی آنان، نگهبانان احتمالی روستا، تعداد سلاحهای جنگی و تفنگهای شکاری.
این نویسنده یهودی با استناد به گزارش ها و مدارک موجود در آرشیوهای محرمانه و نظامی اسرائیل، اذعان کرده که فقط در فاصله زمانی 30 مارس 1948م/ 10 فروردین 1327ش، تا 11 ژوئن/ 21 خرداد همان سال، یعنی طی 72 روز یا کمتر از دو ماه و نیم، 290 روستای فلسطین مشمول طرح تخریب و اشغال قرار گرفت و ساکنان آن قتل عام و اخراج و آواره شدند. علاوه بر این ارتش اسرائیل تا قبل از اجرای آتش بس دوّم در 18 ژوئیه/ 28 تیر همان سال، یعنی طی 38 روز، فقط در دو منطقه رمله و لید، تعداد 68 روستا و تا تابستان سال بعد، تعداد 87 یعنی در مجموع 445 روستا را تا آن زمان منهدم، اشغال و ساکنان آن را به قتل رساند و یا اخراج و آواره کرد. این رقم غیر از دهها روستایی است که قبل از تاریخ یاد شده اشغال و بیش از سیصد و پنجاه هزار نفر (یک چهارم جمعیّت کل فلسطین) از ساکنان آن قتلعام و یا اخراج شده بودند.
اگرچه پارهای اطلاعات و توضیحات تاریخی، جغرافیایی و جمعیّتی درباره آبادی های موردنظر در کتاب وجود دارد، با این حال به تصریح مؤلف، هدف این اثر پژوهشی، بررسی جایگاه، موقعیت و چشماندازهای جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی، به خصوص کشاورزی و محصولات تولیدی و باستانشناسانه این آبادیها نبوده است. در کتاب حاضر، تاریخ و اطّلاعات کامل و جامعی از تمام آبادیهای موردنظر، و نیز چگونگی اشغال و انهدام روستاها و شهرهای فلسطینی، قتل عام، اخراج و آوارگی ساکنان همهی 418 آبادی یادشده، ذکر نگردیده است. آبادیهای دو فرمانداری نابلس و رام الله، از فهرست 418 روستای مندرج در کتاب نیز حذف شده است. زیرا طبق توضیح مؤلّف در دیباچه کتاب، روستاهای این دو فرمانداری در زمان درگیریهای 1948م/ 1326ش، اشغال نشده بودند. به همین دلیل، آمار جمعیّت روستاهای این دو فرمانداری نیز در فهرست آمار فلسطینیان اخراجی و آواره قرار ندارد. علاوه بر این، آمار دهها هزار نفر از کشاورزان، بادیهنشینان و ساکنان اردوگاههای نیمه عشیرهای در منطقه نقب که در آن سال اخراج و آواره شدند، با این قید که خارج از شاخصهای بررسی و پژوهش کتاب بودند، از فهرست آمار جمعیتی و آبادیها حذف شده است.
شماری از روستاها، از جمله در فرمانداری ناصره و نابلس نیز در فهرست آبادیهای تخریب و اشغال شده قرار ندارد. به اذعان نویسنده کتاب در خلال پژوهشهای میدانی، این نتیجه به دست آمده که آبادیهای مذکور قبل از درگیریهای 1948م/ 1327ش، از جمعیّت خالی شده است و یا فلسطینیان مقیم، در آن مناطق اسکان موقت داشتهاند.
تعدادی از روستاها هم که با دسیسههای کانونهای صهیونیستی از جمله «صندوق ملی یهود» وابسته به سازمان جهانی صهیونیسم، به ویژه در دهه سی میلادی تحت پوشش تبلیغاتی و دروغین خرید و فروش، از مالکیتِ فلسطینیان خارج و به تصرف اشغالگران یهودی درآمده بود، به همین دلیل از فهرست روستاهای اشغالی حذف شده است.
نام تعدادی آبادی نیز با این مدّعا که توسط فرقه پروتستانی «تمپلرها» در سالهای پایانی قرن نوزدهم ایجاد گردیده بود، در فهرست روستاهای اشغالی کتاب حاضر ذکر نشده است. این جماعت گروهی مسیحی با گرایشهای پروتستانی بودند که به عنوان فرقهای از مسیحیان صهیونیست نیز شهرت دارند.
علاوه بر اینها، در پیش گفتار، از ذکر نام چند صد روستای فلسطینی در فهرست 418 آبادی مورد بحث در کتاب حاضر خودداری شده است. به تصریح نویسنده، این روستاهای داخل اراضی اشغالی 48، در آن زمان منهدم و تخریب نشده بودند. البته طبق مستندات موجود، آبادیهای یادشده و حداقل هشتاد درصد آن به تدریج از سوی صهیونیستها اشغال و بسیاری از ساکنان فلسطینی آن در کرانه غربی و نوار غزه آواره و به جای آنان یهودیان مهاجم اسکان داده شدند.
بنابراین، طبق مستندات و دادههای پژوهشی و نیز مندرجات کتاب حاضر، 418 آبادی فهرست شده، در واقع نصف (پنجاه درصد) کُلّ روستاهای تخریب و اشغال شده از سوی مهاجمان یهود به شمار میآید.
یکی از واقعیّتها و پیامدهای بسیار تلخ ماجرای اشغال فلسطین، غارت و سرقت هدفمند آثار و گنجینههای فرهنگی، تاریخی و تمدنی فلسطینیان، به خصوص کتابها و نوشتههای آنان از سوی مهاجمان اشغالگر یهود بود. در این دوران، به موازات تهاجم نظامی، یک دسته سازمان دهی شده صهیونیست، پا به پای دستههای نظامی، مأموریت داشتند آثار، محصولات، میراث و گنجینه های ارزشمند مکتوب یک ملّت کهن را از منازل و دیگر اماکن جمعآوری، غارت و سرقت کنند تا به خیال و اوهام خود، پیشینه تاریخی، تمدنی، فرهنگی و میراث ماندگار آن ها را از صحنه روزگار محو کنند.
پس از ساخت و نمایش فیلم مستند «سرقت بزرگ کتاب» توسط بنی برونر فیلم ساز یهودی که در آن به سرقت هفتاد هزار کتاب و آثار فرهنگی فلسطینی از سوی یهودیان در سال 1948م، اعتراف شد، نبیل العربی دبیرکل اتحادیه عرب نیز در همایش «فلسطین در دست نوشتههای عربی» در قاهره، اعلام کرد که هشتاد هزار کتاب و دستنوشته فلسطینیان در آن سال به سرقت رفته است.
دزدی و غارت اموال و اثاثیه فلسطینیان نمونهای دیگر از رفتارهای ضدانسانی اشغالگران صهیونیست بود که در منابع تاریخی کمتر درباره آن سخن به میان آمده است. این غارت و چپاول به دو صورت سازمانی و نظاممند و نیز پراکنده و فردی بود. براساس طرح «دالت» همزمان با تهاجم نظامی و اشغال هر روستا یا شهر، در کنار تیپها و گردانهای نظامی، واحدهایی نیز ماموریت جمع آوری دارایی، اموال، اثاثیه، شامل پول نقد، اسناد و اوراق بهادار، وسایل گوناگون زندگی صاحبان خانه ها و اماکن فلسطینی را به عهده داشتند. علاوه بر این اقدام سازمانی، سربازان، افسران و نیروهای مهاجم یهودی به صورت شخصی در این دزدی و غارت سهم و مشارکت داشتند. این شیوهی رفتاری رذیلانه اگرچه از سوی اکثر پژوهشگران و تاریخ نگاران یهودی نادیده گرفته شده، اما ایلان پاپه آن را شرم آورترین اقدام مهاجمان یهودی توصیف و به گوشههایی از آن اشاره کرده است: «ناظران سازمان ملل از موج گسترده دزدی و غارت که تا اکتبر 1948م/ مهر 1327ش، تمامی روستاها و شهرهای فلسطین را دربرگرفته بود، تعجب کرده بودند.»
به اعتراف صریح این نویسنده یهودی، غارت خانهها، فروشگاه ها، مغازه ها، انبارها، مساجد و اماکن فلسطینی رایج ترین جنایت نیروهای اسرائیلی بود که به صورت کاملا سازماندهی شده و هدفمند و نیز به طور پراکنده و فردی، انجام می شد. غارت و دزدی نظاممند مطابق طرح و دستور فرماندهان و مقامات دولت اسرائیل بود که تمام منابع گندم، آرد، برنج، شکر، جو و ... را شامل میشد. این غارت تا 15 مه 1948م/ 26/2/1327ش، در برابر دیدگان و نظارت نیروهای اشغالگر انگلیسی که قیمومت آن سرزمین و مسئولیت امنیت، نظم و حمایت از شهروندان فلسطینی را عهده دار بودند، صورت می گرفت و پس از آن در برابر چشمان ناظران سازمان ملل.
«اسحاق چیزیک» فرمانده نظامی یهودی شهر بندری یافا، در ژوئیه 1948م/ تیر 1327ش، به دیوید بن گوریون سرکردهی فرماندهان و رهبران یهودی مستقر در فلسطین درباره چگونگی اجرای برنامه غارت و تاراج اموال فلسطینیان می نویسد: «طبق دستور و خواست شما، همه امکانات و تجهیزات موردنیاز ارتش از یافا منتقل و در اختیار آنها گذاشته خواهد شد. از 15 مه 1948، روزانه به طور متوسط یکصد کامیون از این شهر خارج می شود. همه منازل تخلیه و اثاثیه و اموال خارج شده و بندر آماده و در حال عملیّات است.»
«اسحاق لوی» رئیس سیستم اطلاعاتی سازمان نظامی - تروریستی هاگانا در بیت المقدس نیز به نقل از گزارش «ستوان پتی» ناظر فرانسوی سازمان ملل، به موضوع دزدی و غارت سازمان یافته، گسترده و کامل اموال فلسطینیان در شهر عکا در ماه مه 1948م/ اردیبهشت 1327ش، از سوی نیروهای یهود اعتراف کرده است.
ایلان پاپه به نقل از دیوید هورویتز عضو بلندپایه گروه مشورتی بن گوریون در امور راهبردی و اولین رئیس بانک «ملّی» اسرائیل، فقط میزان پول های تصرف شده از بانک ها، موسسات مالی و خانه های متعلق به 000/300/1 فلسطینی از سوی یهودیان، را «یکصد میلیون پوند» ذکر کرده است. البته بعضی کارشناسان و ناظران مطلع معتقدند که رقم واقعی بسیار بیشتر از این مبلغ است که مقامات اسرائیلی با پنهانکاری تمام از ذکر آن خودداری می کنند.