۱۳۸۰ - (پاسخ به شبهات ): نوشیدن مسکرات جرم فردی یا اجتماعی؟ ۱۴۰۳/۱۰/۰۵
(پاسخ به شبهات ):
نوشیدن مسکرات جرم فردی یا اجتماعی؟
۱۴۰۳/۱۰/۰۵
علی محمدیجورکویه
شبهه: نوشيدن مسكرات از شئون فردى انسان است و به ديگر افراد جامعه ارتباطى ندارد و هيچكسى اجازه ندارد در امور شخصى ديگران دخالت و آزادى کسی را محدود كند؛ حتى اگر كسى با مشاهده نوشيدن مسكر توسط ديگرى، به آن ميل پيدا كند، در نتيجه اراده و تصميم خودش است و كسى او را به اين كار مجبور نكرده است. در حقیقت، جرم شمردن نوشيدن مسكرات، مخالف اصل آزادى فردی و ايجاد محدوديت در آن است.
از طرف دیگر گرفتاریها، رنجها و دردهاى بشر در زندگى امروز، آنقدر فراوان و متنوعند كه به تنهايى میتوانند انسان را در پناه بردن به مسكرات معذور بدارند؛ زيرا انسان براى فرار از تلخکامیها، واقعيت های رنجآور و تنگناهاى زندگى جز رفتن به سوى نوشيدن مسكرات راهی ندارد تا دردها را به فراموشى بسپارد و در خيال خود دنياى جدیدی، عارى از هر نوع رنج، درد و غم بنيان گذارد و احساس آرامش کند.(1)
پاسخ: علاوه بر پاسخ اساسی اختلاف حقوق جزای اسلام با حقوق جزای عرفی در مبانی و اقتضای این مبانی در حقوق جزای اسلام و مصلحت حفظ عقل در اسلام، بر ممنوعیت نوشیدن مسکر، پاسخهای دیگری نیز به این شبهه ارائه شده است:
اول: جرم انگاری نوشيدن مسكر در حقوق جزای اسلام، به لحاظ آثار زيانبار فردى و اجتماعىاى است كه ارتكاب اين عمل در پى دارد. از حضرت على(ع) چنین روايت شده است:«ان الشارب اذا شرب لم يدر ما يأكل و لا ما يصنع...»؛(2) آنگاه كه فرد، مسكر نوشيد، نمىداند چه چيز میخورد و چه كار میکند.»
از امام باقر(ع) پرسيده شد: چرا خداوند - عزّوجلّ - نوشيدن خمر را حرام گردانيد؟
امام فرمود:
«و اما الخمر فانه حرمها لفعلها و فسادها. ثم قال: ان مدمن الخمر كعبد الوثن و تورثه الارتعاش و تهدم مروته و تحمله على ان يجسر على المحارم من سفك الدماء و ركوب الزنا حتى لايؤمن اذا سكر ان يثب على حرمه و هو لا يعقل ذلك و الخمر لن تزيد شاربها الا كل شر»؛(3) خداوند خمر را به لحاظ آثار زيانبارش حرام کرد. آنگاه فرمود: نوشنده خمر مانند بتپرست است. نوشيدن خمر، او را به ارتعاش اعضا و نابودى مروت دچار میکند و به او جسارت خونريزى و زنا با محارم و بستگان نزديك مىدهد، تا آنجا كه خانوادهاش از شر او در امان نيست؛ درحالیکه او متوجه اعمال زشت خود نمیباشد. در نتيجه، نوشيدن خمر جز شر و بدبختى براى نوشندهاش به دنبال ندارد.»
دوم: مخربترين اثر نوشيدن مسكر، از كار افتادن قوه تعقل فرد است. كسى كه مسكر مىنوشد، فعاليت قوه تعقل او دچار اختلال می شود و آنگاه كه انسان گرفتار چنين مشكلى شود، هيچكس از شرّ او در امان نخواهد بود و امكان دارد هر نوع عمل مجرمانهای از او صادر شود.(4) يكى از حقوقدانان مسلمان مىنويسد:
محافظت از عقل، موجب تحريم خمر شده است. كسى كه خمر مىنوشد، در واقع، ضد جامعه مرتكب جرم شده است؛ زيرا نوشيدن آن، كينه و دشمنى ايجاد میکند؛ چنانکه قرآن به این نکته تصريح كرده است؛(5) و شر و فتنه بر پا میکند. فرد مست اعمال مجرمانهای انجام مىدهد و سخنان ناپسندى بر زبان مىراند كه به ضرر جامعه است. بسيارى از نوشندگان مسكرات، هنگام مستى بزرگترين جرایم را مرتکب میشوند؛ حتى برخى مسكر مىنوشند تا مست شوند و در ارتكاب جرم ترديد نكنند. ازاینرو، نوشيدن مسكر منشأ هر كار زشتى است. هيچ عمل ناپسندى نيست كه انسان در ارتكاب آن ترديد میکند، مگر آنگاه كه در حال مستى به آن اقدام كند. علاوه بر اينکه از دست دادن يا نقصان عقل بر اثر نوشيدن مسكر، انسان را به موجودى مزاحم و سربار جامعه تبديل میکند و جامعه به اين طريق، يكى از نيروهايش را از دست مىدهد. به همين دليل است كه از دیدگاه حقوق جزای اسلام، جرم نوشيدن مسكر، جرم شخصى نيست.(6)
بر اساس تحقیقات ویرکونن، پژوهشگر فنلاندی، در فنلاند دستکم نیمی از پدرانی که با دخترانشان زنا میکنند، به الکل معتادند.(7) همچنین اعتیاد به الکل و الکلسیم از عوامل مؤثر بر بچهبازی(8) و همجنسبازی است(9) پژوهشهایی که درمورد فرضیه بازداری انجام شده است، نشان دادهاند که خشم و مسمومیت ناشی از الکل نیز میتواند بازداری غیرتجاوزگران را از میان بردارد.(10)
سوم: اگر نوشيدن مسكر در حقوق جزای اسلام جرم شناخته شده، به اين دلیل است كه اين عمل ستمى بر فرد و جامعه است؛ ستمى نهتنها به نسل حاضر جامعه، بلكه حتى به نسل آينده. نوشیدن مسکر جرمى است كه آثارش تا مدتى ادامه خواهد داشت و آثار نامطلوب اقتصادى، اجتماعى، تربيتى و اخلاقى آن بر كسى پوشيده نيست، طبق گزارشى 9 ميليون آمريكايى به نوشيدن نوشابههاى الكلى اعتياد دارند كه در مجموع زندگى 40 ميليون تن، اعم از خود، همسر و فرزندان آنان تحت تأثير آن قرار دارد. يكى از واقعيات ترديدناپذير در زندگى انسان، الگوپذیری است؛ پدر و مادرى كه به نوشيدن مسكر مبتلا هستند، به احتمال قوى الگوى فرزندان خود قرار خواهند گرفت و چه بد الگويى خواهند بود. ازاینرو، چنين افرادى نهتنها زندگى خود، بلكه زندگى ديگر افراد جامعه را نيز به نابودى مىكشانند و به همين دلیل سزاوار مجازات هستند.(11)
چهارم: امروزه حقانيت دين اسلام در تحريم و جرم شناختن نوشيدن مسكر براى بسيارى از افراد و مجامع غیرمسلمان روشن شده است و اقداماتى برای افزايش آگاهى عمومى به منظور جلوگيرى از استفاده از مشروبات الكلى توسط گروهها و انجمنها صورت مىپذيرد؛ حتى قوانينى وضع شده اند كه استفاده از مشروبات الكلى را در برخى زمانها مانند زمان رانندگى، ممنوع كردهاند.(12)
پنجم: آزادى فردى بینهایت نيست، بلكه محدود است به آزادى ديگران و آنگاه كه با آزادى ديگران تعارض پيدا كرد، متوقف میشود. نوشيدن خمر به دليل داشتن آثار زيانبار برای جامعه و ديگران، با حقوق و آزادى آنان در تعارض است و بايد متوقف شود و بر فرض اينکه نوشيدن مسكر از حقوق و آزادیهاى فردى باشد؛ آيا - فرد به عنوان عضوى از جامعه - حق اذيت و آزار خودش را دارد؟ بهطور قطع، فرد - در این فرض - چنين حقى ندارد كه هرگونه خواست با خودش رفتار كند؛ زيرا او فقط به خودش تعلق ندارد، بلكه به جامعه متعلق است؛ بر آن تأثير مىگذارد و از آن تأثير مىپذيرد. ازاینرو، اين حق جامعه است كه حدود آزادى او را تعريف كند. بنابراين، تحديد آزادى فردى توسط جامعه و ايجاد محدوديت رفتارى براى فرد، به معناى ناديده گرفتن آزادى فردى نیست.(13)
ششم: يكى از مشكلات خطرناكى كه بر اثر نوشيدن مسكر به وجود میآيد، اين است كه فرد مبتلا به نوشيدن مسكر در اين مرحله متوقف نمىماند، بلكه در بسيارى موارد به مواد مخدر روى میآورد كه آثار ويرانگر دیگرى را براى فرد، خانواده و اجتماع در پى دارد؛ زيرا پس از گذشت مدتى، ديگر نوشيدن مسكر نياز كاذبش را برآورده نمیکند و در نتيجه به مواد مخدر گرايش مىيابد. روشنترين دليل بر اين مدعا، رواج فزاينده استفاده از مواد مخدر در دنياى امروز، بهویژه در آمريكاست.(14)
نوشیدن مسکر، حلال مشکلات نیست
آيا فرار از واقعیت های زندگى، گرفتاریها و مشكلات آن و رفتن به سوى خيالات و اوهام، روش درستى است و آيا فرار انسان از واقعيت ها، مشكل را حل میکند؟ دين اسلام، دين مقاومت، مواجهه با مشکلات و كار و سازندگى است و ازاینرو، نمىپسندد كه مسلمان از زير بار زندگى و مشكلات آن شانه خالى كند. بنابراين، پناه بردن به مسكرات براى فراموشى غمها و گرفتاریهاى زندگى، نهتنها با آموزههاى دين اسلام، بلكه با واقعیتها جامعه بشرى سازگارى ندارد.(15)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. ر.ک: مجيد المسلماوى، دفاع عن موقف الاسلام من الجريمة و العقاب، صص 330 و 333 و 337.
2. محمد بن على القمى، علل الشرائع، ج 2، ص 258.
3. همان، ص 196.
4. ر.ک: عبدالقادر عوده، التشریع الجنائی الاسلامی، ج 1، ص 619 و مجيد المسلماوى، دفاع عن موقف الاسلام من الجريمة و العقاب، ص 326.
5. مائده، آيات 90 و 91.
6. محمد ابوزهره، الجريمة و العقوبة فى الفقه الاسلامى (العقوبة)، ص 84.
7. هادی سلیمی اشکوری؛ تازههای روانپزشکی؛ به نقل از: شهلا معظمی؛ فرار دختران چرا؟؛ ص74.
8. تاجزمان دانش، مجرم کیست؟ جرمشناسی چیست؟، ص199.
9. همان، ص201.
10. پریرخ دادستان، روانشناسی جنایی، ص228.
11. مجيد المسلماوى، دفاع عن موقف الاسلام من الجريمة و العقاب، صص 325 و 336 و 342.
12. عبدالقادر عوده، التشریع الجنائی الاسلامی، ج 1، ص 651.
13. همان، ص 334.
14. همان، صص 342 و 343.
15. عبدالقادر عوده، التشریع الجنائی الاسلامی، ج 1، صص 331 و 332.