به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 99
بازدید دیروز: 2,852
بازدید هفته: 11,138
بازدید ماه: 16,928
بازدید کل: 23,505,300
افراد آنلاین: 3
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۱۰ فروردین ۱٤۰۳
Friday , 29 March 2024
الجمعة ، ۱۹ رمضان ۱٤٤۵
فروردین 1403
جپچسدیش
321
10987654
17161514131211
24232221201918
31302928272625
آخرین اخبار
۱۶ - ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع) - شناخت وظیفه امام، ویژگی شیعه حقیقی ۱۳۹۹/۰۳/۰۶
ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع) - ۱۶

شناخت وظیفه امام، ویژگی شیعه حقیقی

انتقال مناصب پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع)
ما شیعه معتقدیم آن کسى که بعد از پیغمبر(ص) این هر دو منصب را به حکم خدا و پیغمبر در دست گرفت، یعنى منصب تفسیر و تدوین مکتب و منصب رهبرى و ادامه‏ راه سیاسى پیغمبر(ص)، علىّ‏بن ‏ابى‏طالب امیرالمؤمنین(ع) است. «دلیلش چیست» را بعد از این همه کتابها و منبرها و حرفها از من سؤال نکنید؛ بحث ما این نیست.
امامت براى خاطر این دو منظور و دو هدف است: یکى تشریح مکتب، تفسیر مکتب، تدوین مکتب؛ و دیگرى ادامه‏ راه جامعه‏ اسلامى؛ یعنى زمام جامعه را در دست گرفتن و جامعه را در همان خطّ‌سیر و خطّ‌مشى‏اى که پدیدآورنده‏ انقلاب _ یعنى پیامبر(ص) _ ترسیم کرده و معیّن کرده و از پیش معلوم شده، پیش بردن و کشاندن. اینها وظیفه‏ى امام است.
این دو وظیفه به گفته خود پیغمبر(ص) بعد از پیغمبر محوّل شد به امیرالمؤمنین(ع) و بعد از امیرالمؤمنین(ع) هم به یازده امام دیگر. هم از طریق شیعه و هم از طریق سنّى روایاتی نقل شده که خود پیغمبر(ص) معیّن کردند که دوازده نفر بعد از من امام هستند: «الأئمّة من ولدى اثناعشر».1
امام، البتّه به همین معنایی که عرض کردیم؛ یعنى هم شارح مکتب و مفسّر مکتب و هم ادامه دهنده‏ راه پیغمبر در پیشبرد جامعه؛ یعنى کارهاى سیاسى پیغمبر. به تعبیر دیگر، امام داراى دو بال است: یک بال، بال فکرى؛ یک بال، بال سیاسى. امام با یک دست مکتب را تبیین می‌کند، با دست دیگر زمام جامعه‏ اسلامى را در دست می‌گیرد و به سوى هدف پیش می‌برد.
پیغمبر فرموده این کسانى که امام هستند و این دو وظیفه به آنها محوّل شده، دوازده نفرند. در بعضى از روایات اسم و رسم و خصوصیات و نام و نشان اینها معیّن شده2 و البتّه درست هم هست؛ به حسب فکر دقیق و تحقیقى، اشکالى هم ندارد. بعد از امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبى است، بعد از او امام حسین‏بن ‏على است، بعد از او علىّ‏بن ‏الحسین است، بعد از او محمّدبن ‏على است، بعد از او جعفربن‏ محمّد است، بعد از او موسى‏بن ‏جعفر است، بعد از او علىّ‏بن‏ موسى است، بعد از او محمّدبن ‏على است، بعد از او علىّ‏بن‏ محمّد است، بعد از او حسن‏بن‏ على است، بعد از او محمّدبن‏ حسن است(ص). اینها ائمّه‏ مایند.
پس ما تا الان فهمیدیم که این دوازده بزرگوار که ما اسم اینها را از بچّگی شنیده‌ایم و در کودکى در گاهواره نام آنها لالایی و ذکر خواب ما بوده و محبّت اینها در دل‌هاى ما بسى عمیق و نافذ است و آرزومند بوده‌ایم و هستیم که در زندگى، راه آنها را بپیماییم و پس از مرگ با آنها باشیم و در قیامت در کنار اینها قرار بگیریم و خدا نظرى که به اینها می‌کند، به ما بکند و خودمان را شیعه‏ اینها میدانیم، براى چه معیّن شده‌اند و خدا از اینها چه خواسته و مکتب از اینها چه انتظارى دارد. این را تا الان فهمیدیم.
شیعه‏ واقعى آن کسى است که این هدف را می‌فهمد و یک کلمه به شما بگویم: ما اگر چنانچه صد سال هم عمر کنیم، امّا ندانیم که امام ما براى چه بود و در راه اماممان حرکت نکنیم، شایسته و لایق نام شیعه نیستیم. حالا یک وقتى یک آقایی، یک غیر آقایی، به ما شیعه بگوید، یا خدا و یا خود آن بزرگوارها بخواهند لطف کنند، تفضّل کنند و چنین لطفى جایز باشد و به ما بگویند شیعه، آن با خودشان است؛ امّا به حسب آنچه که از موازین دست ما است، اینطور نیست.
ما اگر ندانیم راه آنها چه بوده است و آنها چه کار می‌خواستند بکنند و به کدام جهت می‌خواستند بروند و ندانیم که حالا ما باید به کدام سمت برویم، همین می‌شود دیگر. اگر ندانستیم که آنها کجا می‌خواستند بروند، یعنى نمی‌دانیم که ما حالا کجا می‌خواهیم برویم؛ چون ما هم دنباله‏رو آنهاییم. اگر این را ندانیم، ما شیعه نیستیم.
مؤمن‌زیستی و مؤمن‌آفرینی از خصوصیّات شیعه زمان ائمّه(ع)
بنده ان‏شاءالله در یکى از روزهایی که مى‏آیم، به مناسبت، «شیعه» را تعریف می‌کنم و می‌گویم که در زمان ائمّه به چه جور آدمى شیعه گفته میشد و گمان می‌کنم اگر بدانیم شیعه به چه کسی گفته می‌شده، براى اکثر ما مایه‏ شرمندگى شود.
صرفا مسئله‏ نماز و روزه و این حرفها _ که در پاره‌ای از روایات است و درست هم است _ نبوده؛ اگرچه آنها هم هست، امّا اصول قضایا نیست؛ اصول قضایا چیزهاى دیگرى است که در آنها بوده و متاسّفانه در اکثر ما نیست. آن روز شیعه می‌فهمید و احساس می‌کرد که امام او براى چیست و راه او چیست و کجا می‌خواهد برود و مسئولیّت او کدام است؛ لذا راه خودش را هم انتخاب می‌کرد.
لذا بود که این خاصیّت عظیم اسلامى _ اینکه مؤمن، مؤمن را نگه می‌دارد _ در جامعه‏ شیعی آن روز بود. «مؤمن‏آفرینى» در جامعه‏ شیعه‏ زمان ائمّه بود و امروز نیست. «مؤمن‌زیستى» در جامعه‏ى صدر اسلام بود و امروز نیست. آنها مؤمن زیست می‌کردند و مؤمن می‌مردند و مؤمن مى‏آفریدند.
پانوشت‌ها
1- بحارالانوار، علّامه محمّدباقر مجلسی، ج 8 ص 366 (با‌اندکی تفاوت)
2- از آن جمله: کمال‌الدّین و تمام‌النعمّة، شیخ صدوق، ج‏1، صص251 _ 253، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ابن شهرآشوب، ج‏1، ص 282؛ بحارالانوار، علّامه محمّدباقر مجلسی، ج‏36، ص250