9 - شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین - اشغال روستاها با حمله شبانه ۱۴۰۳/۰۵/۲۶
شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین - 9
اشغال روستاها با حمله شبانه
۱۴۰۳/۰۵/۲۶
الأشرفية 1
موقعيت:
PGR: 194208
فاصله تا بيسان: 5/4 كيلومتر
متوسط ارتفاع: 125 متر پایینتر از سطح دریا
تملك و کاربری زمينهای روستا در سال 45/1944 (هكتار):
مالكيت کاربری
عرب: 8/460 زراعی: 4/648
يهودي: 3/129 درصد از كل: 97%
مشاع: 81 عمارت ساختماني : سندی در دست نیست.
مجموع: 1/671
جمعيت:
سال 1931: 48 نفر
سال 45 / 1944: 230 نفر
تعداد خانهها (سال 1931): 11 باب
الأشرفية پيش از 1948
روستا در منطقهای مسطح در حدود 2 کیلومتری شرق کوههای الفقوعة2 (جيبوع3) قرار داشت و به زمینهای کمارتفاع شمالی و شرقی خود مشرف بود. از سمت شمالغرب آن امکان دیدن کوه جبل طابور4 وجود داشت. روستا از شرق رو به بلندیهای شرقی رود اردن داشت. همین موقعیت مرتفع احتمالاً باعث نامگذاری روستا شده است، چراکه نام آن از ریشۀ عربی «الإشراف» گرفته شده است. این موقعیت مرتفع همچنین روستا را از گزند سیلاب مسیل وادیالمدوّع5 که به سمت غرب کشیده شده بود در امان میداشت. جادۀ بيسان - اريحا در 2 کیلومتری شرق الأشرفية واقع شده بود و یک جادۀ فرعی روستا را به این جاده متصل میکرد. این روستا در فهرست اعلام جغرافیایی فلسطین6 دوران قیمومت به عنوان مزرعهاي کوچک طبقهبندی شده است.
مردم الأشرفية مسلمان بوده و خانههای خود را که با کوچههای باریک از یکدیگر جدا میشدند چسبیده به هم و از گل میساختند. بیشتر زمینهای روستا به لطف آب حاصل از بارندگی و چشمهها، حاصلخیزی اراضی و سهولت کار شخم زیر کشت رفته بود. عمدۀ کشاورزی به سبزیجات، درختان میوه مثل مرکبات و موز و زیتون اختصاص مییافت. در سال 45/1944 جمعاً 3/14 هکتار به تولید مرکبات و موز و 7/0 هکتار به کشت غلات اختصاص داشت؛ 8/445 هکتار هم آبیاری شده و یا برای احداث باغات مورد استفاده قرار میگرفت. بیشتر مردم روستا به کشاورزی و دامداری اشتغال داشتند.
اشغال روستا و اخراج ساكنین آن
یگانهائی از تیپ گولانی در شب یازدهم می 1948 به روستا حمله کرده و آن را به تصرّف خود درآوردند. تهاجم مزبور به عنوان مقدمهای بر حمله به بيسان که در روز بعد انجام شد به وقوع پیوست. دیگر روستای اقماری بيسان، فرونة7 هم در همین زمان اشغال شد. به گزارش آسوشیتدپرس، این دو روستا به احتمال زیاد در میان هشت روستایی قرار داشتند که بر اساس گزارشها در روز 13 می در نزدیکی بيسان تسخیر شدند. بنیموریس بر اساس منابع اسرائیلی مینویسد که ساکنین فرونة همینطور که سربازان نزدیک میشدند به آن سوی رود اردن فرار میکردند و سربازان تخریبچی هاگانا اقدام به ویران کردن خانههای روستا میکردند. عملیات پاکسازی درّه بيسان نام رمزی عملیات گیدئون8 را به خود گرفت و توسط تیپ گولانیهاگانا در روزهای 10 الی 15 می 1948، درست پیش از تأسیس حکومت اسرائیل انجام شد. این امکان وجود دارد که نیروهای ایرگون9 هم در این تهاجم شرکت کرده باشند، چراکه در آنها هم در روز 14 میاعلام کردند که 5 روستای عرب را در شمال به تسخیر خود درآوردهاند. [M:xv; 105-7; NYT:14/5/48, 15/5/48; Q:35-36]
آباديهاي اسرائيلي در زمينهاي روستا
دو آبادی که در سال 1948 احداث شدند، یعنی رشافیم10 (195209) و شلوحوت11 (195208) هر دو در شرق محوطه روستا و بر اراضی متعلق به آن قرار گرفتهاند.
روستا در حال حاضر
کل زمینهای روستا و اراضی اطراف آن زیر کشت ساکنین آبادی رشافیم رفتهاند. تأسیسات ماهیگیری هم در این بخش ایجاد شده است.
أمّ عجرة 12
موقعيت:
PGR: 198207
فاصله تا بيسان: 4 كيلومتر
متوسط ارتفاع: 225 متر پایینتر از سطح دریا
تملك و کاربری زمينهای روستا در سال 45 / 1944 (هكتار):
مالكيت کاربری
عرب: 8/270 زراعی: 624
يهودي: 8/121 درصد از كل: 97%
مشاع: 7/251 عمارت ساختماني : سندی در دست نیست.
مجموع: 3/644
جمعيت:
سال 1931: 242 نفر
سال 45 / 1944: 260 نفر
تعداد خانهها (سال 1931): 48 باب
امّ عجرة پيش از 1948
روستا بر روي زميني مسطح و گسترده كه با شيبی كند به سمت شرق کشیده شده بود قرار داشت. روستا از همۀ جهات جغرافيايي به جز غرب، به بخش وسيعي از درّۀ اردن مشرف بود. يك جادۀ فرعي روستا را به جادهای كه به سمت بيسان ميرفت متصل ميكرد، و ارتباط آن با روستاهای اطراف نیز از طریق جادههاي مشابه و مسیرهای خاكي (مالرو) فراهم میشد. بخش مسكوني امّ عجرة از خانهها و چادرهايي تشكيل ميشد كه اغلب چسبيده به يكديگر و در حاشيۀ غربي روستا و در اطراف چشمههاي آن متمركز بودند. برخي از منازل هم در ميان زمينهاي زراعي شرق محوطه پراكنده بودند. مردم امّعجرة مسلمان بودند. بيسان عمدۀ خدمات و بازارهاي تجاري براي عرضه محصولات روستا را براي آن تأمين ميكرد. در سال 45/1944 جمعاً 8/268 هكتار از زمينهاي روستا به كشت غلات و حبوبات اختصاص مييافت. تپههاي مختلفي در زمينهاي متعلق به امّ عجرة وجود دارد كه عبارتند از: تپة دوپشتهاي الشيخ السّماد13 (199209)، خربة حج مكة14 (199207) و تپه خربة سُرسُق15 (198207).
اشغال روستا و اخراج ساكنین آن سندی در دست نیست.
آباديهاي اسرائيلي در زمينهاي روستا
آبادي شفعه16 (201205)، مزرعهاي كه در سالهای دهۀ 1950 ساخته شده،[P:249,282] بر روي زمينهاي روستا واقع گردیده است. سه آبادي ديگر نيز نزديك به زمينهاي روستا و نه بر روي آنها تأسيس شدهاند. آبادي آفوکا17 در سال 1941 در شمال روستا احداث شده است. كيبوتص عِنهاـ ناصیو18 (197208) در سال 1946 در ضلع غربي روستا و كيبوتص كفار روپّين19 (202207) هم در سال 1938 در ضلع شرقي آن ساخته شدهاند.
روستا در حال حاضر
كل محوطۀ روستا و زمينهاي متعلق به آن زير كشت ميروند. بقاياي نخلهاي خرما را كه در بخش شمالي روستا پراكنده هستند ميتوان مشاهده کرد.
البيرة 20
موقعيت:
PGR: 197223
فاصله تا بیسان: 5/7 كيلومتر
متوسط ارتفاع: 150 متر
تملك و کاربری زمينهای روستا در سال 45 / 1944 (هكتار):
مالكيت کاربری
عرب: 3/485 زراعی: 9/472
يهودي: 0 درصد از كل: 70%
مشاع: 3/201 عمارت ساختماني : 2/5
مجموع: 6/686
جمعيت:
سال 1931: 220 نفر
سال 45 / 1944: 260 نفر
تعداد خانهها (سال 1931): 53 باب
البيرة پيش از 1948
روستا بر لبۀ تپۀ بلند تل الشفا21، در شرق مسيلي قرار داشت كه بر محوری شمالي - جنوبي قرار گرفته بود و در شمال، مسيل وادی البيرة22 را قطع ميكرد. جادههاي فرعي آن را به روستاهاي اطراف متصل ميكردند، يكي از اين جادهها بعد از عبور از وسط روستاي المرصّص23 (195218) در جنوب، به جادۀ منتهی به بيسان وصل ميشد. خط لولۀ شركت نفت عراق كه نفت را به پالايشگاه حيفا ميرساند هم از جنوب این روستا رد ميشد.
گفته شده که البيرة همان جایی است که در اسناد عملیات نظامی توتموس سوم24، فرعون مصر که در سال 1468 ق.م در فلسطین انجام شد، از آن یاد شده است. برخی از پژوهشگران کتاب مقدس این محوطه را با آنچه با نام بیر25 در عهد عتیق آمده یکسان میدانند.
این اسم نشان میدهد که به احتمال زیاد استحکاماتی در این منطقه وجود داشته است. اطلاعات چندانی در مورد وضعیت این روستا در اوایل دورۀ اسلامی وجود ندارد. جغرافیدانان عرب ياقوت الحموی26 (متوفی به سال 1228) و ابوالفداء (متوفی به سال 1321) دربارۀ استحکامات البيرة و اراضی گسترده آن مطالبی به رشتۀ تحریر درآوردهاند. [Muʿjam, cited in Le Strange 1965:423] صلیبیان این روستا را با نام لوبریوم27 میشناختند.
در سال 1596، البيرة روستایی بود در ناحیۀ شفا (استان لجّون) و 297 نفر جمعیت داشت. مالیات روستا براساس میزان محصولات آن شامل گندم، جو و زیتون و سایر تولیداتش مثل بزها و کندوهای عسل پرداخت میشد.
[Hut. and Abd.:157]
روستا طرحی مستطیلی شکل داشت و بیشتر خانههای آن از سنگ احداث میشدند. کل جمعیت البيرة مسلمان بودند. در روستا تنها چند دکان وجود داشت و اهالی روستا بیشتر به مرکز فرمانداری، بيسان که در مجاورت آن قرار داشت و بازار تجاری و خدمات اداری را دراختیارش قرار میداد متکی بودند. اقتصاد روستا مبتنی بر کشاورزی، و عمدتاً غلات دیم بود. در سال 45/1944 جمعاً 7/466 هکتار از اراضی روستا به کشت غلات اختصاص مییافت؛ 8/4 هکتار نیز آبیاری شده و یا برای احداث باغات بهکار گرفته میشد. البيرة همچنین به واسطۀ چراگاهی که در نواحی سرسبز کوهستانی داشت زبانزد بود.
اشغال روستا و اخراج ساكنین آن سندی در دست نیست.
آباديهاي اسرائيلي در زمينهاي روستا
هیچ آبادی اسرائیلیای بر روی زمینهای متعلق به روستا احداث نشده است.
روستا در حال حاضر
تنها چیزی که از روستا باقی مانده دیوار خانهها است. محوطۀ روستا که محصور شده، پوشیده از علفهای هرز، کاکتوسها و بوتههای خاردار است. درختان انجیر و توت در نزدیک چشمهای در درّه و در انتهای محوطۀ روستا رشد کردهاند. از زمینهای اطراف نیز به عنوان چراگاه استفاده میشود.
پانوشتها:
1- al-Ashraffiyya 2- al – Faqquʻa 3- Jibuʻ 4- Mount Tabor 5- Wadi al – Madduʻ 6- Palestine Index Gazatteer 7- Farawana 8- Operation Gideon 9- Irgun Zvai Leumi 10- Reshafim 11- Sheluchot 12- Umm ‘Ajra 13- Tall al-Shaykh al- Simad 14- Khirbat Hajj Makka 15- Khirbat SursUq 16- Shif‘a 17- Avuqa 18- ʿEn ha-Natziv 19- Kibbutz Kefar Ruppin 20- al-Bira 21- Tall al -Shafa 22- Wadi al-Bira 23- al- Murassas 24- Thutmose III 25- Beer 26- شهاب الدین أبوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموی بغدادی از ادبا و لغویان اوایل قرن هفتم هجری قمری و مؤلف کتاب «معجم البلدان» است. صفی الدین بن عبدالحق (539 – 626 ه.ق) معجم البلدان را مختصر کرد و آن را مراصد الاطلاع نامید. یاقوت در جوانی اسیر شد و در بغداد تاجری بنام عسکر حموی او را خرید و پس از مدتی آزاد کرد (595 ه.ق). وی بعد از آزادی مسافرتها کرد. ابتدا براثر خواندن کتب خوارج متمایل به مذهب آنان شد، و در دمشق نزدیک بود کشته شود که از آنجا گریخت و به خراسان و خوارزم رفت. در حملۀ چنگیز یاقوت به موصل و از آنجا به حلب فرار کرد و در همان جا درگذشت. (فرهنگ معین، ج 6، ص 2325) 27- Loberium