۱۱۰۴ - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه : بررسی نجاست سگ در اسلام و احکام فقهی آن: سگ؛ وفادارِ نجـس ۱۴۰۲/۰۸/۱۰
بررسی نجاست سگ در اسلام و احکام فقهی آن:
سگ؛ وفادارِ نجـس
۱۴۰۲/۰۸/۱۰
چرا سگ نجس است؟ اصلاً اگر بیفایده است، چرا خدا آن را آفرید؟
پیش از بررسی فقهی حکم سگ در اسلام ذکر مقدمات زیر ضرورت دارد:
1. ساز و کار حاکم بر مقررات الهی
احکام و مقررات الهی همگی در جهت و مبتنی بر مصالح و مفاسد دنیوی و اخروی انسانهاست.
ملاک پاکی و نجسی یک شیء همیشه براساس مصالح و مفاسد مترتب برآن است ولی گستره مصالح و مفاسد همیشه مادی نیست بلکه مصالح معنوی و علل و اسباب غیر مادی (که با علوم تجربی قابل دسترسی نیست) در بسیاری از موارد نقش اصلی را بازی میکند. اسلام برای دفع مفاسد مادی یا معنوی که بر مخلوقات عالم مترتب است همه آنان را پاک معرفی کرده و تعداد انگشتشماری از آنها را به عنوان نجس دانسته که به واسطه حکم نجاست، بعضی از محدودیتها مانند خوردن و آشامیدن و یا نماز خواندن با آنجایز نخواهد بود.
ساز و کار حاکم بر شناسایی مصالح و مفاسد موجودات و نوع و کیفیت بهرهوری از مخلوقات در اسلام امری است که به وسیله احکام وضعی و تکلیفی مشخص میشود.
در این راستا شناسایی معنا و مفهوم حکم تکلیفی و وضعی در تبیین بهتر مباحث آتی راهگشا خواهد بود.
2. احکام شرعی و انواع آن
احکام شرعی مقرراتی هستند که از طرف خدا برای تنظیم زندگی فردی اجتماعی و عبادی انسان و بر اساس مصالح و مفاسد مترتب بر آن وضع شده و آنچه در قرآن و روایات و اخبار معصومان و یافتههای قطعی عقل آمده ظاهرکننده و کاشف از این مقررات است.(1)
با اندکی تامل در خواهیم یافت برای تنظیم زندگی فردی و اجتماعی و عبادی حداقل به دو دسته مقررات نیازمندیم:
دسته اوّل مقرراتی که بر اساس مصلحت و مفسده بشر تکلیف انسان را در مورد رفتارهای مختلف مشخص کند.
دسته دوم مقرراتی که بر اساس نوع و ویژگی موجودات و خواص و تاثیرات و روابط آنها با یکدیگر، مقررات مربوط به ماهیت موجودات و روابط اعتباری بین آنها را تعیین کند.
از این جهت احکام و مقررات گاهی مربوط به فعل و رفتار انسان است که به آن «حکم تکلیفی» گفته میشود و به وسیله پنج عنوان واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح بیان میگردد و گاهی مربوط به ذات موجودات و اعتبارات ناشی از ارتباط بین آنها است که به آن «حکم وضعی» گفته میشود و به وسیله عناوین مختلفی مانند نجاست، طهارت، فساد، بطلان، ملکیت، زوجیت و... بیان میگردد. (2)
احکام وضعی ارتباط تنگاتنگی با احکام تکلیفی دارند بهگونهای که میتوان ادعا کرد هیچ حکم وضعی و جود ندارد مگر آنکه احکام تکلیفی به دنبال آن مطرح باشد.
3. سگ در نظام آفرینش و مقررات مربوط به آن
ذکر چند نکته در مورد جایگاه سگ در نظام آفرینش و مقررات الهی ناظر بر آن ضروری است.
اوّل: سگ به عنوان یکی از مخلوقات خدا در چرخه نظام آفرینش و جهت استفاده آدمی خلق شده است. همانگونه که در حدیث نبوی یکی از اسرار خلقت سگ را به عنوان حمایت و حفاظت از انسان بیان کرده و رمز دشمنی سگ با دیگر حیوانات وحشی را در مسیر تحقق این منفعت یادآور شده(3) در عین حال از نظر شرعی حقوقی نیز برای سگ مقرر شده که آدمیان ملزم به رعایت آنها هستند.(4)
دوم: انسانها در ارتباط با این مخلوق الهی با دو دسته احکام وضعی و تکلیفی روبهرو هستند که این احکام بر اساس مصالح و مفاسد مادی و معنوی میباشد.
حکم وضعی در مورد سگ در اسلام نجاست است و این حکم از احکام اتفاقی بین تمام مسلمانان بوده و هیچ یک از علمای امامیه در نجاست آن شک و شبههای ندارند؛(5) ادله کافی برای اثبات این حکم وجود دارد که به آن خواهیم پرداخت. حکم نجاست سگ به معنای عدم جواز انواع استفادهها و یا حتی ممنوعیت تماس با این حیوان نیست؛ بلکه این حکم به جهت ایجاد محدودیتهایی در شیوۀ رفتار با سگ و ممنوعیت بعضی استفادهها از آن است؛ مانند حرمت خوردن گوشت سگ و حرمت استفاده از پوست و موی آن در لباس نمازگزار و احکامی از این دست که بیان خواهد شد.
سوم: مقررات اسلامی در ضمن احکام تکلیفی متفاوتی مثل حرمت، حلیت، استحباب، کراهت و اباحه بیان شده و همه این احکام تکلیفی در مورد سگ مصداق دارد؛ به عنوان مثال از نظر اسلام استفاده از سگ در امر نگهبانی از منزل یا باغ و یا دام مباح بوده(6) و اقدام جهت حفظ حیات چنین سگی واجب(7)، صدمه زدن به چنین سگهایی حرام بوده و مستلزم پرداخت خسارت مالی است(8) تماس با اینگونه سگها و یا همراه داشتن آن در خانه بدون آنکه مکانی جداگانه برای آن تدارک دیده شود مکروه(9)، غذا دادن به سگ مستحب(10) و خوردن گوشت آن حرام است.(11)
بررسی فقهی حکم سگ در اسلام
پس از بیان مطالب فوق در این بخش به بررسی حکم سگ در اسلام میپردازیم. بحث را در دو قسمت اصلی حکم وضعی و احکام مختلف تکلیفی پی میگیریم.
حکم وضعی نجاست سگ: همه فقها از صدر اسلام تاکنون بر نجاست سگ اتفاقنظر داشتهاند. این نظر فقها مستند به ادلهای است که در ادامه به آن اشاره میکنیم.
دلائل نجاست سگ
در نجاست سگ از نظر فقه امامیه جای شک و تردیدی نیست و هیچ یک از فقهای امامیه با آن مخالفتی نداشته و در اثبات نجاست آن به دو دسته دلیل متوسل شدهاند:
دلیل اوّل: اجماع
همه فقها اعم از متقدمان و متاخران از فقهای شیعه قائل به نجاست سگ هستند. شیخ صدوق در کتاب المقنع، شیخ مفید در المقنعه، سیدمرتضی در الانتصار و الناصریات و الرسائل، سلار در المراسم العلویه، شیخ طوسی در الاقتصاد و الخلاف و الرسائل العشر و النهایه، قاضی ابن البراج در المهذب، ابن حمزة طوسی در الوسیلة، ابن زهرة در غنیة النزوع، ابن إدریس در السرائر، محقق حلی در المختصر النافع و المعتبر و شرائع الإسلام، یحیى بن سعید حلی در الجامع للشرایع و نزهة الناظر فی الجمع بین الأشباه والنظائر، فاضل آبی در کشف الرموز از جمله علمای پیشین هستند که به نجاست سگ تصریح کردهاند و قول آنان در تحقق اجماع مؤثر است. ضمن آنکه بعضی از ایشان صراحتا به اجماعی بودن این حکم اشاره کردهاند.
دلیل دوم: روایات
روایات فراوان بلکه در حد تواتر(12) در مورد نجاست سگ در کتب معتبر روایی شیعه وجود دارد با بیانهای مختلف که بعضی به دلالت صریح مطابقی و بعضی به دلالت التزامی و تضمنی بیانگر نجاست سگ است. با مراجعه به یکی از کتب روایی(13) بعضی عبارتها را نقل میکنیم:
«الکلب رجس نجس؛(14)سگ موجودی نجس است.»
«انّ الله تعالى لم یخلق خلقاً أنجس من الکلب؛(15) خداوند هیچ مخلوقی را نجستر از سگ نیافرید.»
«لا والله انّه نجس لا والله انّه نجس؛(16) به خدا قسم سگ نجس است. به خدا قسم سگ نجس است.»
«إن أصاب ثوبک من الکلب رطوبة فاغسله؛(17) اگر رطوبتی از سگ به لباست برخورد کرد آن را بشوی.»
«یغْسِلُ الْمَکانَ الَّذِی أَصَابَه [الکلب]؛(18) مکانی از بدن را که با سگ برخورد کرده تطهیر کنید.»
«وَ لَا تَشْرَبْ مِنْ سُؤْرِ الْکلْب؛(19) از دمخورده سگ چیزی ننوش.»
«سَأَلْتُهُ عَنِ الْکلْبِیشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاء؛(20) از امام صادق(ع) در مورد ظرفی که سگ از آن آب خورده پرسیدم، فرمود: باید آن را پاک و تطهیر کنی.»
و روایات متعدد دیگر.(21)
احکام تکلیفی مرتبط با سگ
همانطور که در مقدمه گفتیم سگ به عنوان یکی از مخلوقات الهی جهت بهرهمندی انسان خلق شده و خدا شیوه و چگونگی بهرهوری را برای انسانها بیان کرده تا ضمن استفاده از منافع آن، از ضررها و مفاسد معنوی و مادی که به مقتضای خلقت در سگ وجود دارد مصون باشند.
در مورد بهرهمندی و ارتباط انسان با سگ احکام تکلیفی وجود دارد که به بررسی آنها میپردازیم.
در این راستا به بیان حکم انتفاع و ارتباط، تماس، نگهداری، خوردن، استفاده از اجزای سگ مانند پوست و مو به عنوان لباس و مسائلی از این قبیل خواهیم پرداخت.
احکام تکلیفی مرتبط با سگ در پنج حکم خلاصه میشود که عبارتند از:
واجب: حکمی الزامی است که مقتضی این است که خدا به واسطه مصلحت الزامی که در آن وجود دارد، راضی به ترک آن نیست و انسان به واسطه ترک آن مستوجب عذاب میشود.
حرام: حکمی الزامی است که مقتضی این است که خداوند به واسطه مفسده الزامی که در آن وجود دارد، راضی به انجام آن نیست و انسان به واسطه انجام آن مستوجب عذاب میشود.
مستحب: حکمی غیر الزامی است که به واسطه مصالحی که در آن وجود دارد، مورد عنایت خدا بوده و عمل طبق آن به نفع انسانهاست اما اگر ترک شود مستوجب غضب و عذاب الهی نیست.
مکروه: حکمی غیر الزامی است که به واسطه مفاسدی که در آن وجود دارد، مورد عنایت خداوند بوده و عمل بر طبق آن به ضرر انسانهاست ولی اگر عمل شود مستوجب غضب و عذاب الهی نیست.
مباح: دارای مفسده و مصلحت ترجیحی نیست و انجام یا ترک آن اشکالی ندارد.
با وجود نجاست سگ، اصل اوّلی در مورد انواع انتفاعات از این حیوان بنا به مقتضای اصالة الصحه و اصل حلیت(22)، جواز است اما باید انتفاع عقلایی باشد، نه وهمی.
1. نگهبانی و شکار:
استفاده از سگ در امر نگهبانی منزل، دام، باغ، شکار و سگهایی که دارای منفعت عقلایی بوده و سگ قابل آموزش (در امور عقلایی)، حلال بوده و خرید و فروش آن نیز حلال است.(23)
2. جرمیابی و نجات:
با پیشرفت علم و شناخت ویژگیهای منحصر به فرد این حیوان از نظر بویایی استفاده از آن در مواردی مثل استفاده پلیس برای کشف مواد مخدر یا مواد منفجره و یا تعقیب مجرمان و همچنین استفاده از آن در حوادث غیرمنتظره بنا بر قاعده فقهی اصالة الصحه و اصالة الحلیه جایز و حلال است.
3. امور طبی و پزشکی:
استفاده از اجزای سگ مانند خون یا جوارح داخلی و ظاهری آن جهت درمان پزشکی و یا پیوند به انسان جایز میباشد و در صورت پیوند این اجزا عضوی از بدن آدمی شمرده میشود و دیگر نجس نیست.(24)
* نکته: چنین سگهایی (سگ نکهبان، شکار، سگ پلیس و..) به لحاظ سودمندی که دارند مال محسوب شده، قابل خرید و فروش و رهن و اجاره و... هستند. صدمه به آنان ضمانآور و مستوجب پرداخت خسارت است و حتی پرداخت هزینههای مربوط به حفظ آن مانند تامین خوراک و درمان آن بر مالک واجب است.(25)
4. خوردن:
استفاده از سگ برای خوردن، حرام است و این مطلب از طریق روایات و برخی از قواعد فقهی قابل اثبات است؛ ضمن آنکه آدمی به مقتضای طبیعت انسانی از خوردن گوشت سگ تنفر دارد.(26)
قاعده فقهی عامی وجود دارد مبنی بر اینکه: «کل نجس حرام»؛ هرچیز نجسی خوردنش حرام است. خوردن سگ نیز به سبب نجاستش حرام است.
روایات متعدد هم بر حرمت گوشت سگ دلالت میکند که در یک نمونه امام سه مرتبه با تاکید حرمت استفاده از گوشت سگ را یادآور میشوند.(27)
5. استفاده در لباس و...:
استفاده از پوست و موی سگ در لباس جایز نیست و موجب بطلان نماز میشود.
پوست سگ از نظر فقهای امامیه نجس بوده و با دباغی هم پاک نمیشود؛ از این رو استفاده از آن در لباس و پوشاک ممنوع است و نماز با آن هم باطل میباشد؛ ولی اگر منفعت عقلایی برای آن وجود داشته باشد مانند پیوند و امثال آن استفاده از آن اشکالی ندارد و به لحاظ آنکه جزئی از بدن انسان میشود، پاک شمرده میشود.
6. تماس و نگهداری:
تماس و نگهداری هرگونه سگ در خانه کراهت شدید دارد ولی در مورد سگ نگهبان و شکار در صورتی که در مکان جداگانهای در منزل نگهداری شود مکروه نیست.(28)
7. حکم خرید و فروش و نگهداری سگ به عنوان زینت:
استفاده از سگ به عنوان زینت در بعضی جوامع غربی که به نظر میرسد ناشی از خلأ عاطفی، روانی و اجتماعی است، منفعت توهمی بوده و عقلایی نیست؛ به همین جهت استفاده از سگ بدین منظور مورد نهی شدید روایات قرار گرفته و کراهت دارد. ضمن آنکه خرید و فروش سگ غیر از مواردی که در بالا گفته شد جایز نبوده و استفاده از پول حاصل از آن حرام است.(29)
8. کشتن و صدمه زدن به سگ:
صدمه و کشتن سگ در صورتی که هار بوده و یا بنا به تعبیر روایات گاز گیرنده(30) و موذی باشد جایز است؛ اما سگهایی که دارای منفعت عقلایی هستند، نه تنها کشتن آنها حرام بلکه مستوجب ضمان و پرداخت خسارت به مالک است. روایات متعددی در این مورد در بابی مستقل تحت عنوان باب خسارت مالی سگها آورده شده است.(31)
9. رسیدگی و احسان به سگ:
دادن غذا و آب به همه حیوانات و از جمله انواع سگ مستحب و صدقه محسوب میشود. البته اگر هر جاندارى در اختیار کسى قرار بگیرد، تامین وسایل زندگى آن جاندار از جمله غذا و آب بر شخص واجب خواهد شد.
در هر حال کلمه جاندار شامل همه انواع حیوانات است و بنابر این دادن آب و غذا به همه جانداران مستحب است؛ مگر حیواناتى که آزار و ضررى به انسان وارد کنند، مانند عقرب و افعى و مار که موذى هستند و همچنین مانند سگهار و دیگر حیوانات بیمار که بیمارى آنها علاجناپذیر و موجب ضرر است.
بنابراین، احکام فقهی مقرّر شده شامل هر حیوانى مىباشد، خواه گوشتش خوردنى باشد، یا نه، بلکه خواه به گونهای قابل بهرهبردارى باشد یا نه. (32)
اگر مقداری آب برای رفع تشنگی یکی از دو حیوان سگ و گوسفند وجود داشته باشد که هر دو در آستانه مرگ هستند، آب را باید به سگ داد و گوسفند را ذبح کرد؛ بدان جهت که پایان دادن به حیات گوسفند با ذبح شرعى، امرى مجاز است؛ ولى کشتن سگ از تشنگى خلاف موازین شرعی است، پس آب به سگ داده مىشود تا بدون علت هلاک نشود. این نکته را شهید ثانی در کتاب مسالک آورده است.(33)
فلسفه نجاست سگ
در رابطه با فلسفه نجاست سگ بیان نکاتی، ضروری بهنظر میرسد:
۱. هیچگاه قوانین الهی، موجود پاکیزهای را که برای استفاده و سودمندی بشر آفریده شده، تحریم نمیکند و دستگاه تشریع (قانونگذاری) در هر جا با آفرینش، مطابق و هماهنگ است.(34) در قرآن بر این نکته تأکید شده که هر چیزی که در اسلام حلال شده به دلیل پاک بودن آن است و هر چیزی حرام شده به دلیل خبیث بودن و ناپاکی آن است.(35)
۲. گاهی تحریم چیزی به خاطر بهداشت و حفظ جسم است و گاهی به خاطر تهذیب روح و زمانی به خاطر حفظ نظام اجتماعی. در کتاب مفردات، راغب میگوید: نجس به هرگونه پلیدی اطلاق شده و دو گونه است: یک نوع پلیدی ظاهری و دیگری پلیدی باطنی.(36)
طبرسی در مجمعالبیان مینویسد: «به هر چیزی که طبع انسان از آن تنفر داشته باشد، نجس گفته میشود، به همین دلیل این واژه در موارد زیادی به کار میرود که مفهوم آن (یعنی نجاست و آلودگی ظاهری) مورد نظر نیست مثلاً عرب دردهایی را که دیر درمان مییابد، نجس میگوید. اشخاص پست و شرور با این کلمه توصیف میشوند. پیری و فرسودگی بدن را نیز نجس میگویند.»(37)
نجاست و ناپاکی مورد نظر شرع مقدس تنها به معنای داشتن ضرر و زیان مادی بر جسم نیست، بلکه ممکن است چیزی به دلیل اثرات ویرانگری که بر روح و صفای دل آدمی دارد و موجبات دوری انسان از یاد خدا و درک معارف دین است، جزو امور ناپاک و خبیث قرار گیرد. بنابراین، هر چیزی که حرام شده لزوماً مفاسدی دارد، امّا اینگونه نیست که لزوماً مفسده آن جسمی باشد.
۳. فقها بر این نکته تأکید میکنند که «نجاست» با «قذارت» به معنی بهداشتی نبودن تفاوت دارد. اینگونه نیست که هر چیز پاکی بهداشتی هم باشد، همانگونه که لزوماً هر چیز نجسی غیر بهداشتی نیست. به همین دلیل مشرک در قرآن نجس دانسته شده، با اینکه ممکن است تمام مسائل بهداشتی را رعایت کند.(38) همچنین خون داخل بدن انسان نجس است ولی لزوماً غیربهداشتی نیست و از آن برای بیماران استفاده میکنند.
۴. متأسفانه در قرون اخیر به دلیل حاکمیت تفکرات علمگرایانه، بسیاری از اندیشهها بدین سو جهتگیری کردهاند که احکام خدا را با علوم تجربی بسنجند که در عمل نیز ناکار آمدی این روش به اثبات رسیده. علوم تجربی بخش کوچکی از دانش بشری را تشکیل میدهند و قابلیت آن را ندارند که ملاک فهم همه حقائق بهخصوص حقایق دینی قرار بگیرند. به علاوه با گذشت زمان، تغییر و دگرگونی و کشف خطا در بسیاری از گزارههای علوم به امر عادی بدل شده و همه روزه میتوان در میان مجلات علمی و حتی اخبار روزانۀ رسانهها مواردی از تغییرات را دید.
۵. موضوع «نجاست سگ» کاملاً جدا از موضوعاتی مانند «نگهداری از سگ در منزل» یا «حقوق سگ» یا «خرید و فروش سگ» است. هر یک از این عناوین باید به صورت جداگانه بررسی شود. بنابراین نجس بودن سگ دلیلی بر حرمت نگهداری و استفادههای حلال دیگر مانند شکار و نگهبانی نیست. همچنین مفید و وفادار بودن سگ به طهارت و نجاست آن ربطی ندارد.
اگر قرار بود هر چیزی که مفید است، طاهر باشد، خون که زندگی انسان با کمبود آن در خطر میافتد، نباید نجس میبود.
۶. امام باقر(ع) در مقدمه پاسخ به سؤالی در مورد علت نجاست برخی نجاسات فرمودهاند:
«وَ لَکنَّهُ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ فَعَلِمَ مَا یقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا یصْلِحُهُمْ فَأَحَلَّهُ لَهُمْ وَ أَبَاحَهُ وَ عَلِمَ مَا یضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ وَ حَرَّمَهُ عَلَیهِمْ؛(39) خداوند متعال خلق را آفرید و آنچه را که جسمشان بدان استوار است و آنچه را که به مصلحت آنها است میداند، از این رو آن را بر آنها حلال کرد و به آنچه که برایشان ضرر دارد نیز علم دارد، لذا آن را حرام کرد.»
آثار نجاست سگ
ضمن توجه به معنای نجاست و اینکه علل و عوامل مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی میتواند به عنوان علت نجاست یک شیء قرار گیرد و با توجه به اینکه بررسی فلسفه احکام به معنی تمام علت یک حکم نیست، چند مطلب را در مورد فلسفه نجاست سگ اشاره میکنیم:
مطلب اوّل، تاثیرات معنوی:
به لحاظ تاثیراتی که برای همزیستی با این حیوان در روایات اشاره شده (مثل عدم قبول نماز یا عدم نزول فرشتگان در خانهای که سگ در آن وجود دارد) سگ از آن دسته از نجاساتی است که مفسده معنوی آن بیشتر تاکید شده، از آنجا که با علوم تجربی و عقل ابزاری راهی برای رسیدن به فلسفه معنوی و فرامادی احکام وجود ندارد، ناگزیر باید این دسته از مفاسد و مصالح را در کلام معصومان که از وحی سرچشمه گرفته جویا شویم. از این حیث در روایات متعدد به چند فلسفه معنوی نجاست سگ اشاره شده:
الف) فرشتگان در خانهای که در آن سگ وجود دارد نازل نمیشوند.(40)
ب) نماز در خانهای که در آن سگ وجود دارد کراهت شدید دارد.(41)
ج) از بین رفتن اعمال خوب شخص در اثر همنشینی با سگ.(42)
مطلب دوم، مفاسد بهداشتی:
یادآوری این مطلب ضروری است که برخلاف تفکر رایج در بین مردم منظور از مضرات بهداشتی در مورد سگ آن نیست که این زیانها علت نجاست است؛ بلکه مقصود آن است که این موارد میتواند یکی از حکمتهای نجاست سگ باشد.
نگهداری سگ عموما سبب به وجود آمدن زمینه بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان میشود. البته این بیماریها در ارتباط با دیگر حیوانات نیز ممکن است به وجود بیاید؛ اما متاسفانه به دلیل اینکه عموماً سگ از همزیستی نزدیکتری با صاحب خود برخوردار است (به طوری که عموماً در محل زندگی و ساختمان صاحبش رفت و آمد دارد) زمینه سرایت بیماری بیشتر است.
در مورد سگ دلائل پزشکی که گویای زیانبار بودن سگ برای انسان است وجود دارد. برای مثال میتوان به نمونهای از بیماریهای ویروسهای موجود در بدن سگ اشاره کرد: هاری، ککها، شپشها، کرمهای گرد و کرمهای نواری و... حیوانی که دائم با دهانش مشغول لیسیدن پشت خود باشد و به هنگام ادرار ابتدا محل ادرار سگهای دیگر را بوییده و لیس بزند نمیتواند حیوان بهداشتی باشد. ممکن است دلیل نجاست سگ همین امور باشد، امّا از آنجا که نمیدانیم چه زیانهای دیگری در سگ نهفته است، حتّی اگر مطمئن شویم که معاشرت با سگ هیچ یک از ضررهای جسمی یادشده را برای ما ندارد، باز میگوییم نجس است چراکه ممکن است زیانی معنوی و یا زیان جسمی داشته باشد که دانش بشر هنوز توان دست یافتن به آن را ندارد. به بیان دیگر با اعتماد به خدای حکیم و دانایی که این حکم را وضع کرده، همچنان سگ را آلوده و نجس خواهیم دانست.
مطلب سوم، مفاسد روانی واجتماعی:
از مهمترین مفاسد دنیوی مترتب بر نجاست سگ مفاسد عاطفی و روانی است که مفاسد اجتماعی مهمی را در پی خواهد داشت.
به رغم آنکه توسط احکام شریعت سگ به عنوان حیوان نجسالعین معرفی شده، میبینیم برخی از افراد با سگ انس فراوان دارند؛ چنانکه گاه بودن و بازی با سگ برای آنان شیرینتر از همنشینی با اعضای خانواده میباشد. فرض میکنیم که این حکم اسلامی نبود، آن وقت پیامد آن این بود که بسیاری از افراد حتی اهل ایمان، سگی در خانه داشته باشند و فرزندان با آنها انس بگیرند و خود آنان با آن سرگرم شوند. با کمی دقت مییابیم برای کاری که هیچ ارزش معنوی و مادی ندارد، تا چه اندازه وقت و هزینههای فراوان صرف میشد و انسانها را از کارهای ضروری و مفید باز میداشت.
تاثیرات مرتبط با وابستگی عاطفی به این حیوان در کشورهای غربی به حدی است که گزارش شده فردی ثروتمند تمام اموالش را برای سگش وصیت کرد و فرزندان خود را از ارث محروم نمود و حتی فردی با سگ ازدواج کرد.
وفاداری سگ خطر وابستگی و همزیستی با این حیوان را تندتر میکند. شخص به جای اینکه خلا عاطفی خود را با پیوند به جامعه و فرزندان خود به طور معقولی جبران کند، با دلبستگی به سگ باوفا، خود را مشغول کرده و زمینه گسست خانوادگی و مشکلات فراوان فردی و اخلاقی را به وجود میآورد. با توجه به تمام آنچه بیان شد مشخص میشود اسلام به رغم مفید دانستن برخی از انواع سگ و وضع تکالیف شرعی برای چگونگی رفتار با آن، به جهت ضررهایی که تماس و ارتباط بیش از حد با سگ برای انسان دارد، سگ را موجودی نجس قلمداد کرده است. نجس دانستن سگ مانع استفاده از آن نیست. چنانکه مفید بودن سگ ملازمهای با پاک بودن آن ندارد.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه
___________________
1. برای شناخت منابع احکام خصوصا در مورد منبع بودن عقل برای احکام الهی رجوع کنید به: مجله معرفت شماره 61. «نقش عقل در استنباط قواعد و مقررات حقوقی از دیدگاه اسلام» سید ابراهیم حسینی، ص 102 2. جمعی از نویسندگان، تاریخ الفقه و تطوراته (المنتخب)، ص 100. 3. ابن بابویه، محمد بن علی، عللالشرائع، ج2، ص497، باب250، باب علهًْ خلق الکلب، حدیث1. 4. مراجعه کنید به بخش حقوق حیوانات رسائل فقهى (علامه جعفرى)، ص 113. 5. البته ابوحنیفه قائل به نجاست حکمی سگ است نه نجاست عینی. مراجعه کنید به کتاب فاضل لنكرانى، محمد، تفصيل الشريعة (كتاب الطهاره)، ج2، ص526. 6. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی ج6، باب الکلاب، ص 552، ح4 7. مراجعه کنید به بخش حقوق حیوانات رسائل فقهى (علامه جعفرى)، ص113. 8. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی ج7، باب فیما یصاب من البهائم و غیرها من الدواب، ص 367، حدیث6. 9. همان، ج6، ص 552، حدیث 1 و 5. 10. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة، ج11، ص553، بَابُ كَرَاهَةِ الْأَكْلِ مَعَ حُضُورِ الْكَلْبِ إِلَّا أَنْ يُطْعَمَ أَوْ يُطْرَد، حدیث1. 11. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة، ج1، ص 227، بَابُ نَجَاسَةِ سُؤْرِ الْكَلْبِ وَ الْخِنْزِير، حدیث576. 12. مدارک العروة (للاشتهاردی)، ج2، ص 500. 13. این روایات عموما در کتب روایی شیعه وجود دارد لکن نقل آن از وسائل الشیعه به دلیل اعتبار سندی و دقت بالایی است که جناب شیخ حر عاملی در این منبع روایی مبذول داشته است. 14. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة، ج1، ص 227، حدیث574 و ج3، ص 413، حدیث 4020 و ج3، ص 415، حدیث 4026 و ص516، حدیث 4333. 15. همان، ج1، ص 220، حدیث560 و ص 228، حدیث 578. 16. همان، ج1، ص 227، حدیث576 و ج3، ص 416، حدیث 4031. 17. همان، ج1، ص 225، حدیث 571 و ج3، ص 415، حدیث 4025 و ص441، حدیث 4108. 18. همان، ج1، ص276، حدیث 722. 19. همان، ج1، ص158، باب9. 20. همان، ج1، ص275، باب11. 21. همان، حدیث 4109 و 4110و 4113و 4177 و.... 22. قاعده فقهی «کل شی هو لک حلال الا تعلم انه حرام؛ هر چیزی برایت حلال است مگر بدانی حرام میباشد.» 23. نجاة العباد (للامام الخمینی)، ص 223. 24. توضیح المسائل (محشى- امام خمینی)، ج2، ص 899: پیوند زدن عضوى از اعضاى بدن حیوان نجس العین مانند سگ به بدن مسلمان اشکالى ندارد و احکام بدن مسلمان بر آن جارى مىشود و به دلیل آنکه جزئى از بدن شخص زنده به شمار مىرود و زندگى در آن جریان یافته، پاک است و نماز خواندن با آن جایز است. 25. مراجعه کنید به: بخش حقوق حیوانات رسائل فقهى (علامه جعفرى)، ص113. 26. لکن متاسفانه فرهنگ مبتذل غربی در این زمینه هم ساکت نبوده و با نامگذاری بعضی محصولات غذایی مانند سوسیسهات داگ و امثال آن اقدام به هنجارشکنی و تبلیغ مسموم میکند. 27. طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام، ج9، ص39، حدیث 164. 28. حر عاملی، محمد، وسائلالشیعة، ج11، ص530، باب43. 29.کلینی، محمد، الکافی، ج5، ص120: «ثَمَنُ الْكَلْبِ سُحْتٌ وَ السُّحْتُ فِي النَّار؛ بهای سگ حرام و حرام در آتش است.» 30. کلب عقور. 31. مراجعه کنید به: حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج29، ص226، باب 19. 32. رسائل فقهى (علامه جعفرى)، ص 116. 33. به نقل از رسائل فقهى (علامه جعفرى)، ص 119. 34. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج4، ص274. 35. اعراف: 157. 36. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص791. 37. طباطبايى، محمدحسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج9، ص303 38. همدانی، آقا رضا، مصباح الفقیه، ج 7، صص 7 و 237. 39. علل الشرائع، ج2، ص484. 40. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج3، ص393. 41. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائلالشیعة، ج5، 174، باب33- باب کراهة الصلاة فی بیت فیه کلب. 42. همان، ج11، ص531.