۱۳۵۸ - (پاسخ به شبهات ): فلسفه قربانی ۱۴۰۳/۰۹/۱۷
(پاسخ به شبهات ):
فلسفه قربانی
۱۴۰۳/۰۹/۱۷
شبهه: به باور دینداران، «قربانی را برای خدا انجام میدهیم تا خداوند از ما راضی شود و بلایی بر ما نازل نکند. خون حیوانی را برای او میریزیم تا او خون ما را نریزد.» سؤال این است که چرا خدا دفع بلا را مشروط به قربانی کردن برای خودش کرده و به ما دستور داده برای حفظ خودمان، موجود جاندار دیگری را بکشیم؟! آیا چنین تصویری از خدا، نوعی انسانانگاری خشن از او نیست؟! از این منظر، گویا خدا پادشاهی است که از طریق بلا دیدن دیگران خشنود میشود؛ یا باید به ما بلا وارد شود و ما قربانی شویم؛ یا برای اینکه ما بلا نبینیم و قربانی نشویم، باید موجود دیگری را قربانی کنیم تا خدا راضی شود و دست از سر ما بردارد!
پاسخ: در مکتب تشیع معتقدیم که اکثریت احکام و قوانین دینی بر اساس مصالح و مفاسدی که در متعلق آنها وجود دارد، از طرف شارع برقرار شده است؛ یعنی اگر خداوند امری به ما کرده، در انجام دادن آن،برای ما مصالحی وجود دارد و اگر از کاری نهی کرده است، در آن عمل مفسده و ضرری وجود دارد. بر این اساس اکثر احکام، دلیل و فلسفهای مادی یا معنوی در ورای خود دارند که البته فهم فلسفه همه احکام برای ما امکانپذیر نیست. ازاینرو برخی از افراد در هنگام مواجهه با احکام شرعی، تفاسیری از آن دارند که نادرست و به دوراز روح آن عمل عبادی است. ازجمله این احکام، مسئله قربانی کردن است که با تفسیر ناصحیح افراد و حتی متدینان روبهرو است. در اینجا سعی میشود در چند محور به این مسئله بپردازیم:
نکته اول:
اصولاً تعابیری که خداوند را موجودی فرودست و انتقام جو معرفی میکند که برای کنترل خشم او و جلوگیری از صدمه زدن او به انسانها، افراد موظفند برای او قربانی کنند و هدیه بدهند، تعبیری نادرست و کاملاً منحرف است. به نظر میرسد چنین تعابیری ریشه در ادیان و مکاتبی دارد که نسبت به خداوند نگاهی انسان انگارانه و کفرآلود دارند. چنین تعبیری و لو اینکه از طرف متدینان باشد، نادرست است و باید در صدد اصلاح آن برآمد. خداوند خود را رحمان و رحیم(1) و دلسوز به حال بندگان حتی بندگان گنهکار معرفی میکند (2) و اگرچه که منتقم نیز هست، اما انتقام او از ظالمانی است که به بندگانش ستم میکنند.(3)
نکته دوم:
خداوند دنیا را بر اساس اسباب و مسببات آفریده است و ابا دارد که امور جز بر اساس اسباب و علل آن تحقق پیدا کند. (4) بر این اساس خداوند از انسانها میخواهد که برای رفع گرفتاری و گشایش روزی، اعمالی را مانند دعا و صدقه انجام دهند. یکی از این صدقات که انسان انجام میدهد، قربانی کردن است؛ به عبارت دیگر خداوند قربانی را به عنوان صدقه و نذر و... سببی برای رفع مشکلات به انسان عرضه میکند نه وسیلهای برای راضی نگه داشتن خدا و جلوگیری از انتقام او. خداوند تأکید میکند که این قربانیها برایش هیچ فایدهای ندارد و تنها تقوایی که انسان با انجام دستور الهی به دست میآورد، برای خداوند اهمیت دارد: «هرگز گوشت و خون قربانیها به خدا نمیرسد لیکن تقوای شماست که به خدا میرسد.» (5)
نکته سوم:
انسانها بالاخره برای تأمین غذای خود دست به کشتن حیوانات میزنند و این اجازه هم از طرف خداوند داده شده است، حال چقدر خوب است که این عمل با یکسری اعمال خیرخواهانه همراه باشد. از این رو خداوند این توصیه را به بندگان میکند که قربانی در راه خدا انجام دهند و برای مصرف آن نیز توصیههایی میکند. توصیههای الهی برای مصرف قربانی به صورتی است که نشان میدهد خداوند انجام قربانی را، وسیلهای برای تأمین و امنیت غذایی طبقات فرودست جامعه و رفاه آنها و ایجاد نوعدوستی در میان مردم قرار داده است. همچنین بخشی از مصرف قربانی برای نزدیکان و همسایگان است که باعث ایجاد محبت و مهربانی و نزدیکی دلهای افراد جامعه و بخصوص بستگان و خانواده میشود.(6)
کوتاه سخن اینکه تفسیر قربانی به عنوان هدیهای برای خدا جهت فرو کاستن خشم او و جلب منفعت برای انسان، نادرست و منحرف است. خداوند از قربانی ما انسانها سودی نمیبرد و برای خداوند فایدهای ندارد.
او به انسان دستور قربانی میدهد تا تمرینی باشد برای غلبه بر هواهای نفسانی و به دست آوردن تقوای الهی. همچنین دستورات و سفارشهایی که در راه مصرف قربانی به انسان شده است، نشان میدهد که خداوند فواید و برکات فراوانی را در این عمل قرار داده که از آن جمله نوعدوستی و رفاه عمومی جامعه و نزدیکان است. بگذریم از اینکه قربانی از اسباب معنوی مؤثر در دفع بلایا است؛ چنانکه سایر کارهای نیک همچون صله رحم و صدقه و غیره، چنین اثری دارند و بلا را از مردم دور میکنند. تمام این آثار مادی و معنوی قربانی، معطوف به انسان است و خدا هیچ سودی از آن نمیبرد و نیازی به آن ندارد.
پینوشتها:
1. حشر، آیه 22
2. شوری، آیه 19
3. انفال، آیه 52
4. کلینی، الکافی، ج،1 ص 183
5. حج آیه 37
6. شیخ صدوق،علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۳۸