۱۲۵۶ - سعید حسنوند:مراتب خوف و رجا ۱۴۰۳/۰۵/۰۵
مراتب خوف و رجا
۱۴۰۳/۰۵/۰۵
سعید حسنوند
قرآن تاکید میکند انسان باید میان خوف و رجا زیست کند. یعنی هر عبادتی میکند، امید نبندد که او را نجات دهد و به مقامات برساند؛ زیرا عبادت انسان درسطح معرفت اوست و معرفت انسان نسبت به حق تعالی اگر نگوییم هیچ است، اما بسیار اندک است که آن نیز تنها از طریق آیات و نظر دقیق در آیات آفاق وانفس به دست آورده (فصلت، آیه 53)، نه با احاطه علمی به کنه ذاتی که دور از دسترس است؛ چرا که آنچه میبیند و مییابد از مظاهر اسما و صفات الهی است نه حتی مُظهِر آن در اسماء و صفات. در حقیقت معرفت نسبت به نور الله است که در مظاهر تابیده و هیچ از نور شمس وجودی به چشم دل ندیده است؛ چه رسد که درک مقام واحدیت نفس الله کند و چه رسد که اصلا در وهم او مقام احدیت جرم شمس وجود هو گنجد.
پس عبادتی که انسان در مقام عبودیت و اطاعت میکند، نمیتواند «حق عبادته « را تحقق بخشد؛ چرا که سرشار از عیب و نقص در معرفت است؛ حتی اگر بتواند همین عبادت را در کمال خلوص به دور از عیب و نقص به جا آورد که برای بیشتر مردم شدنی نیست؛ پس بال مگسی را به سفره خانه شاهی هدیه بردن آن هم در صورت کمال و تمام اخلاص و خلوص، خود مایه شرمساری است، چه رسد که این بال مگس هم خود هدیه همان سفره خانه شاهی است؛ زیرا بنده چیزی ندارد و هر چه دارد از خدا است.(نساء، آیه 78) اگر نگوییم چیزی که به عنوان عبادت و اطاعت هدیه برده، خود سیئه است که از نفس خود او زاده شده است.(نساء، آیه 79)
پس بنده خدا در هر حال باید از هر چه به عنوان عبادت و اطاعت به جا میآورد ترسان باشد. با این همه باید امید داشته باشد که این اعمال نه به عنوان عبادت و اطاعت، بلکه با رحمتالله مقبول افتد.(بقره، آیه 218) لذا نباید نومید از رحمت باشد و دست از عبادت و اطاعت بالکل بشوید، بلکه باید به امید پذیرش، عبادت کند هر چند که این عبادت از مقام عندالله به او رسیده باشد و خود به حول و قوت الهی به انجام آن موفق شده باشد و هر چند که هزار نقص و عیب داشته باشد ولی با نیت خلوص و اخلاص به جا آورده باشد.
انسان همچنین اگر امروز را خود رسته با عبادت خالصانه میبیند، باید بترسد که فردا چه خواهد شد؟ باید همواره از آینده خوفناک باشد و اصلاح عمل را به دست خوف بسپارد تا در دام غرور و فریب نفس و ابلیس نیفتد.(کافی، ج 2، باب خوف و رجا، حدیث 12)
مؤمن در هر حال میان خوف و رجا است؛ چرا که با خوف و رجا عامل عبادت و اطاعت میشود؛ از یکسو میترسد و از یکسو امید به فضل و رحمت دارد.(همان، حدیث 11)
مراتب خوف و رجا
خوف و رجا و به تعبیری دیگر خوف و طمع(اعراف، آیه 56) برای عموم مؤمنان لازم و بایسته است؛ زیرا طمع طلب چیزی است که مستحق آن نیست؛ اما با این همه طمع به قبولی عبادت و اطاعت و پاداش و رهایی از عذاب دارد.البته این خوف بردگان و طمع بازرگانان است؛ در حالی که محسنین از اهل محبت، تحت رحمت الهی هستند.(همان)
اگر بخواهیم مراتبی را برای عبادت و اطاعت مؤمنان نسبت به خوف و رجا بیان کنیم، به نظر میرسد که چهار مرتبه قابل تصور است: خوف عامه که از عذاب است؛ خوف خاصه که از عتاب است، خوف خاصه الخواص که احتجاب است و خوف اخص الخواص که ذو الجلال و الاکرام است؛ این مراتب چهارگانه ناظر به مراتب معرفت و ایمان هر یک است که در عبادت و اطاعت آنان ظهور و بروز میکند.
پس خوفی که از عذاب باشد تا در بهشت است، حتی خوفی که از عتاب باشد اینگونه است؛ زیرا وقتی وارد بهشت شوند دیگر خوفی ندارند؛ پس خوف میشود دنیوی تا زمان ورود به بهشت؛ و پس از آن خوف به تمامه از آنان برداشته میشود.
برخی از اولیای الهی حتی در دنیا هیچ خوف و حزنی ندارند؛ خواه خوف از عذاب در آینده یا حزن نسبت به عملکرد گذشته؛ چون ایشان در همین دنیا هر چه از خدا به عنوان مقدرات مکتوب درام الکتاب و قسمت میبینند، همه را خیر میبینند، خواه نعمت باشد و خواه مصیبت و نقمت؛ زیرا پسندند هر چه را جانان پسندد و آن را عین خیر و نیکی برای خویش میدانند که خلقت بر اساس رحمت و فضل است. پس اگر درد و نقمتی است، در آن کمالی است که نباید از آن کراهت داشت. لذا آنان را در همین دنیا هیچ خوف و حزنی نیست(یونس، آیه 62) که هرچه از دوست رسد نیکو است.
اما خوف حقیقی برای اولیای الهی هماره حتی در آخرت از خدای ذوالجلال و الاکرام است؛ و این از باب دیگری است. خوف آنان نه از عذاب یا عتاب یا حتی احتجاب، بلکه خوف علمی است که در برابر عظمت جلال در قلب ایشان است. این خوف جلالی نه تنها در آخرت حذف نمیشود و از دل نمیرود، که با ظهور کامل در آخرت افزون میشود؛ زیرا در همین دنیا نیز اگر آن علم و معرفت حقیقی نسبت به خدای ذی الجلال و الاکرام تحقق یابد، خوف و رجا در اوج خودش برای اولیای الهی خواهد بود. پس هر چه معرفت حقیقی افزایش یابد این خوف نیز تشدید میشود، خواه در دنیا باشد و خواه آخرت؛ زیرا این خوف همان خشیت است که برای علمای حقیقی چون معصومان(ع) تحقق مییابد.(فاطر، آیه 28) از این رو این خشیت یا همان خوف علمی و معرفتی نسبت به خدا در آنان در دنیا و آخرت وجود دارد.
به سخن دیگر، خشیت از خدای ذو الجلال و الاکرام همواره هست؛ زیرا خوف از عظمت بیپایان و بینهایت الهی است. پس در اولیای خاص الهی که عالمان حقیقی هستند، خوف علمی و خشیت در کنار رجای تام و واثق به تمام معنا ظهور و تجلی دارد و در توازن کامل در دنیا و آخرت برای آنان به سبب درک شهودی و حضوری مرتبت ذی الجلال و الاکرام رخ مینماید تا جایی که میگویند: انا نخاف من ربنا.(انسان، آیه 10) این خوف همان خشیت علمی است که آنان نسبت به مرتبت جلال الهی دارند.
پس اهل خشیت چون معرفت تمام شهودی و حضوری نسبت حق تعالی در مقام ذو الجلال و الاکرام دارند، هراسان و ترسان از این نیستند که
«حق تقاته» یا «حق عبادته» یا «حق معرفته» را ندارند؛ چرا که این مراتب را دارا هستند، بلکه خشیت آنان از ذو الجلال و الاکرام است و این امر در آنان در کمال توازن میان خوف و رجا در دنیا و آخرت است؛ پس این غیر از خوفی است که خدا از اولیای خویش در دنیا و آخرت نفی کرده است
(یونس، آیه 62)؛ زیرا این خوف نفی شده در این آیه نسبت به حالات عذاب و عتاب و احتجاب است که آنان مبتلا به آن نیستند.