۱۲۶۰ - سعید پورحسنی: اعتدال در زندگی، نشانه مسلمانی ۱۴۰۳/۰۵/۱۵
اعتدال در زندگی، نشانه مسلمانی
۱۴۰۳/۰۵/۱۵
سعید پورحسنی
بی گمان برای هر چیز باطنی و معنوی، نشانههای ظاهری است که با آن میتوان حقیقت را شناخت؛ در اصطلاح میگویند: «از کوزه همان برون تراود که در اوست»؛ زیرا اعمال تابع نیات است که خود آن تابع ملکات و شاکله شخصیت است؛ از همین رو خدا در آیه 84 سوره اسراء میفرماید: قل کل یعمل علی شاکلته؛ بگو هر کسی بر اساس شاکله شخصیتی خود عمل میکند.
به سخن دیگر، ملکات که شاکله شخصیتی را میسازد، خاستگاه اعمال و رفتار است و هر کسی بر اساس همان ملکات و شاکله شخصیتی خویش عمل میکند؛ چنانکه از انسانهای رذل که رذایل اخلاقی را ملکات خویش ساختهاند، جز اعمال پست صادر نمیشود؛ و از انسانهای فاضل که فضائل اخلاقی از عدالت، صداقت، امانت، وفا، شکر و مانند آنها را شاکله خود ساختهاند، چیزی جز عدالت و صداقت و مانند آنها صادر نمیشود و در هر حال از عدالت پیروی میکنند و بدان پایبند هستند تا جایی که خدا از آنان به عنوان «قوامین بالقسط» یاد میکند که عدالت اجتماعی در آنان مقوم ذات شده و حتی نسبت به خویش یا خویشان از عدالت کوتاه نمیآیند و همواره بدان پایبند هستند.
بر اساس دیدگاه قرآن، نشانه مسلمانی را باید در اعتدال به دور از هر گونه افراط و تفریط جستوجو کرد؛ زیرا فلسفه زندگی اسلامی که عقل و وحی آن را بیان میکند، بر نظام عدل استوار شده است. بنابراین سبک زندگی مسلمانی نیز بر طبق همین سنت الهی در هستی جاری و ساری است و مسلمان به دور از افراط و تفریط عمل و رفتار میکند.
البته باید توجه داشت که عدل و اعتدال و تعادل در امور جلوههایی دارد که شناخت آنها میتواند به انسان در فهم درست و صحیح مسلمانی کمک کند. بر همین اساس نویسنده به برخی جلوههای این حقیقت یعنی اعتدال مسلمانی اشاره کرده است.
اهمیت اعتدال در اسلام
همه هستی بر محور حق است که عدل و عدالت نخستین تجلی آن است. بنابراین خدا همه چیز را بر اساس اعتدالی آفریده که در آن تناسب و وزانت مراعات شده است. این امر نه تنها در همه آفریدهها از آسمان و زمین(بقره، آیه 29؛ حجر، آیه 19)، بلکه در خلقت انسان نیز لحاظ شده است.(اعلی، آیه 2؛ شمس، آیه 7؛ انفطار، آیه 7؛ قیامت، آیه 38؛ حجر،آیه 29؛ ص، آیه 72)
باید توجه داشت که اعتدال نوعی مقایسه میان دو طرف یا دو چیز از نظر کمیت و کیفیت است. بنابراین، در هنگام قیاس اگر تناسب، استقامت، قوام یافتن و موزون بودن دیده شود، اعتدال میان دو چیز ثابت است. البته وقتی اعتدال تحقق یابد، دیگر افراط و تفریطی نخواهد بود؛ زیرا کم گذاری و زیادگذاری، هر دو خروج از حالت تناسب و موزون بودن است.
در آیات قرآن برای بیان این مفهوم پیش گفته از واژگانی چون «بین ذلک»، «حنیف»، «عفو»، «قصد»، «وسط»، «قوام»، «وزن» و مشتقات آنها استفاده شده است. از این رو خدا دین اسلام را به عنوان دین حنیف ستوده است(بقره، آیه 135؛ نساء، آیه 125)؛ زیرا یکی از معانی حنیف اعتدال و استقامت و عدم خروج از حالت تعادل و اعتدال است.(لسان العرب، ذیل واژه «حنف») بر همین اساس امت اسلام به عنوان «امه وسطا» مورد ستایش قرار میگیرد؛ زیرا امتی است که بر اساس اعتدال و استقامت و به دور از هر گونه افراط و تفریط عمل و رفتار میکند.(بقره، آیه 143) اصولا کسی که وسطیت و میانه بودن جزو ساختار شاکله شخصیت و ملکات او شده باشد، به سبب خردمندی، از هر گونه شرک که نوعی افراط در عبودیت و عبادت و پذیرش خدایگان دیگر در کنار خدا است، پرهیز میکند و خدا را از هر گونه شرک منزه و پاک میداند.(قلم، آیه 28؛ مجمع البیان ذیل آیه)
گرایش مسلمان به وسطیت موجب میشود تا خود به عنوان معیار برای سنجش افکار و رفتار دیگران مطرح باشد؛ زیرا خدا امت وسط را به عنوان شاهدان مطرح کرده که بر اساس آن مردمان سنجیده و داوری میشوند؛ پس هر کسی به ایشان نزدیک باشد به همان میزان رستگار و هر چه دورتر باشد، گرفتار ضلالت و شقاوت است.(بقره، آیه 143)به سخن دیگر، اعتدال و میانه بودن امت اسلام، دلیل حجت بودن آنان بر سایر امتها و مردمان است؛ و خدا اعتدال امت اسلام را به عنوان اتمام حجت بر امتهای دیگر مطرح میکند تا کسی عذر و بهانهای نداشته باشد.(همان) البته ممکن است در میان کسانی که به دین اسلام گرویدهاند، کسانی نیز باشند که به جای اعتدال گرایش به افراط و تفریط داشته باشند، ولی آنان مسلمان حقیقی نیستند؛ زیرا امت وسط که شاهد الهی و حجت خدایی بر امتهای دیگر است، همان معتدلین هستند که به دور از افراط و تفریط هستند.(فاطر، آیه 32) این اعتدال در زندگی مسلمانان، در همه افکار و رفتار و اعمال آنان ظهور و بروز میکند؛ چرا که اعتدال جزو ملکات آنان شده و اعمال تابع همان ملکاتی است که شاکله شخصیتی شخص است.(اسراء، آیه 84)
از نگاه قرآن، اعتدال و میانهروی در ساحات گوناگون چنان از اهمیت و ارزش برخوردار است که خدا مسلمان را با عنوان «حنیف» میستاید و امر بدان میکند(حج، آیات 30 و 31؛ بینه، آیه 5)؛ زیرا بدون اعتدال در ساحات گوناگون نمیتوان سخنی از حقیقت مسلمانی و اسلام گفت؛ چرا که اسلام در اعتدال در همه ساحات خودنمایی میکند و تجلی اسلام در همین اعتدال در ساحات گوناگون است.
پس انسان باید ضمن صیانت از نفس معتدل(شمس، آیه 7؛ انفطار، آیه 7)، شاکله شخصیتی خود را چنان بر اساس آن نسازد که همه افکار و رفتارهایش برخاسته از چنین ملکات و مقومات شخصیتی او باشد. بنابراین، اعتدال در مسلمانان، جلوههایی در فلسفه و سبک زندگی آنان دارد که بررسی آنها میتواند حقیقت مسلمانی را نیز تبیین کند. برخی از مهمترین جلوههای اعتدال در فلسفه و سبک زندگی مسلمانان موارد زیر است:
1. اعتدال در عبودیت: مسلمانان اهل توحید هستند و از هر گونه افراط در عبودیت و معبودها اجتناب میکنند و هیچ شرکی را نمیپذیرند، بلکه به تسبیح خدا میپردازند.(قلم، آیه 28) از همین رو اهل شرک نیستند و شرک در هیچ مرتبتی را قبول ندارند، خواه شرک در الوهیت یا ربوبیت یا در ذات یا صفات یا افعال. البته ممکن است ناخواسته نوعی شرک فعلی داشته باشند، ولی این شرک فعلی(یوسف، آیه 106) به سبب غفلت و جهالت آنان است که با کوچکترین گوشزد و یادآوری از آن اجتناب میکنند. بنابراین اگر گفته میشود که بسیاری از مؤمنان به نوعی گرفتار شرک فعلی هستند و مثلا اسبابی چون پزشک و دارو را در کنار خدا یاد میکنند، به معنای شرک نیست، بلکه به عنوان ابزار و اسباب الهی قبول دارند و هرگز شریک خدا قرار نمیدهند.
بر همین اساس اگر توجه و تذکر از سوی خردمندان که اهل وسطیت کامل هستند، به آنان داده شود، آنان نیز دست از توهم برداشته و شرک فعلی را کنار میگذارند؛ زیرا مؤمنان و مسلمانان هرگز قائل به شرک در هیچ مرتبتی نیستند. در حقیقت مسلمان به حکم تبعیت از ملت ابراهیمی، همواره بر دین حنیف است و تسلیم «وجه الله».(نساء، آیه 125) پس هیچ گرایش شرکآمیزی در هیچ مرتبهای از مراتب نخواهد داشت. باید توجه داشت که اصولا علت و فلسفه امر خدا به پیامبر(ص) جهت پیروی از حضرت ابراهیم(ع)، همان اعتدال و حنیف بودن و پرهیز از هر گونه افراط و تفریط و کژروی به ویژه در اقسام و انواع شرک است.(نحل، آیه 123) پس آنچه مسلمان را از دیگران متمایز میکند همین اعتدال در ساحت عبودیت و معبود و عبادت است. بر اساس آموزههای قرآن، بر مسلمان است تا در عبادتها و دعاهای خود آهنگ اعتدال داشته باشد و از هر گونه افراط و تفریط پرهیز کند.(اسراء، آیه 110)
2.اعتدال اجتماعی: از دیگر جلوههای اعتدال مسلمانی اعتدال اجتماعی است. از نظر قرآن، مسلمان کسی است که در همه ابعاد و ساحات زندگی فکری و رفتاری اعتدال و میانهروی دارد، چنانکه میفرماید: وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ؛ در رفتارت راه ميانه را برگزين. (لقمان، آیه 19)؛ زیرا «مشی» به معنای شیوه فکری و رفتاری است که باید بر اساس میانهروی و اعتدال و به دور از هر گونه افراط و تفریط باشد. همچنین لازم است مسلمان در
راه رفتن نه تند برود و نه کند، بلکه اعتدال را در راه رفتن معمولی نیز مراعات کند.(همان)
اصولا رفتارهای افراطی و تفریطی در ساحت اجتماع ریشه در هواهای نفسانی دارد و انسان باید از گرایش به هواهای نفسانی و اطاعت از آن خودداری کند. به نظر میرسد که بسیاری از اهل کتاب به سبب گرفتار شدن در هواهای نفسانی راه افراط و تفریط را در پیش گرفتند و از شیوه دیانت دور شدند.(مائده، آیه 77) بنابراین لازم است تا مسلمانان حقیقی از این نوع رفتار پرهیز کنند و به خود اجازه ندهند تا هواهای نفسانی مهار و مدیریت فکر و عمل و رفتارشان را به دست گیرد و آنان را به سوی افراط و تفریط بکشاند.
باید توجه داشت که خروج از دایره اعتدال در همه ساحات خود را نشان میدهد، چنانکه در ساحت اعتقادات ممکن است شخص به دامن کفر و شرک افتد و برای خدا شریک یا ارباب قرار دهد. بسیاری از اهل کتاب اینگونه، گرفتار شرک اعتقادی و در نهایت فسق و فجور در رفتارهای اجتماعی حتی جنسی شدند.(مائده، آیات 72 و 77؛ حدید، آیه 27) نکته دیگر آنکه انسان ممکن است در روابط اجتماعی به سبب اموری چون دوستی و خویشاوندی و مانند آنها از دایره حق و عدالت خارج شده و راه افراط و تفریط را در پیش گیرد و در مسائل گوناگون از جمله عدالت اجتماعی و ادای حقوق دیگران از اعتدال خارج شود؛ اما مسلمان واقعی و حقیقی «قوامین بالقسط و شهداء لله» است و هرگز از مدار اعتدال و عدالت خارج نمیشود.(اسراء، آیات 26 و 27؛ نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8)
3.اعتدال اقتصادی: از جمله جلوههای اعتدال مسلمانی، اعتدال در ساحت اقتصادی و امور مالی است. مسلمان نه اهل بخلورزی است و نه اهل اسراف و زیادهروی در انفاقات مالی؛ بلکه با میانهروی در چارچوب عقل به گونهای عمل میکند که «میانه بودن» تحقق یابد.(فرقان، آیات 63 و 67) باید توجه داشت که از نظر آموزههای قرآن، مال و ثروت یکی از مهمترین ستونهای اصلی اجتماع است که خیمه اجتماع را بر پا نگه میدارد؛ از همین رو از آن به «قیام» یاد میشود.(نساء، آیه 5) پس باید در انفاقات مالی به گونهای عمل شود که قوام اقتصاد شخص و خانواده به لرزه در نیاید و سست نشود. این حقیقت زمانی تحقق مییابد که در انفاقات مالی به دور از بخل و اسراف(افراط و تفریط) عمل شود.(فرقان، آیه 67) چنین شیوهای در ساحت اموال موجب میشود که سلامت زندگی دنیوی و اخروی تامین شود و شخص از مواهب آن در دنیا و آخرت و حیات و سلامت کامل بهرهمند شود.(فرقان، آیات 63 و 67 و 75) البته ممکن است انسان در طول زندگی دچار مشکلات متعدد و متنوعی بر اساس سنتهای کیفر یا ابتلاء شود؛ اما باید توجه داشت که مسلمان حقیقی کسی است که همواره بر مدار میانهروی زندگی میکند و معتدل در همه امور و ساحات است و هرگز راه افراط و تفریط را نمیپیماید.(لقمان، آیه 32) از نگاه قرآن، همان گونه که اعتدال در انفاقات مالی برای خویش و دیگران لازم است، همچنین لازم است تا در مصرف نیز مراعات میانهروی و اعتدال شود و از هر گونه اسراف و تبذیر یا بخل و خساست پرهیز شود.(اسراء، آیه 29؛ مائده، آیه 87؛ المیزان، ذیل آیه)